چرا اعتراضات به انحراف کشیده شد؟
فتنه یا اعتراض؟
قریب به اتفاق متخصصان و اقتصاددانان و جامعه شناسان در فضای مجازی و محدود مطبوعات موجود، ریشه اعتراض را نه گرانی بنزین، بلکه نابسامانی گسترده اعلام میکنند که هر آن ممکن است با بهانهای دیگر اعتراضات شعلهور شود.
مستقلآنلاین_سرویس سیاسی/احمد حیدری
آیا اعتراضات آبان، اعتراضی طبیعی به نابسامانیهای اقتصادی- اجتماعی- سیاسی موجود بود یا فتنه و حرکتی براندازانه؟ تریبونهای رسمی با گستردگی و جدّیت در صدد معرفی آن به عنوان «فتنه»اند زیرا با فتنه خواندن:
۱. دارای برنامهریزی قبلی معرفی میشود. همانگونه که در بسیاری از تریبونها با تأکید، تصریح میشود اعتراضات برنامهریزی و حلقهای از سلسله فتنههای ۷۸، ۸۸ و ۹۶ بوده است. البته هر واقعهای «فتنه» و امتحان است. (عنکبوت/3-2؛ انعام/53؛ اعراف/155؛ طه/90؛ و...) تا جوهرهها آشکار شود و ادعاها محک بخورد ولی «فتنه» در اصطلاح امروز یعنی «اقدامات براندازانه برنامهریزی شده دشمنان». کسانی که این اعتراضات و موارد قبلی را فتنه میخوانند، میخواهند بر برنامهریزی قبلی داشتن تکیه کنند حال آن که اگر زمینه موجود نبود، هرگز اتفاق نمیافتاد و تا زمینهها رفع نگردد، هر آن، ممکن است بهانهای دیگر آن را شعلهور سازد.
۲. خصیصه دیگر فتنه، وابسته بودن به خارج است از این رو در تریبونهای رسمی سعی فراوان میشود آن را به خارج از کشور و دشمنان بیرونی منتسب کنند. البته شکی نیست هر گاه اعتراضی شروع شود، دشمنان بیرونی و درونی در صدد بهرهگیری برمیآیند و این اختصاص به کشور ما ندارد و در همه نظامها هست و هنر نظام در این است که با برخورد صحیح، به دشمنان داخلی و خارجی اجازه بهرهگیری و موج سواری ندهد. کاری که در مواجهه مرجعیت عالی عراق با تظاهرات اعتراضی مردم عراق به وضوح دیده میشود.
۳. خصیصه دیگر فتنه هدف محاربه و سرنگونی نظام است. با فتنه خواندن اعلام میکنیم معترضان باغی و محارب و عامل خارجیاند لذا میبینیم به راحتی و عمومیت در تریبونهایی به معترضان دستگیر شده حکم محاربه داده میشود در حالی که در اعتراضات مردمی اصل بر حقطلبلی معترضان است مگر دلیل معتبر بر محارب بودن باشد.
۴. با فتنه خواندن یعنی اعتراض مردم به «پیمان شکنی حاکمان، فساد گسترده مدیریتی، چپاول نهادینه شده، سوء مدیریت آشکار و حکمرانی نامقبول»، بهایی قائل نیستیم لذا به وضوح شاهدیم تریبونها فقط به محکوم کردن اغتشاشگران و فتنهانگیزان همت دارند و سخنی از علل اعتراض و راههای رفع نابسامانی به گوش نمیخورد.
۵. با فتنه خواندن، متخصصان و کارشناسان برای تحلیل وقایع خوانده نمیشوند و غالبا تحلیل وقایع به امنیتیها سپرده میگردد، حال آن که قریب به اتفاق متخصصان و اقتصاددانان و جامعه شناسان در فضای مجازی و محدود مطبوعات موجود، ریشه اعتراض را نه گرانی بنزین، بلکه نابسامانی گسترده اعلام میکنند که هر آن ممکن است با بهانهای دیگر اعتراضات شعلهور شود.
۶. با این نگاه مجروحان و کشتهشدگان این اعتراضات هم شایسته حرمتگذاری نیستند از این رو در این ایام در تریبونهای نظام سخنی از حرمتگذاری به کشته شدهها و مجروهان و خانوادههای مصیبت دیده نیست بلکه در نگاه اول همه دستگیر شدگان، مجروحان و کشته شدگان محکومند مگر این که خلاف آن ثابت شود که آن هم ناممکن و به قول طلبهها «دونه خرط القتاد» است.
◼گستردگی اعتراضات و فوران خشم فروخورده چنان بود که با اندک فرصتی در بیش از ۱۰۰ شهر کشور آشکار گردید و به اعتراف امنیتیها در ۴۰ سال انقلاب شبیه نداشته و چنانچه خوف عدم امنیت و برخورد شدید (با توجه به سابقه برخورد با اعتراضات) نبود، گستردگی آن به مراتب بیش از این حد بود.
◼ عدم توجه به زمینههای اعتراض و نشنیدن سخن معترضان و دلجویی نکردن از آنان و خانوادههای مصیبتدیده و فقط سعی در آرام کردن اوضاع به هر قیمت، متاسفانه میتواند خشم اجتماعی را افزون کرده و آتش زیر خاکستر را تند و وسیعتر سازد و در انفجار بعدی، چه بسا دیگر قابل کنترل نباشد.
کاش گوش شنوایی باشد!
ارسال نظر