عباس آخوندی:

باید ایران را از مهلکه نجات داد

عباس آخوندی در لیست کاندیداهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ است و می گوید همانطور که سال ۹۲ ایران از یک مهلکه نجات پیدا کرد، در ۱۴۰۰ هم شرایط سخت تر است و باید ایران را از یک مهلکه دیگر نجات داد.

باید ایران را از مهلکه نجات داد

عباس آخوندی، وزیر پیشین راه و شهرسازی که در لیست کاندیداهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ است، در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را انتخاباتی مهم و سرنوشت ساز می داند و می گوید همانطور که سال ۹۲ ایران از یک مهلکه نجات پیدا کرد، در ۱۴۰۰ هم شرایط سخت تر است و باید ایران را از یک مهلکه دیگر نجات داد.

قطعی و صریح کاندیداتوری اش را تایید نمی کند اما این را هم می گوید که اگر تصمیمش بر آمدن باشد در جامعه روشنفکری و روحانیت و عالم اجرا آدم شناخته شده ای است. گلایه شدید از سالوس گری و ریاکاری دارد و می گوید یک زندگی متوسط دارد، دنبال لاکچری بودن نیست و ریگی به کفشش نیست که نگران باشد.

****

*آقای آخوندی! رئیس جمهور و دولت نظامی از نظر شما خطر است؟

دو بحث است؛ اولا دولت نظامی به مفهوم این نیست که باید حتما رئیس جمهورش نظامی باشد؛ از نظر من دولت نهم ۱۰۰ درصد نظامی بود و رئیس جمهورش هم نظامی نبود، دولت دهم ۱۰۰ درصد نظامی بود و رئیس جمهورش نظامی نبود.

دولت نظامی به مفهوم رئیس جمهور نظامی نیست

دولت نظامی یعنی دولتی که قاعده حکمروایی در آن قاعده نظامی‌گری است و قاعده مدنی نیست. مهم نیست که در راس آن نظامی باشند یا خیر و بالعکس هم است. یعنی دولتی که در راس آن نظامی باشد ولی دولت کاملا مدنی باشد مثل دوگل در فرانسه. اساسا دولت نظامی به مفهوم رئیس جمهور نظامی نیست. یک مغلطه ای که دارد انجام می‌شود این است که رئیس جمهور نظامی یعنی دولت نظامی. به نظر من این یک انحراف مفهومی است.

اگر رئیس جمهور نظامی سمبل قدرت سخت باشد، صددرصد مخالفم

*شما با رئیس جمهور نظامی موافق هستید یا نه؟

خیر. من اصلا به قدرت سخت اعتقاد ندارم و می‌گویم اداره ایران بر اساس قدرت نرم است. اگر رئیس جمهور نظامی به مفهوم سمبل قدرت سخت است، صد در صد مخالف هستم، چرا با آن موافق باشم؟ ولی می‌خواهم بگویم کسانی که می‌آیند و از رئیس جمهور نظامی بحث می‌کنند لزوما به نمایندگی از ستاد رسمی نظامی‌ها نیست.

ممکن است در ستاد رسمی نظامی‌ها برخی طرفدار این نظریه باشند ولی، آن نظر شخصی است و نه سازمانی. ولی عده ای که قدرتشان را در مردم نمی‌بینند ولی در هماهنگی با برخی از این افراد می‌بینند ممکن است بیایند و از این نظریه جانبداری کنند.

قدرت ناشی از اقلیت، راهکاری جز تندروی ندارد

*آقای مهندس مجلس ما به قول شما برآمده از یک اقلیت است، اگر دولتی بیاید که بر اساس همان اقلیت باشد و با مجلس مچ باشد به نظر شما فروپاشی اجتماعی رخ می دهد؟ چه اتفاقی می افتد؟

بله حتما چون قدرت ناشی از اقلیت جز تندروی هیچ راه‌کاری ندارد. قدرت برآمده از اکثریت دنبال حل و فصل مسائلشان می‌رود که به پشتوانه اجتماعی معتقد و متکی است. در نهایت با اقلیت جامعه بازار مس‌گری می‌شود و همه‌اش داد و فریاد می‌شود. همه به سندان می‌کوبند تا کسی نتواند بررسی کند و بفهمد. لذا، فروپاشی اجتماعی به شدت تشدید می‌شود.

مساله اصلی، حفظ یکپارچگی و همبستگی ایران است

*مثلا ممکن است اعتراضاتی که ما نمونه اش را در آبان ۹۸ و دی ۹۶ داشتیم تکرار و بیشتر شود؟

آن را من نمی‌دانم. ولی من می‌فهمم که درواقع هم بستگی اجتماعی به‌شدت کاهش پیدا می‌کند و نیروهای خارجی که از ایران مقتدر و ایران بزرگ به شدت کلافه هستند آنها طمع می‌کنند. علتی که من بحث ایده‌ی ایران را مطرح می‌کنم همین است، من می‌گویم الان اصلی‌ترین مسئله ایران، حفظ یکپارچگی ایران، هم‌بستگی اجتماعی و حفظ ایران است. لذا، کسی که می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود اول باید بداند که کاندیدای ریاست جمهوری کدام کشور دارد می‌شود و راجع به ایران چه حس و حالی دارد.

*در بحث نگرانی ها درباره فروپاشی اجتماعی چقدر باید بحث نزاع های قومیتی را جدی گرفت؟

این موضوع بیشتر ناشی از فروپاشی دولت ملی است. دولت ملی یعنی دولتی که تمام اقوام در آن هستند، یک ملت در ایران سطحی فراتر از اقوام است هیچ قومی به تنهایی نمی‌تواند ملت شود ولی ملت می‌تواند دربرگیرنده‌ی همه اقوام باشد. وقتی که دولت ملی تضعیف می‌شود در واقع هم بستگی اجتماعی دچار مخاطره جدی می‌شود. مشکل ما این است که الان دولت ملی به شدت تضعیف شده است. و این افرادی که یا آگاهانه یا نا آگاهانه دارند دولت ملی را تضعیف می‌کنند حواسشان نیست که دارند هم‌بستگی اجتماعی و وحدت سرزمینی و یکپارچگی ملی را لطمه می‌زنند که آن نقطه بنیادین است. 

*اینکه برگردیم به یک دولت ملی و دولت ملی تقویت شود و تصمیم گیری در این مورد شود باید از کجا رقم بخورد؟ یعنی این اصلاحاتی که قرار است انجام شود باید از کجا انجام شود؟

انتخابات. 

*وقتی مردم نسبت به انتخابات سرد شده اند و برخی هم نگاه تردیدآمیز دارند چطور می‌شود...

باید ملت انتخاب کنند. یک زمانی مردم به شکل عکس‌العملی برخورد می‌کنند و بر سردیشان افزوده می‌شود. آن افراد رقیب کاملا تمایل دارند که این سردی افزایش پیدا کند ثمره آن را در انتخابات مجلس دیدند وقتی که مردم صندوق را رها می‌کنند آنها در واقع برنده هستند.

این مجلس آسایش روانی و ذهنی مردم را سلب کرده است

بنابراین، نتیجه این سردی انتخابات در تسریع در فروپاشی اجتماعی است. بنابراین، نقطه‌ای که می‌تواند این روند را تغییر دهد فقط و فقط انتخابات است. به نظر من سیاست‌مداران و روشنفکران ایران خیلی مسئولیت مهمی دارند. من دل‌زدگی‌ها را می‌فهمم، دل‌سردی‌ها را می‌فهمم، این همه گرفتاری در جامعه را می‌فهمم ولی می‌گویم اینها آخر کار چگونه می‌خواهد اصلاح شود؟ فرض کنید در انتخابات شرکت نکردند چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؟ فرض کنید دولتی شبیه به مجلس موجود که کلا آسایش روانی و ذهنی مردم ایران را سلب کرده است بیاید بعدش چه خواهد شد؟ دولت ملی را چه کسی تشکیل می دهد؟ ملت تشکیل می‌دهند. دولت ملی را دولت تشکیل نمی‌دهد در واقع ملت تشکیل می‌دهند. 

اگر روند سال ۹۲ ادامه پیدا می کرد، الان قحطی تمام ایران را فراگرفته بود

*مثلا می توانند بگویند به این دولت رأی دادیم پس چه شد؟

خیلی چیزها شد. خیلی اتفاقات مثبت افتاد. من ناراحتی از دولت آقای روحانی را می‌فهمم. ولی، آن طرف هم حواسمان باشد ما ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل بودیم. سایه جنگ روی سر این مملکت بود. یعنی ما سال ۹۲ را یادمان نرود. اگر روند سال ۹۲ ادامه پیدا کرده بود، الان قحطی تمام ایران را گرفته بود. 

ما دچار انواع منازعات فراوان بودیم یعنی وضعمان به مراتب بدتر از این بود. من خودم منتقد هستم و در بحث‌های قبلی هم گفتم که اگر آقای روحانی نمی‌توانست در دولت دومش به تعهد اجتماعی‌اش عمل کند، می‌بایست درخواست انتخابات زودرس می‌کرد. من این حرف‌ها را ۱۰۰ درصد قبول دارم. ولی از آنطرف هم تفریط نکنیم، یعنی سال ۹۲ با سال ۹۶ خیلی فرق می‌کند. در سال ۹۶ دولت در زمین رقیب بازی کرد و این بزرگ‌ترین خطای استراتژیک دولت آقای روحانی بود. نباید این کار را می‌کرد. من تا دیدم این اتفاق افتاد از دولت بیرون آمدم.

 

جوانان تغییری را رقم خواهند زد اگر...

*تصور شما ازمیزان مشارکت چیست؟

الان فضا، فضای مناسبی نیست ولی من فکر می‌کنم که مردم ایران و مخصوصا جامعه جوان تغییری را رقم بزنند. چون جوانان با یک فضای ذهنی دیگری زندگی می‌کنند. این نسل جدید خیلی با نسل ما متفاوت است. این نسل ممکن است دنبال اقدامات خشن نباشد که خون بریزد، الان هم خیلی نسبت به سیاست دل‌زده باشند ولی همین نسل، آخر کار، می فهمد که برای ادامه زندگی نیاز به یک تغییر دارد. تغییر ۰ و ۱۰۰ نیست. شما تغییر ۹۲ را نسبت به سال ۹۱ نگاه کنید، تغییر شد یا نشد؟ 

 

بلد نیستم نقش بازی کنم /دنبال لاکچری بودن نیستم

*آقای آخوندی! اگر تصمیم قطعی را گرفتید و کاندیدای انتخابات۱۴۰۰ شدید با کدام چهره شما را خواهیم دید؟ می‌خواهید یک چهره ساده زیست از خود نشان دهید یا همین آقای آخوندی که خیلی ها می‌گویند یک وزیر لاکچری در دولت روحانی بوده است؟

من همینی که می بینید هستم، یکی از مشکلات من این است که بلد نیستم نقش ایفا کنم. من از دوره جهاد سازندگی همین‌جوری بودم. فکر می‌کنم بزرگترین مشکل فرهنگی که در ایران ایجاد شده و نتیجه همان انحراف در سیاست است، همین ریاکاری است. 

فقیر نیستم، یک زندگی طبقه متوسط را دارم

*شما واقعا آدم پولداری هستید؟

برای من مهم نیست که پول‌دار باشم یا نباشم ولی فقیر هم نیستم، الحمدالله یک زندگی طبقه متوسط را دارم و آدم متوسطی هستم ولی به نظر من این حرف‌ها همه اش انحراف است.

زندگی من خیلی سالم است، هیچ چیزی برای پنهان کاری ندارم

*ولی در مناظرات می‌تواند شما را به دردسر بیاندازد.

خیر. چون زندگی من خیلی سالم است. یعنی اگر پایش بیفتد و بحث کنیم آن وقت معلوم می‌شود که سالوس‌ها چه پنهان‌کاری‌ها که دارند. چون من هیچی برای پنهان‌کردن از مردم نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.

*پس از این شکایت های اخیری که مجلس از شما می‌کند استقبال می‌کنید؟ یعنی نگرانی از این بابت ندارید؟

مگر تا الان نگرانی در من احساس کرده اید؟ (خنده)

ایران بیمار است، دچار تب خیلی شدید است

*اگر شما کاندیدا شوید با توجه به انتصابتان به خانواده روحانیت فکر می‌کنید چقدر حمایت طیف روحانیت را داشته باشید؟ اصلا مشورتی کرده اید؟

من هنوز در آن موقعیت قرار نگرفته ام. من می خواهم به عنوان یک سیاست‌مدار وضعیت خطیر ایران را بگویم و چند راهکار بدهم. من می‌گویم ایران را در راس بگذارید و سالوس‌گری نکنید. دروغ نگویید. ایران مساله دارد. ایران مریض است. ایران بیمار است و این ایران را باید معالجه کنیم. نمی‌شود آن را معالجه نکنیم، انقدر دروغ نگوییم و قبول کنیم ایران ما دچار تب خیلی شدید است. و این تب ممکن است منجر به تشنج شود.

کشور نیاز دارد که یکی بیاید و بگوید من چگونه ظرفیت جدید خلق می‌کنم، اینکه یکی بیاید و بگوید من دو نسل را بدهکار کردم و چهار نسل دیگر را هم بدهکار می‌کنم که امروز بخواهم محبوبیت خلق کنم، والله دروغ می‌گوید. این روشِ مطلوب سیاست‌مداری در ایران نیست. می‌خواهم بگویم اگر پایش بیفتد قطعا هم در جامعه روحانیت ایران و هم در جامعه روشنفکری ایران و هم در جامعه مدیران اجرایی ایران حتما موقعیت خوبی دارم. ولی اصلا فعلا به فکر آن بحث نیستم، فعلا به فکر این هستم که یک گفتمان روشن برای خروج ایران از این تنگنا را ارائه کنم.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها