نگاهی به سریال خاطرهانگیز خانه سبز؛ روح سبز زندگی در میانه دهه هفتاد
سریال خاطرهانگیز خانه سبز از ماندگارترین سریالها درتاریخ تلویزیون به حساب میآید. نگاهی داریم به این سریال که بازیگران مطرحی چون خسرو شکیبایی در ان حضور داشتند.
سرویس فرهنگی مستقلآنلاین: کسانی که دهه هفتاد شمسی را به یاد دارند بیشک در خاطره جمعیشان سریال خانه سبز جایی ماندگار دارد. سریالی خاطرهانگیز که در دورانی که اینترنت و ماهواره و شبکههای اجتماعی هنوز مرسوم نشده بود چهارشنبهشبها تمامی مردم را از پیر و جوان پای شبکه ۲ تلویزیون مینشاند.
پخش خانه سبز در سال 1375 آغاز شد و از جمله اولین سیتکامهای تلویزیونی در ایران به حساب میآمد. (سیتکام گونهای از کمدی است که در آن شخصیتهای فیلم یا سریال در مکانهای عادی مانند محل کار یا خانه حضور دارند و فعالیتهای روزانه آنها با حرکات یا دیالوگهای طنز انجام میشود.)
خانه سبز جزء مجموعه های تلویزیونی با ژانر اجتماعی- خانوادگی و چاشنی طنز، روایت ساکنان یک خانه بود که با هم نسبت خانوادگی و فامیلی داشتند و در هر قسمت اتفاقات متفاوتی برای آن ها رخ می داد.
سازندگان خانه سبز
سازندگان خانه سبز زوج موفق برنامهساز آن سالهای تلویزیون ایران بودند: بیژن بیرنگ و مسعود رسام. این دو که جداگانه در ساخت تعدادی درخشانترین برنامههای تلویزیونی دهه شصت و هفتاد ایران مانند محله برو بیا و چاق و لاغر نقش داشتند در خانه سبز آنچنان موفق بودند که این سریال به یکی از موفقترین و پربینندهترین سریالهای تاریخ تلویزیون تبدیل شد. سریال از تیم نویسندگان درجه یکی هم برخوردار بود، شامل: بیژن بیرنگ، پیمان قاسمخانی و شادمهر راستین.
بازیگران خانه سبز
-
خسرو شکیبایی - رضا صباحی وکیل دادگستری (شخصیت اصلی و راوی داستان)
-
مهرانه مهین ترابی - عاطفه صدر وکیل دادگستری (همسر رضا)
-
رامبد جوان - فرید صباحی (فرزند رضا و عاطفه - معروف به فرید جنگلبرد) هم چنین در نقش جد بزرگوار خانواده صباحی
-
آتنه فقیهنصیری - لیلی (همسر فرید)
-
داریوش اسدزاده - آقاجون (پدر رضا)
-
حمیده خیرآبادی - خانم جون (مادر رضا)
-
اکرم محمدی - نرگس (خواهر رضا)
-
آرش نادی - علی کوچولو (فرزند نرگس)
-
فرخ نعمتی - پدر علی (تنها در چند قسمت به صورت مهمان)
-
اسماعیل محرابی - معلم مدرسه علی (بعدها همسر نرگس)
-
فخرالدین صدیقشریف - قاضی و رئیس دادگاه خانواده
عوامل تولید خانه سبز
-
کارگردان: بیژن بیرنگ - مسعود رسام
-
مشاور روانشناسی: دکتر عیسی جلالی
-
گریم: مریم شکرایی - همایون ایزد پناه
-
خواننده: علی تفرشی
-
نویسنده: بیژن بیرنگ
-
طراح صحنه و لباس: ملک جهان خزایی
-
طراح نور: منوچهر شمسایی
-
مدیر تولید: مهران رسام
-
صدا: رضا کشاورز
-
دستیار کارگردان و برنامهریز: همایون ایزد پناه
-
تصویربرداران: محمد رضا کاظمی - سهیل نوروزی
-
موسیقی: بهرام دهقانیار
-
تدوین: حسین احمدی
بودجه سریال خانه سبز
بیژن بیرنگ درباره بودجه ساخت سریال چنین میگوید: بودجه سریال «خانه سبز» نسبت به زمان خودش زیاد نبود. «خانه سبز» با دقیقهای ۸۰ هزار تومان ساخته شد و ما دستمزد عوامل را هم با همان هزینه دادیم. بالاترین دستمزد گروه برای آقای شکیبایی بود. ماهی یک میلیون تومان. برای «خانه سبز» هم ما دوازده ماه فیلمبرداری کردیم، ولی بقیه دستمزدها متناسب زمان خودش بود مثلا خانم مهرانه مهینترابی ماهی ۳۰۰ هزار تومان دریافت کردند. ما بودجه کمی میگرفتیم، مثلا سری اول سریال «همسران» دقیقهای ۳۴ هزار تومان، سری دوم دقیقهای ۵۰ هزار تومان بود، «سرزمین سبز» دقیقهای ۱۶۰ هزار تومان بود که با توجه به آن لوکیشن سنگین و دریا و همه اینها هزینههای ما خیلی درآمد، چون اساسا سریال سنگینی بود، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ لوکیشن. من و رسام کارهای خاصی هم کردیم که شاید آن زمان بهترین تصمیم بود همه بیشتر برنامه میسازند که بیشتر پول بگیرند، اما ما قرار بود «خانه سبز» را در ۲۶ قسمت بسازیم، اما در قسمت ۲۱ آن را تمام کردیم، «دنیای شیرین دریا» را قرار بود ۵۰ قسمت بسازیم، اما سر ۳۷ قسمت تمام کردیم. این کار را هم کردیم برای این که واقعا هدف ما پول درآوردن نبود وگرنه بودند سریالهایی که خاص بودند حتی محتوایش هم با سریال ما فرق میکرد و دقیقهای حدود یک میلیون تومان میگرفتند.
نقد سریال خانه سبز
آزاده سهرابی در یادداشتی در باره خانه سبز چنین نوشت:
«اگر یادتان بیاید سالهای سال که نه، همین چند سال پیش که سریال خانه سبز از شبکه دوم سیما پخش میشد به شدت مورد استقبال قرارگرفت.
حتی پسوند سبز را میتوانستی بر سر در مغازههایی ببینی که به تأسی از این مجموعه، نامی را برای مغازه هایشان و حتی شرکتشان یا حتی ساختمانی انتخاب کردند.
این در وهله دوم نشان از مخاطب پذیر بودن این مجموعه خانوادگی و سبز داشت و در وهله اول نشان میداد که تا چه اندازه رسانه سیما دارای تأثیرگذاری بر عموم مردم است.
حالا به اندازه 10 سال دوری از آن سریال، سریالهای دیگری ساخته شده که یا آن ویژگی مخاطب پذیر بودن را داشتهاند یا نه اما آن شق اول قصه بلاتغییر است. رسانه تلویزیون تأثیر گذار است.
اگر از این زاویه بخواهیم نگاهی به سریال خانه سبز که در حال حاضر با نگاه ویژه مسئولان شبکه دو و البته در یک زمان نه چندان مناسب دوباره به روی آنتن این شبکه رفته است، بیاندازیم، پی به نکتهای مهمتر در این راستا میبریم. اینکه برنامه سازان و مدیران شبکهها در چه فاصلهای از چنین سالهایی که خانه سبز تولید و پخش شد برنامههایی را روانه آنتن میکنند.
در خانه سبز همان طور که از نامش پیداست سبزی و طراوت و نگاه هدفمند به بنیان خانواده و حفظ و یاد آوری ارزشهایی که بیم آن میرفت از یاد برود محوریت دارد. نگاهی امیدوارانه و سرزنده در کنار طنزی که هم از شخصیتها برون میآید و هم از موقعیتها مجموعهای را به وجود آورده که در پایان سهم مخاطبش غم و اندوه و اضطراب و افسوس نیست.
سهمی که این روزها اغلب نصیب بینندگان سریالهای تلویزیونی میشود و بهرغم استقبال مردم از سریالهای روز، تحلیلی سطحی از میزان استقبال غیرمنتظره مخاطب از سریالی خارجی مانند جواهری در قصر که در آن نیز امید یکی از عاملهای رعایت شده مجموعه سازانش بوده نشان میدهد که مخاطب ما چقدر تشنه روشنی دیدن در داستان سرایی های رسانه برای سرگرم کردنش است.
خانه سبز گرچه انتقادهای خود را از خصوصیات منفی آدمی دارد و عیان میکند اما هوشمندی و هدفمندی سازندگانش یکسره شخصیتهای مجموعه اش را، که در هم ذات پنداری کامل مخاطب پذیرفته میشوند، زیر سؤال نمیبرد و نابود نمیکند.
متأسفانه لبه انتقادی مجموعه سازان از شرایط اجتماعی و شخصیتی مردم معاصر چنان بالا گرفته که چشم رسانه و برنامه سازان از تأثیرات مخرب چنین هجومی به روان انسانها نادیده گرفته شده است و کمتر میتوانیم این روزها سریالی ببینیم که در آن هوایی تازه کنیم؛ کاری که با دیدن حتی تکرار مجموعهای چون خانه سبزعاید مخاطب میشود. خانه سبز فرصت تجربه شده خوبی بود که به غفلت از آن گذشتیم. در حالیکه از کوچکترین نمونه موفقی این روزها بارها کپی برداری میشود عجیب است این غفلت.
اما این غفلت تنها به این جنبه بسندهنمیشود. مجموعه خانه سبز از نظر ساختار مجموعهسازی دارای استانداردهایی است که شاید درباره آنها بد نباشد بیشتر بنویسیم.
خلاقیتهای به کار رفته در این مجموعه خانوادگی چنان در ذات کار تنیده شده که وصله پینهای بهنظر نمیرسد؛ خلاقیتهایی مثل شنیدن صدای موسیقی صحنهها توسط بازیگران و اظهار نظر درباره آن بهطوریکه موسیقی گاهی تبدیل به شخصیتی میشود و گاه تبلوری میشود از شخصیت خود خانه سبز که خانوادهای کامل از کوچک و بزرگ را در خود جای داده.
یا حضور روح جد خانواده که توسط همه دیده نمیشود. نوع دیالوگ نویسی خاص برای شخصیتها یا تیپسازیهایی که هر جا لازم باشد تبدیل به شخصیت میشوند و...
اینها تنها خلاقیت صرف را نشان نمیدهد بلکه خود از مطلبی دیگر و خصوصیتی دیگر حرف به میان میکشد که این روزها کمتر سریالسازان ما با حجم انبوه کارهایشان و سرعت تولید دغدغهشان است؛ این مطلب که نه تنها فکر و ایده مجموعه از قبل کاملا مشخص بوده بلکه یک طرح و نقشه کامل، گروه اجرایی را هدایت میکرده تا جاییکه موسیقی صحنهها نیز از قبل و در سناریو مشخص شده.
در حالیکه این روزها نه تنها فکر و هدف کامل معمولا در طول کار شکل میگیرد بلکه دیالوگها و شخصیتها نیز از قبل قوامی نیافته، کار کلید میخورد.خانه سبز با هدف نشان دادن یک خانواده سبز و الگو پایه ریزی میشود.
در این خانه مرد و زنی (خسرو شکیبایی و مهرانه مهین ترابی) محور اصلی قصه هستند که در ابتدای سریال پسرشان( رامبد جوان) در سن 19- 18 سالگی ازدواج میکند ( با آتنه فقیه نصیری) و به طبقه بالا میروند تا زندگی مشترکشان را شروع کنند. در طبقه پایین این خانه پدربزرگ و مادربزرگ ساکنند( داریوش اسدزاده و حمیده خیر آبادی) و طبقه کناری خواهر مرد خانواده(اکرم محمدی) با پسر کوچکش زندگی میکند در حالیکه شوهرش را از دست داده.
مسائلی چون عدم سختگیری جوانان در ازدواج، احترام به بزرگترها، روح خانوادههای ایرانی و حضور پدر بزرگها و مادربزرگها، پذیرش خواست کوچکتران، قهر و آشتیهای زن و شوهر و... در یک فضای صمیمی و ملموس طوری بیان میشود که نه حالت شعاری دارد و هم میتواند پایان تلخی نداشته باشد و حتی گاه پایان کلیشهای اش را برای مخاطب قابل قبول جلوه دهد.
از چارچوب هدف کلی و خانه سبزش هم فراتر نمیرود وبه پیچیدگیهای فرا متنی دچار نمیشود. گرچه گروه تولید و پشت صحنه در به وجود آمدن چنین حال و هوایی نقش مهمی دارد اما شاید بیش از آن بازی بازیگران مجموعه است که یکدستی آن و بروز تواناییهایشان در خدمت به خلق یک خانه سبز را سبب میشود. باز هم این روزها تک و توک سریالی را شاهد هستیم که با چنین فضای یکدست بازی و چینش صحیح بازیگران توانا روبهرو باشیم.
درسهایی که باید از این مجموعه میگرفتیم شاید بیش از اینها باشد اما طرح یک پرسش جدی از مسئولان رسانه نباید بماند برای وقتی دیگر و آن اینکه وقتی مجموعهای که بیژن بیرنگ و مسعود رسام گرد آوردند و به خوبی در ارتباط با مخاطب و اهداف رسانه موفق بودند چرا مورد غفلت و فراموشی قرار گرفتند و از آنها بیش از این استفاده نشد تا بعد از 10 سال شاهد حضورشان آنهم با تکرار یک مجموعه و نهایتا ساخته شدن ادامه همان طرح باشیم؟
البته که امید وار هستیم با پخش ادامه مجموعه به این نتیجه نرسیم که 10سال تغییر روال در ذائقه مخاطب، این برنامهسازان را هم از آن هدف سبز دور کرده باشد.»
تیتراژ خانه سبز
کمتر کسی است که سریال خانه سبز را دیده باشد و تیتراژ ابتدای سریال با صدای گرم مرحوم خسرو شکیبایی را به خاطر نداشته باشد:
«به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه. میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه. میتونه توی یه کوچه قدیمیکه زیر یه بازارچهست باشه. میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه. میتونه برای هرکس مفهومیداشته باشه یا هر رنگی داشته باشه. میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه. میتونه رنگ قرمز یا به رنگ…
ولی من… یعنی بهتره بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه. بله، سبز و همیشه سبز...»
تیتراژ سریال ساده بود و خانه محور اصلی آن بود. درهای یک پنجره سبز رنگ به بیرون باز میشد، جلوی پنجره چند گلدان قرار داشت تا سبزی خانه را بیشتر به رخ بکشد. هر خانواده به ترتیب در پشت پنجره ظاهر میشد و لبخند میزد. اول از همه شخصیتهای اصلی سریال خانه سبز ظاهر میشدند یعنی رضا با بازی مرحوم خسرو شکیبایی و عاطفه با بازی مهرانه مهینترابی، بعد از آن پدر بزرگ و مادربزرگ که مرحوم دایوش اسدزاده و مرحوم حمیده خیرآبادی بازی میکردند. نرگس با بازی خانم اکرم محمدی و علی کوچولو با بازی آرش نادی نفرات بعدی قاب پنجره بودند و در انتها فرید و لیلی از قاب پنجره به مخاطبان لبخند میزدند.
در انتهای تیتراژ همه ساکنین آپارتمان در قاب پنجره قرار میگرفتند و سریال آغاز میشد.
خانه سبز کجاست؟
خانواده رجبی هنوز هم در خانه سبز زندگی میکنند. خانهای واقع در خیابان یازدهم شرقی سعادتآباد که شخصیتهای دوستداشتنی یک داستان جدید از خانه سبز را خلق میکردند. خیابانی که خانه سبز در آن واقع شده است این روزها تغییر زیادی کرده مانند گذشته نیست ولی خانه سبز خانواده صباحی تا حد زیادی مثل گذشته است.
دیوارهای خانه به رنگ سفید در آمده و در خانه مانند گذشته نیست. اما خانه سبز هنوز سرپا و سبز است. فضای داخلی طبقات مانند گذشته است. طبقه همکف خانه آقاجون و خانمجون در آن قرار داشت محل سکونت آقای رجبی و همسرش است.
پایانبندی خانه سبز
سریال خانه سبز اینگونه به پایان رسید که یک اتوبان قرار است ساخته شود و آپارتمان صباحیها نیز وسط این اتوبان قرار دارد. بعد از پایان سریال همه تصور میکردند که آپارتمان خانه سبز صباحیها دیگر وجود ندارد و یک اتوبان از وسط آن گذشته است.
هنوز دیالوگ ماندگار عاطفه خطاب به همسرش در خاطرههاست: ««خونه سبز فقط یک ساختمون نیست؛ همه باورهای ماست… این چیزی نیست که بشه با بیل مکانیکی و بولدوزر خرابش کرد. این چیزیه که میتونه به هر آدمی روح سبز زندگی بده.»
و خانه سبز به همه مخاطبانش روح سبز زندگی را بخشید.
چند نکته جالب درباره سریال خانه سبز
-
لوکیشن خانه سبز در خیابان یازدهم شرقی سعادتآباد قرار دارد و هنوز پابرجاست.
-
در آپارتمان خانه سبز ابتدا سریال همسران ساخته شد و بعد ار آن سریال خانه سبز.
-
خانواده رجبی که تا مدتها در پایان هر سریال از آنها تشکر میشد مالکان اصلی خانه سبز هستند.
-
بعد از سریال خانه سبز سریالهای مجید دلبندم، دنیای شیرین، سیب خنده در آن ساخته شد.
-
مطب دندانپزشکی پسر خانواده رجبی در آپارتمان خانه سبز دایر شده و نام مطب دندانپزشکی نیز خانه سبز است.
ارسال نظر