اشرف بروجردی:

برخی نمی‌خواهند صدای اختلاس‌ها دربیاید

این مردم دیگر مردمی نیستند که بخواهند مثل قبل به ما اعتماد داشته باشند

برخی دلشان نمی‌خواهد خوردن‌ها و بردن‌ها عیان بشود چراکه خودشان هم در این امر دخیل هستند، هنوز برخی افراد نمی‌خواهند صدای اختلاس‌ها دربیاید؛ البته که بعد از گذشت زمان جامعه به‌خوبی متوجه شد که مشکلات فعلی بر گردن چه افرادی در گذشته است چراکه همین افراد امروز هم سعی در بحران‌آفرینی دارند.

برخی نمی‌خواهند صدای اختلاس‌ها دربیاید

با بالاگرفتن سطح نارضایتی‌ها در کشور شاهد نوعی فرافکنی و فرار از مسئولیت‌ها هستیم چراکه هر نهادی و هر شخصی که در ارکان حاکمیت مسئول است به نوعی خود را از قبول مسئولیت مصون می‌کند و معتقد است عوامل دیگری موجبات شرایط فعلی را در کشور فراهم آورده‌اند، این در حالی است که افکار عمومی امروز نیازمند نوعی صداقت و صراحت برای بیان مشکلات است تا کمی آرامش و امید به بهبود شرایط بازگردد.

مشروح گفت و گو با اشرف ‌بروجردی فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پی می آید:

علت شکاف فــعلی بین دولت – مــلت و حاکمیت را چه عواملی می‌دانید؟

مسئولان در بیان می‌گویند می‌خواهیم به مردم کمک کنیم ولی این باور در بین مردم دچار تشکیک شده است و فکر نمی‌کنند تمام آنچه گفته می‌شود همان چیزی است که به نفع آنهاست، بنابراین چنین باوری این رابطه را تضعیف می‌کند و باعث می‌شود مردم احساس عدم اعتماد داشته باشند و با دریافتی که از رفتارهای مسئولان دارند چنین ارتباطی بین مردم و مسئولان شکل بگیرد. مسائل اقتصادی و مباحث سیاسی و نوساناتی که در نرخ‌ها وجود دارد مردم را به این نتیجه می‌رساند که دریافت آنها درست است و مسئولان نمی‌توانند حلال مشکلات آنها باشد. همین باعث ایجاد فاصله بین مردم و نظام می‌شود. اینکه چرا ما به اینجا رسیده‌ایم و چرا مردم چنین دریافتی دارند در بخشی به رسانه‌ها برمی‌گردد به عقیده من رسانه ملی ما نمی‌تواند بازگو کننده و منعکس‌کننده اقدامات و تصمیمات و موارد مربوط به مدیریت نظام باشد.

با این حــساب معتقدید رسانه‌ها در ایران عملکرد مثبت مسئولان را به درستی انعکاس نمی‌دهند؟

کلیت مسئولان در این گزاره مورد اشاره من است و آن را به قوه قضائیه و قوه اجرا و قوه مقننه تفکیک نمی‌کنم. البته نوک حمله‌ها عموما متوجه قوه مجریه است و حملات معمولا جوری منعکس می‌شود که گویی تمام ناملایمات محصول تصمیماتی است که در دولت گرفته می‌شود. ولی من چنین اعتقادی ندارم چون بخشی از تصمیمات از جنسی است که حتی دولت رویکرد و نگاه مثبتی نسبت به آنها ندارد. برخی از تصمیمات در بخش‌های دیگری گرفته می‌شود ولی آثار آنها متوجه جامعه است و مردم به این نظر می‌رسند که حس می‌کنند خواسته‌های آنها برآورده نشده و این به سرخوردگی و فاصله بین مسئولان و مردم ختم می‌شود، اگر به همین منوال پیش برویم جامعه ترمیم نمی‌شود و نمی‌توان این شکاف را به‌راحتی پر کرد. مگر اینکه مردم آثار مثبت تصمیمات اخذشده را در زندگی خود لمس کنند. عمدتا این مباحث در اقتصاد خود را نشان می‌دهد. اگر نیازهای اقتصادی برآورده شود مردم در زمینه‌های دیگر خود را مدیریت می‌کنند و نیازهای خود را برآورده خواهند کرد. معمولا مسئولان هر جا مداخله‌ای در نیازهای روزمره مردم و سبک زندگی آنها دارند به واکنش منفی مردم می‌انجامد.

در فاصــله باقیمانده تا 1400 چــگونه می‌توانیم ایــن فاصــله را ترمــیم کــنیم تا به مشارکت پـــرشور مردم هم امــیدوار باشیم؟

کار سختی است و من فکر نمی‌کنم این مردم دیگر مردمی باشند که بخواهند مثل قبل اعتماد داشته باشند ولی با گفت‌وگو می‌توان بخشی از مشکلات آنها را حل کرد. تنها راه این است که مردم، نمایندگان خود و رویکرد آنها را ببینند و برای رای به او پای صندوق حاضر شوند. مردم باید حس کنند کسانی هستند که می‌توانند آنها را نمایندگی کنند و حرف مردم را می‌شنوند و با دیدگاه و تفکر آنها همسو هستند. تا از بین آنها نماینده خود را انتخاب کنند اگر به این جمع‌بندی برسند که کاندیداها رد شوند و اینگونه نباشد که هر کسی با ما نیست حتما علیه ماست، در این صورت همه طیف‌ها احساس خواهند کرد نماینده‌ای دارند و کسی از تفکر آنها دفاع خواهد کرد، همین مساله به پرشور بودن انتخابات کمک ویژه‌ای می‌کند و تا حدودی اعتماد را ترمیم خواهد کرد و مردم حس خواهند کرد جامعه متعلق به آنهاست و برای حل مشکلات زندگی خود وظیفه دارند بر سرنوشت خود مداخله کنند و حضور داشته باشند و تصمیم‌گیر باشند.

وظیفه دولــت در این مـیان چیست و چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد؟

دولت باید کار و وظیفه خود را به‌خوبی انجام بدهد. دولت باید تا جایی‌که می‌تواند از مشکلات مردم بکاهد بی‌ثباتی در عرصه اشتغال و اقتصاد شاخصی آشکار برای کاهش اعتماد است. دولت باید بخواهد که مردم با آنها همراهی کنند و حتی اگر هم‌فکر نباشند همراهی کنند از این رو دولت باید به حل مشکلات مردم بپردازد و هر چه بیشتر تلاش کند اعتماد بیشتری خلق می‌کند. اما این موضوع هم وجود دارد که برخی در شرایط فعلی سعی دارند تمام تقصیرات را به گردن دولت بیندازند، در واقع از زمانی که بحران‌ها در کشور شدت گرفت و تحریم‌ها از هر سو مردم را تحت فشار قرار دادند قصه چه کسی بود و من نبودم در کشور آغاز شد و هرکسی سعی داشت تقصیر را به گردن دیگری بیندازد. این در حالی است که مردم بیش از شناسایی مقصر نیاز به حل مشکلات و بحران‌ها دارند؛ البته در این میان کسانی هستند که به‌عنوان افراد همیشه در صحنه تمام تقصیرات را به گردن دولت انداختند و برای پوشاندن خطاهای خود دولت را در معرض نقد قرار دادند، اما این افراد می‌دانند بخش بزرگی از مشکلات فعلی به گردن سنگ‌اندازی‌ها و کارشکنی‌های نیروهای تندرو درون کشور است. برخی دلشان نمی‌خواهد خوردن‌ها و بردن‌ها عیان بشود چراکه خودشان هم در این امر دخیل هستند، هنوز برخی افراد نمی‌خواهند صدای اختلاس‌ها دربیاید؛ البته که بعد از گذشت زمان جامعه به‌خوبی متوجه شد که مشکلات فعلی بر گردن چه افرادی در گذشته است چراکه همین افراد امروز هم سعی در بحران‌آفرینی دارند./منبع: آرمان ملی

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها