زن کشی بدون توقف

این قسمت سرگل

می‌نویسم سرگل، سن سی ساله اهل کردستان، مادر دو کودک، که چند روز پیش بدست برادرانش به شکل فجیعی مثله شد و سپس به قتل رسید.

زن کشی بدون توقف

گزارش از مرضیه حسینی

می‌نویسم هوژان، فرشته، زعفران، روژین، سارا، ترمه، لیلا.

نقطه سر خط، می‌نویسم سرگل، سن سی ساله اهل کردستان، مادر دو کودک، که چند روز پیش بدست برادرانش به شکل فجیعی مثله شد و سپس به قتل رسید. سرگل یکی دیگر از قربانیان ناموس است، مفهومی بی رحم و سخت و زن ستیز که گاهی پیت نفت در دست دارد، گاهی شبیه به تبر است، گاهی داس است و وقتی دیگر دشنه‌ای آخته که از آستین سنت و آبرو بیرون می‌آید تا به اسم پاک کردن لکه ننگ، زنان و دختران را به قتلگاه می‌برد. 

طالع نحس

سرگل، عاشق شد! عشق! همان میوه برای زنان ممنوعه‌ای که در دیار سرگل، اعتراف به آن نه تنها گستاخی و وقاحت است، که حتی گاهی خطر تنبیه و مرگ در پی دارد. سرگل اما به زبان آورد و گفت می‌خواهد با مردی که دوست دارد ازدواج کند، خانواده و فامیل و در و همسایه، زبان به دندان گزیدند که چه معنا دارد دختر از این حرف‌ها بزند! بی‌حیایی هم حدی دارد و .. . خانواده سرگل سراسیمه از ترس اینکه عاشقی دخترشان کار دستشان دهد و آبرویشان بریزد!  وادارش کردند که با یکی از پسرهای فامیل ازدواج کند، سرگل مقاومت کرد، گریه کرد، التماس کرد و گفت نمی‌خواهد! کسی اما نظر او را نپرسیده بود. سرگل عروس شد و قدم به حجله اندوه گذاشت، به تلخی و اجبار زندگی کرد و مادر شد، وقتی که سرش را بریدند، مادر دو کودک 4  و 6 ساله بود. در تمام این سال‌ها بارها درخواست طلاق داد، خواست که مهرش را حلال کند و جانش را بردارد و برود؛ شوهرش اما نپذیرفت.

خانواده سرگل هم برای طلاق حمایتش نکردند، باز هم ترس از آبرو و داشتن دختر مطلقه در خانه و نیامدن خواستگار و چه و چه! سرگل با لباس سفید رفته بود و باید با کفن سفید بر می‌گشت. جان کند و سوخت و ساخت.

خشونت علیه زنان

از چاله به چاه

پسری که سرگل روزگاری عاشقش بود، ازدواج کرده و پسری ده ساله داشت، او ظاهرا سرگل را فراموش نکرده بود، آنچه فراموش کرده بود اما، شرع و عرف و قانون و اخلاق بود، او با خودخواهی فراموش کرده بود که رابطه با زنی متاهل در محیطی کوچک و سنتی، می‌تواند او را به قتلگاهی هولناک بکشاند.

فراموش کرده بود زنی زخم خورده که از زندگی زناشویی‌اش بشدت ناراضی است و تلاش‌هایش برای طلاق بی‌نتیجه بوده، تا چه اندازه می‌تواند شکننده و آماده ارتکاب اشتباهات مرگبار باشد. او و سرگل ارتباط پنهانی‌شان را آغاز کردند.

سرگل را مثله کردند و کشتند

در یکی از روزهای اواسط آذر، معشوقه سابق سرگل او را به خانه‌اش دعوت کرد، همسایه که شاهد ورود او بوده به کلانتری زنگ زد، مامورها به خانه ریخته و دستگیرشان کردند. کلانتری بدون آنکه قتل‌های ناموسی پرتکرار کردستان را به یاد آورده، ذره‌ای تدبیر به خرج دهد، بی‌آنکه اورژانس اجتماعی را در جریان قرار دهد و مشورت بگیرد، همسر سرگل را صدا کرد، او هم لبریز از خشم و نفرت، برادرهای های سرگل  را از این « بی‌آبرویی و ننگ» مطلع کرد و کنار ایستاد.

برادرها با رگ‌های باد کرده از غیرت و ناموس، هرچه سلاح سرد داشته برداشته و سرگل را از کلانتری تحویل گرفتند، برادرهای غیور که برای پاک کردن لکه ننگ عجله داشتند، شب هنگام او را به جایی پرت برده و به شکلی فجیع و تدریجی سرگل را  مثله کرده، کشتند. اعضای بدنش را جدا جدا قطع کردند، دستانش را، پاهایش را و درنهایت سرش را، زجرکشش کردند و وقتی خیالشان از بابت حفظ آبرو و ناموس خانواده و خاندان راحت شد، با خون سردی خود را به کلانتری معرفی کردند.

از آنجا که قانون از سرگل حمایت نمی‌کرد، قاتلانش با گذاشتن وثیقه‌ای آزاد شدند. سرگل مرده، برادرهای غیورش به خود می‌بالند که لکه ننگ را پاک کرده‌اند، شوهرش آسوده خاطر است که برادرزن‌هایش او را از شر حرف و حدیث‌های مردم نجات داده‌اند.

همسایه خوشحال است که مانع انجام فعل حرام شده، معشوقه سابقش متواری است تا خشم برادرها فروکش کند، او البته ترسی از قانون ندارد زیرا کسی برای فریقتن و سواستفاده از موقعیت سرگل او را مجرم نمی‌داند، برای اثبات جرم زنای محسنه هم که به  4 شاهد نیاز است.

 بدن قطعه قطعه سرگل در دل سرد خاک آرام گرفت، بیچاره اما کودکانش که مدام گریه می‌کنند و مادرشان را می‌خواهند و از عمه‌شان می پرسند، عمه! مادرمان کجاست؟!

آمارهای تکان دهنده از زن کشی

قصه تلخ سرگل، نمونه‌‌ای از فاجعه بزرگ قتل‌های ناموسی در کردستان و البته در ایران و جهان است. در جهان سالانه بیش از ۶۰۰۰ زن قربانی قتل‌های ناموسی می‌شوند. متوسط سن این قربانیان ۲۳ سال است. 

در ایران از پیرانشهر و بانه و مهاباد و سنندج تا مریوان و اهواز و سیستان و بلوچستان، زنان قربانی نگرش‌ها و سنت‌های پدرسالار با ماهیت قبیله‌ای هستند. در سال ۱۳۸۸ تنها در مدت ۷ ماه ۱۵ زن در اهواز و بیش از ۱۰ زن در کردستان قربانی قتل‌های ناموسی شدند. در سال ۱۳۹۰  آمار زنان کشته در کل ایران ۳۴۰ زن بوده که بیشتر این قتل‌ها در مناطق کردستان و خوزستان اتفاق افتاده است. در سه ماهه پایانی سال ۹۱ تنها در مریوان و روستا‌های اطراف آن سه زن قربانی قتل‌های ناموسی شدند. البته این عدد مربوط به مواردی است اعلام شده است و آمار واقعی احتمالا بیشتر است. 

در سال ۹۷، ۳۳ زن در استان‌های ایلام، لرستان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی به دست پدر، برادر، همسر و پسر خود به قتل رسیدند. از مجموعه ۳۳ قتل، ۸ قتل ناموسی، ۲۰ مورد به دلیل اختلافات خانوادگی و ۸ قتل به دلیل نامعلوم انجام شده، کردستان با داشتن ۱۴ قتل دارای بالاترین آمار بوده و کرمانشاه با ۸ قتل در ردیف دوم قرار دارد. از حیث شیوه قتل ۲۳ قتل به وسیله چاقو یا خفه کردن با شلیک اسلحه، ۴ مورد بر اثر ضرب و شتم ، ۳ مورد حلق آویز کردن، ۱ مورد به آتش کشیدن و ۲ مورد شکل نامعلومی داشته است.

آمار کشتار زنان در کردستانِ سال ۹۸ نیز تکان دهنده است، از ابتدای آن سال تا آذر ماه، ۱۰۳ زن به دلیل اختلافات خانوادگی و ترس مدام از کشته شدن توسط اعضای خانواده، خودکشی کردند و ۲۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند. مساله دردناک در خصوص خودکشی‌هایی که به صورت خودسوزی در کردستان ایران و کردستان عراق صورت گرفته، اجبار به خودسوزی از مردان خانواده است. به عنوان مثال در یک مورد دختری در سنندج با پسری به ساندویچ فروشی می‌‌رود؛ پدر دختر بعد از دیدن این صحنه او را وادار به خودسوزی می‌‌کند.

پایانی تلخ برای تلخی بی پایان

ردپای دشواری طلاق در بررسی اغلب پرونده‌های زن‌کشی و البته شوهرکشی دیده می‌شود، در مناطقی که اثرگذاری سنت قوی است و ارزش‌های اجتماعی جامعه پیشامدرن پابه پای انگاره‌های مدرن در زندگی افراد و خاصه زنان عمل می‌کنند، پدیده‌هایی چون طلاق بشدت مذموم است. نکوهیده بودن طلاق سبب می‌شود که خانواده‌ها از زنان مطلقه حمایت نکرده و آن‌ها را به جرم انگشت‌نما کردن خاندان، طرد کنند. در کنار این عامل، زنان مطلقه از هیچ حمایت اجتماعی از جانب دولت و جامعه مدنی برخوردار نیستند. این مسائل طلاق را برای بسیاری از زنان به پدیده‌ای ترسناک و غیرممکن تبدیل کرده، از طرف دیگر، در زمانی که فرد از موقعیتی که درآن قرار دارد در عذاب است، به دنبال راه حلی برای تحمل این زندگی تحمیلی می‌گردد، ورود به روابط خارج از عرف و موازی با ازدواج یکی از این راه حل‌های مرگبار حداقل برای زنان است. از آنجه که در مناطق سنتی‌تر، زنان ناموس مردان خانواده و حتی خاندان و طایفه به حساب می‌آیند و همچنین محافظت از آبروی خانواده وظیفه زنان تلقی می‌شود، تخطی از قواعد سنت در این رابطه، به معنی بی‌ناموسی برای مردان است و زن خطار می‌بایست با خون خود تاوان این گناه نابخشودنی را بپردازد. در این میان خلاءهای قانونی و عدم مجازات دخترکش‌ها، خواهرکش‌ها و زن کش‌ها نیز بر فاجعه قتل‌های ناموسی دامن زده و دست قاتلان بعدی را باز می‌گذارد.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها