یک زندگی عادی چیست؟ همین که مردم در این ۴ قلمی (مسکن، سلامت، خودرو و غذا) که جبرائیلی گفته، مشکل نداشته باشند
در این سالها بارها تکرار کردهایم که تنها خواسته مردم از دولتها، داشتن یک زندگی عادی است. حالا زندگی عادی چیست؟ همین که در این ۴ قلمی که جبرائیلی به آن اشاره کرده است، مشکل نداشته باشند.
مصطفی داننده-عصر ایران
طی روزهای اخیر فیلمی از« یاسر جبرائیلی» رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام منتشر شده است که در آن گفته میشود « مردم ایران فقط در ۴ قلم کالا مشکل دارند که شامل مسکن، سلامت، خودرو و غذا میشود.»
همین ۴ قلم که آقای جبرائیلی به آن اشاره کردند شامل همه زندگی مردم میشود و بسیاری امروز به خاطر همین ۴ قلم، زندگیشان به مشکل اساسی خورده است و هرکاری میکنند که وضعیت به سامانی داشته باشند، نمیشود که نمیشود. اصلا بسیاری از جوانان به خاطر همین مسکن، غذا، خودرو و سلامت، زندگی مشترک را آغاز نمیکنند و از آن هراس دارند.
در این سالها بارها تکرار کردهایم که تنها خواسته مردم از دولتها، داشتن یک زندگی عادی است. حالا زندگی عادی چیست؟ همین که در این ۴ قلمی که جبرائیلی به آن اشاره کرده است، مشکل نداشته باشند.
این که یک فرد بعد از سالها کار نمیتواند یک خودرو برای خودش داشته باشد یا داشتن خانه حتی در جنوبیترین نقاط شهرها که قیمت پایینتری نسبت به دیگر نقاط دارند، تبدیل به آرزو شده است یعنی در جامعهای زندگی میکنیم که شرایط غیر عادی است.
وقتی پدر خانواده مجبور است برای خریدن یک لپتاپ ساده یا یک تبلت وام بگیرد یا بخشی از حقوق چندماه خود را پس انداز کند تا یک خواسته فرزندش را برآورده کند، یک ما عادی نیستیم.
این که قیمت یکی از بیکیفیتترین خودروهای جهان، در ایران نزدیک به 300 میلیون تومان است، یعنی وضعیت زندگی ما عادی نیست. همین پراید که الان تبدیل به الماسی دست نیافتنی شده است، راهکاری بود برای کمک به زندگی بخشی از مردم. توصیه بخشی از مردم به آنهایی که دخلشان به خرجشان نمیرسید، این بود که یک پراید لیزینگ کنند و بعد از کار با چرخی در شهر، کسریهای زندگی خود را جبران کنند اما حالا باید چند وام بگیرند تا بتوانند یک پراید ساده و بدون آپشن! بخرند.
حالا اینها مسائل اقتصادی است. در جنبههای دیگر زندگی هم مسیر عادی بودن را طی نمیکنیم. زندگی عادی، باید کمترین چالشهای فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد. کدام جامعه را سراغ دارید که این چنین دچار دو قطبیهای بیشمار باشد؟ در زمانهای که بسیاری از کشورها درگیر موضوعات اساسی هستند ما در ایران همچنان درگیر سانسور، بگیر و ببند و صیانت هستیم. جهانیان در حال صدور تولیدات فرهنگی خود هستند و ما فکر فیلتر کردن هستیم.
زندگی عادی، باید مسئولینی داشته باشد که فکر نکنند با شعار دادن میشود مشکلات کشور را حل کرد. هیچ کجای دنیا حتی سادهترین کارها هم با حرف زدن حل نشده است. امیدوارم به مرحلهای برسیم که مردمی بودن را در بهبود زندگی مردم جستوجو کنیم نه با حرکات پوپولیستی.
امیدوارم به زمانی برسیم که شایستگی دلیل انتخاب افراد برای مسئولیتهای مختلف باشد نه انقلابی بودن یا فارغ التحصیلی از دانشگاه امام صادق(ع).
ارسال نظر