بازخوانی معامله قرن
طرحی برای تداوم خشونت
پس از اعلامیه بالفور که موجودیت اسرائیل را اعلام کرد معامله قرن مهمترین اتفاق برای منطقه فلسطین و فلسطین اشغالی است که موجب تشدید خشونت و تفوق نان گرایی بر آرمان گرایی خواهد شد.
مستقل آنلاین، میرعلی اصغر الموسوی، دیپلمات پیشین/
بالاخره طرح صلح خاورمیانه یا معامله بزرگ غرب رونمایی شد. طرحی که بهعلت عدم حضور یکی از طرفین و محتوای کاملا یکجانبه و اسرائیل پسند آن و استقبال بینظیر طرف اسرائیلی، بیش از آنکه به طرحهای متداول دنیای سیاست در موارد متناظر، مشابهت داشته باشد، بیشباهت به ارائه یک پروژه مشترک آمریکائی- اسرائیلی برای آینده مسئله فلسطین نیست. طرحی که محمود عباس آن را با وعدهنامه بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس مبنی بر تضمین ایجاد کشور یهودی یکی دانست و در آن سرمایههای کشورهای عربی با محوریت و مدیریت اقتصادی و تکنولوژیک، کارتلهای آمریکایی- اسرائیلی با نشان دادن رفاه اجتماعی ایدهآل برای جامعه فلسطینی مخصوصاً برای طیف جوان مأیوس از آینده جهت بیاثر کردن آرمانخواهی ملی- دینی بکار گرفته میشود. نادیده انگاشتن تقریباً اکثر عوامل دخیل و مؤثر، اعم از سیاسی، اجتماعی در مسئله فلسطین، و نگرش یک جانبه بیسابقه آن، به نفع اسرائیل (بطوریکه نتانیاهو آنرا با پروژه به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترومن مساوی میداند) و دیدگاه صرفا اقتصادی، آنرا به معامله فروش زمین (تقریبا متری ۱۲۵ دلار) تبدیل کرده که حتی کشورهایی چون مصر، اردن، و.... که سالهاست آرد خود را با اسرائیل بیخته و غربال خود را آویختهاند هم نمیتوانند در جشن مبارک باد آن شرکت و به تولد این نوزاد جدیدالولاده، برکت ببخشند. اما در چرایی و علت طرح آن، مخصوصا در زمان تقویمی فعلی، علاوه بر دلایلی چون: ۱. دیدگاه تاجر منشانه ترامپ ۲. مشکلات داخلی و درون کشوری حاد و مشابه ناتانیاهو و ترامپ و تشکیل اتحاد نامحسوس جناحها ی افراطی آمریکایی و اسرائیلی برای نجات این دو از مخمصه مذکور ۳. ضعف مفرط جبهه فلسطینی، و تخطی عملی کشورهای عرب از قضیه فلسطین به عنوان اولویت اول جهان عربی ۴. فروپاشی کامل جبهه مقاومت سابق (ایران، سوریه و ساف) و محوریت فعلی و عملی ایران در آن که تقریبا تمام کشورهای عربی و حتی برخی از گروههای فلسطینی هم از آن راضی نیستند. میتوان تشکیل نطفه جدیدی از طرح بنیادینی را مشاهده کرد که از سوی افراطیون آمریکایی- اسرائیلی در حال تهیه است و باید آنرا نسخه تکمیل شده خاورمیانه جدید دانست، که بر پایه دستاوردهای تحریم ایران پیریزی میشود و در آن روی استیصال معیشتی مردم فلسطین، مخصوصا یأس نسل جوان فلسطینی از آینده و به عبارت دیگر روی تفوق نانگرایی بر آرمانخواهی، حساب کاملا ویژهای باز شده و میتواند ظرف ۴ یا ۵ سال (یعنی پایان دوره دوم ترامپ) نتیجه بدهد. در اینصورت باید در آینده شاهد دوری بیش از پیش کشورهای عربی از قضیه فلسطین و عزلت بیسابقه فلسطینیان در صحنه بینالملی و فشار بیش از حد اقتصادی و معیشتی فلسطینیان را شاهد باشیم که در نتیجه آن مردم فلسطین، شهروندی درجه دوم را تحت سیادت کارتلهای بزرگ آمریکایی- اسرائیلی را بپذیرند و بازاری جدید تحت عنوان Made in Palestine در جهان عرب و حتی اسلام گشوده شود، که لامحاله در تنظیم اقتصادی و به ویژه اقتصاد نفتی (در حالیکه آمریکا از نظر تولید نفت به خودکفایی میرسد) میتواند به عنوان یکی از ابزارهای آمریکایی اسرائیلی و یا بهتر بگوئیم اقتصاد یهودی بنیان، مورد نظر قرار گیرد. اما اینکه این طرح تا چه حد میتواند اهداف تعیین شده را محقق سازد، و تحت تاثیر عوامل پیچیده واقعیتهای موجود در سرزمینهای اشغالی قرار نگیرد، خود مقولهای است جدا. به نظر میرسد، اگر آنچه را که به عنوان معامله بزرگ قرن گفته میشود، به عنوان یک طرح صلح بنامیم، با توجه به در نظر نگرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی و ملموس جامعه فلسطینی، نه تنها نباید انتظار فرجی از آن داشته باشیم، بلکه حتما و حتما حداقل در کوتاهمدت شاهد رادیکال شدن جو جامعه فلسطینی، و حتی جو مردمی عربی اسلامی خواهیم بود (فضایی که به نظر میرسد در مرحله کنونی خود اسرائیل نیز تمایل داشته باشد)، ولی اگر آن را یک پروسه، یا پروژه بلند مدت بدانیم، در اینصورت همانطور که گفته شد، باید منتظر تحمیل انواع فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، از سوی آمریکا و اسرائیل با کمک برخی کشورهای عربی به مردم فلسطین- ملتاً وحکومتاً-، باشیم. اینجاست که تداوم خشونت جهت استهلاک آنچه که فلسطینیان دارند کاملا محرز بوده و پایداری و یا عدم پایداری مردم فلسطین در مقابل این فشارها، موفقیت یا عدم موفقیت این طرح را تعیین خواهد کرد.
ارسال نظر