هشدارهایی که برای خوزستان داده شد ولی شنیده نشد!
با تاسف ، همه دولت های مرکز نشینِ پس از انقلاب ، از چپ و راست ، اصلاح طلب و اصول گرا ، همه در انتقال اب از سرشاخه های کارون به فلاتمرکزی ایران برای مصرف صنایعی چون صنایع فولاد ، کشاورزی و برنج کاری ، همداستان بوده و هستند.
محمد کیانوش راد- نماینده مردم اهواز در مجلس ششم
از خوزستان و مصائبش ، چه بگوییم که تا کنون نگفته ایم . بارها و بارها گفته و
نوشته ایم و گفته اند و نوشته اند .
خوزستانی ها -- از علما محلی گرفته تا اساتید و کارشناسان دانشگاهی و از نمایندگان مختلف ِ مردم گرفته تا اصحاب رسانه ها — همیشه
گفته اند ، انتقال کارشناسی شده و علمی و مبتنی بر پیوست های زیست محیطی آب ، صرفا برای شُرب استان های بالا دست ، آری و برای مصرف ِصنایع و کشاورزی هرگز . موضعی اصولی ، عادلانه و منطقی ، که مبتنی بر توجیهات اقتصادی ، زیست محیطی ، و امنیتی است .
با تاسف ، همه دولت های مرکز نشینِ پس از انقلاب ، از چپ و راست ، اصلاح طلب و اصول گرا ، همه در انتقال اب از سرشاخه های کارون به فلاتمرکزی ایران برای مصرف صنایعی چون صنایع فولاد ، کشاورزی و برنج کاری ، همداستان بوده و هستند.
دولت ها نه تنها در موضوع انتقال آب همداستانند که در عدم رسیدگی به رفع مشکلات و تنگناهای روستاها و شهرهای خوزستان از نظر حل مشکل فاضلاب و آبرسانی و ده ها مشکل دیگر ، در عمل و نتیجه ، و پس از چهل سال ، عملکردی یکسان داشته اند . « آب را برده اند و مشکلات اولیه مردم را نیز حل نکرده اند » .
کاش حداقل در قبال انتقال آب کارون ، شهرها و روستاهای خوزستان را تشنه لب نمی گذاشتند .
گویی قرار است خوزستان را به زمین سوخته تبدیل کنند .
ظاهرا، کاری هم از دست ما خوزستانی بر نمی آید . امام جمعه و اعضای خبرگان ِ خوزستان و نمایندگان مجلس خوزستان و سایر شخصیت های دانشگاهی و رسانه ها ، با دیدگاههای متفاوت ، مجدانه و صادقانه پی گیر مشکلات آب بوده و هستند ، اما صدایشان به جایی نمی رسد . چرا ؟ آنهم داستانی است .
صاحب منصبان سنتیِ ثلاثِ و سرقفلی داران ِ مرکز نشین خوزستانی ِ ، در معادلات اجرایی کشور هم تنها نقشی درجه سوم و چهارم دارند ، و یا چهل سال است منافع خود را بر منافع استان ترجیح داده اند . شمشیر های مرصّع نشان ، برای پست ها و مراسم و ایامِ خاص ، اما نقشی تعیین کننده در تصمیم سازی یا تصمیم گیری استان نداشته اند . یا به بازی گرفته نشده اند و یا نخواسته اند که نقشی تعیین کننده داشته باشند .
همه دولت ها از نظر منابع آب استان خوزستان ، یک الگو و برنامه ی واحد را تاکنون دنبال کرده اند . مردم خوزستان هم این را فهمیده اند که با دلخوش کردن به اصول گرا یا اصلاح طلب ، هاشمی ، خاتمی یا احمدی نژاد و روحانی و حالا رییسی ، هیچ تفاوت و تغییری در سیاست های کلان انتقال آب نخواهد افتاد .
سیاستمداران و مدیران اجرایی خوزستانی ، در وزارتخانه ها ی مربوط به آب ، برق ، نفت و گاز ، حداکثر در رده های دوم و سوم اجرایی ، آنهم بندرت حضور دارند . داستان مصائب منافع خوزستان ، نیازی به تفصیل ندارد .
نخبگان خوزستانی و انجی او های مستقل و فعال هم در تنگنا و در محاق ، در افت و خیزند ، و چون کارون بی رمق و بی جانشان کرده اند .
مردم خوزستان با مشکلاتشان ، بی آبی ، بیکاری ، فقر و تبعیض رها شده اند . خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرد ، اما مسولان خوزستان را فراموش کردند و بانقمت های جنگ و پس از آن تنها رها کردند .
چه کسی می داند، گریه کهنسال مردی در کنار گاوی افتاده بر زمین ، که همه چیز او بود یعنی چه؟
چه کسی می داند نابودی زمین و کشت و ماهی و هور یعنی چه ؟ چه کسی گریه و بغض و تحقیر ِ جوان بیکار خوزستانی را ، در کنار منابع عظیم نفت و گاز و بندر و پتروشیمی و فولاد و نیشکر را می فهمد ؟ چه کسی از تشنگی حتی روستاهای شمال خوزستان ، ایذه و مسجدسلیمان ، آنهم در کنار سد و سرچشمه کارون خبر دارد و این یعنی چه ؟؟
روحانی ، با کارگردانی امثالِ واعظی و حمایت برخی اصلاح طلبان ، با انتخاب برخی استانداران بی لیاقت و بی کفایت ، به بدترین وجه ناسپاسی خود را به مردم خوزستان نشان دادند و توسعه خوزستان را سال ها به
عقب راندند . البته در این مساله دست ِ برخی اصول گرایان ِ منفعت طلب هم در کار بود .
خوزستان با چوب و تفنگ و تشر ، اداره نمی شود با مهر و محبت و احترام
به راه می آید . اعتراض مردم و کشاورزان تشنه طبیعی است ، آنهم مردمی که در دفاع از تمامیت ارضی ایران و اسلام ذره ای کم نگذاشته اند . تدبیر و بصیرت در برخورد با معترضان وظیفه قانونی و اخلاقی و انسانی همه مسولان انتظامی و امنیتی است .
با این حال ، نه تجزیه طلبان و وابستگان آنها ، به بهانه های قومی ، و نه افراطی ها تند مزاج داخلی و خارجی از اعتراض مردم تشنه سودی نمی برند .
مردم و زمین و تالاب ، پرنده و گیاه و گاو میش آب می خواهند آب .
راه حل کلی پیش روی نظام ، همانگونه که هزاران بار گفته شده است ، انجام طرح جامع ِ آمایش سرزمینی در کشور است .
راه نجات خوزستان و بلکه کشور ، اجرای طرح کلان آمایش سرزمین برای توسعه ایران است .
تخصیص امکانات و منابع کشور در قالب کار کارشناسی علمی و بی طرفانه و با حضور شخصیت های علمی و مستقل و با حضور کارشناسان سازمان های مردم نهاد ، می تواند زمینه و بستر ِ اعتماد سازی برای اجرای هر گونه طرحی است .
باید بفکر اعتماد و سرمایه اجتماعی جامعه خوزستان و ایران بود .
آنان که به خواسته ها و گرایشات متنوع و متکثر مردم وقعی نمی نهند ، باید باور کنند که اعتماد مردم روز به روز به مسولان ، و در تمامی سطوح ، اعم از اصلاح طلب و اصول گرا در حال فروپاشی است .
ارسال نظر