مجید مسعودی/ روزنامه‌نگار:

کدام حزب‌اللهی «جوانتر» است؟

محمدباقر قالیباف، روز گذشته با انتشار ویدئوی 4 دقیقه‌ای خطاب به «جوانان عزیز انقلابی و دلسوز ایران»، از آن‌ها خواست برای به دست آوردن مسئولیت‌های سیاسی، «منتظر دستور از بالا» نباشند چون به اعتقاد او «در عمل کسی به جوان‌ها اعتماد نمی‌کند». برای همین، او مخاطبانش را فراخواند که به صورت «آتش به‌اختیار» خودشان یا «افرادی با ظرفیت‌ها و تجربه بالا و نسبتا جوان» را برای احزار پست نمایندگی در انتخابات آتی مجلس معرفی کنند تا به گفته او «یک مجلس نو و کارآمد» تشکیل شود. به اعتقاد قالیباف، «تحول و پیشرفت کشور» در گرو تشکیل چنین مجلسی است. او در این ویدئو به نامه قبلی خود هم اشاره کرد؛ «حدود دو سال پیش هم نامه‌ای خطاب به شما نوشتم و عرض کردم که جریان انقلاب باید با حفظ مبانی و ارزش‌ها، در نگرش و شیوه سیاست‌ورزی متحول شود و با گفتمان و از همه مهم‌تر چهره‌های نو، حرکت در مسیر نواصولگرایی را هرچه زودتر آغاز کند». قالیباف به منظور دریافت این اطلاعات وب‌سایتی هم اعلام کرد. مطابق متن منتشر شده در این وب‌سایت، قالیباف به مخاطبانش می‌گوید: «قبلا گفته بودم که قرار نیست محور شما باشم اما می‌توانم صدای شما شوم و خواسته‌‎ها و مطالبات شما را از مسئولان و رئوس جریان انقلاب ضریب دهم و پیگیری کنم تا این تغییر و نوگرایی رقم بخورد».(گرچه چنین اظهارنظری در ویدئو وجود ندارد). قالیباف ادامه می‌دهد: «اما اگر شما به میدان نیایید، مطالبه نکنید و توانمندی‌های خود را عرضه نکنید این در بر همان پاشنه خواهد چرخید و مشخصا مجلس آینده تفاوت معناداری با گذشته نخواهد داشت».

126319

سوال این است که این حرکت جدید قالیباف را در صفحه شطرنج سیاست ایران چگونه باید فهمید؟ قالیباف در پی چیست؟ برای پاسخ به این دست پرسش‌ها ابتدا باید شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی ایران را ترسیم کرد.

در حال حاضر تحریم‌های کمرشکن اقتصادی آمریکا نایی برای مردم ایران نگذاشته است. ناله فقر و بیکاری و حقوق عقب‌افتاده ماه‌هاست که فضای اجتماعی ایران را تحت‌تاثیر قرار داده است. از سوی دیگر به دلایلی، حداقل در کوتاه مدت امیدی برای رفع تحریم‌های آمریکا و گشودگی اقتصادی وجود ندارد. چندی پیش رئیس‌جمهور روحانی از این گفت که سال جاری، اقتصاد ایران شرایط سخت‌تری را تجربه خواهد کرد و مردم را به «مقاومت» در این عرصه فراخواند. این وضعیت اقتصادی، در کنار سستی دولت، اوضاع را بیش از پیش بر مردم سخت کرده است. چه اینکه حتی بسیاری از کارشناسان نزدیک به دولت از این می‌گویند که به‌رغم وجود تحریم‌ها و به‌رغم اینکه از لحاظ ساختاری دولت محدودیت‌های فراوانی در اعمال سیاست‌های خود در حوزه‌های اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی دارد، اما در همین وضعیت نیز از اختیارات و امکانات خود به خوبی بهره نمی‌برد و عملکردش با کندی و نقص همراه است. در این وضعیت حالا خیلی از مردم می‌گویند وقتی قرار نیست چیزی تغییر کند که حتی بدتر هم بشود، اصلا چرا باید رای داد؟ تداوم چنین وضعیتی میزان مشارکت در انتخابات پیش‌‎روی مجلس و انتخابات 1400 را تا حد زیادی کاهش خواهد داد.

با این وصف سوال بعدی این است که چنین وضعیتی به نفع کدام جناح سیاسی است؟ یعنی اگر پیش‌بینی این باشد که مشارکت مردم در انتخابات کم است، احتمال موفقیت کدام جناح سیاسی بیشتر است؟ پاسخ به این پرسش به گواه آمار البته سرراست است؛ «اصولگرایان». اگر انتخابات پر حرف و حدیث ریاست جمهوری سال 1388 را فاکتور بگیریم، در چند انتخابات ریاست جمهوری اخیر هر زمان که اقشار مختلف مردم پای صندوق رای حاضر شدند و درصد مشارکت از 60 درصد بالاتر رفت، این نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود که پیروز انتخابات شد. چنین گزاره‌ای با تقریب خوبی قابل تعمیم به انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی هم هست. میزان مشارکت مردم در انتخابات اولین و پنجمین دوره شوراهای اسلامی و ششمین و دهمین دوره مجلس که نامزدهای تحت حمایت اصلاح‌طلبان پیروز شدند و همچنین میزان مشارکت در انتخابات هفتمین، هشتمین و نهمین دوره مجلس و انتخابات دوره دوم و سوم شوراهای اسلامی که اصولگرایان پیروز آن بودند، موید چنین مدعایی است.

با این وصف و تداوم وضعیت اقتصادی و اجتماعی حاضر، به‌نظر نمی‌رسد که انتخابات آتی مجلس که در استفند امسال برگزار می‌شود و همچنین انتخابات ریاست جمهوری 1400، زمین بازی اصلاح‌طلبان باشد و این تنها دست‌جات مختلف اصولگرایان هستند که زمین بازی را تعریف می‌کنند.(به‌خصوص که حالا پس از سرخوردگی‌های اصلاح‌طلبان از عملکرد «لیست امید» در مجلس، برخی از رهبران این جریان از این می‌گویند که فقط در صورت تایید صلاحیت نامزدهای اصلی خود حاضر به شرکت در انتخابات هستند و مانند انتخابات مجلس فعلی از نامزدهای درجه چندم حمایت نخواهند کرد).

حال اگر این اصولگرایان هستند که زمین بازی دو انتخابات آتی را تعریف می‌کنند، سوال بعدی این است که دوگانه‌ها یا به تعبیری شکاف‌هایی که اصولگرایان بازی خود را حول آن سامان می‌دهند چیست؟ اصولگرایان شعارها و عملکرد خود را حول چه معنای مرکزی معنایابی می‌کنند؟ یکی از پاسخ‌ها می‌تواند «جوانگرایی» باشد؛ یعنی همان معنای مرکزی در پیام ویدئویی جدید قالیباف.(چه اینکه حتی چندی پیش رهبری در یکی از دیدارهایشان از «جوانان مومن و انقلابی» خواستند که «زمینه را برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم» کنند).

قابل پیش‌بینی است که در دو انتخابات آتی، برخی چهره‌های اصلی اصولگرایان – از جمله قالیباف – علم جوانگرایی را در دست بگیرند و دیگر گروه‌ها و چهره‌های اصلی این جناح را به پیرسالاری متهم کنند. حتی این گمان می‌رود که مشخصا برای انتخابات ریاست جمهوری، دعوا به سن و سال هم برسد. این رخداد وقتی محتمل‌تر می‌شود که درنظر داشته باشیم علاوه بر قالیباف که فعلا مدعی «جوانگرایی» شده است، برخی از نیروهای جوان بدنه اصولگرایان، «محمدجواد آذری جهرمی»، جوانترین عضو کابینه را به عنوان گزینه مطلوب برای انتخابات 1400 مطرح کرده‌اند. از همین رو هیچ بعید نیست که در انتخابات آتی، تجربه، عملکرد، برنامه و حتی قدرت خطابه نامزدها قدرت تعیین‌کنندگی خود را از دست بدهند و بدنه رای اصولگرایان – که تقریبا در همه رای‌گیری‌ها ثابت است – در نهایت نامزد نامزدهایی را برگزینند که «جوانتر» باشد/ باشند.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها