دلایل وقوع حادثهی ۵ دی در کوههای اطراف تهران
جمعه سیاه کوهنوردی در ایران در روز ۵ دی ۱۳۹۹ با وقوع فاجعهای تلخ در کوهستانهای شمال تهران رقم خورد.
گفتگو و گزارش از مرضیه حسینی
جمعه سیاه کوهنوردی در ایران در روز ۵ دی ۱۳۹۹ با وقوع فاجعهای تلخ در کوهستانهای شمال تهران رقم خورد.
در این حادثه چند گروه کوهنوردی در برف و بوران کوههای شمال تهران از جمله کلکچال و دارآباد و مسیر توچال گیر کرده و پس از مواجه شدن با بهمن، ۱۲ نفر کشته و تعدادی نیز مفقود شدند. جستجو برای پیدا کردن افراد مفقودی در ارتفاع ۱۵ متری برف ادامه دارد. اگر از شایعات، ماجرای اختلال جی پی اس و سناریوهای عجیب در خصوص این حادثه بگذریم، بررسی دلایل وقوع فاجعه میتواند گامی موثر در جهت جلوگیری از تکرار آن باشد. «رضا زارعی» رئیس فدراسیون کوهنوردی، درباره علت تلفات بالای حادثه ۵ دی گفته است: بیتوجهی افراد به هشدارها دلیل بروز این حادثه بوده، وی افزود: اکیپهای امداد و نجات، برای پیشگیری از حادثه در کوهستانها مستقر بودند اما شدت باد و بوران و سرعت وقوع حادثه امکان مداخله موثر را از آنها گرفته بود.
در همین رابطه سراغ یک کوهنورد حرفهای رفتیم که یک روز پیش از حادثه در منطقه کلکچال حضور داشت. «فریده یزدآبادی» سالهاست در زمینه کوهنوردی فعال است، او در سال ۶۷ از اولین دخترانی بود که دیواره علمکوه را فتح کرد. وی در گفتگو با مستقل ابعاد حادثه ۵ دی ماه را مورد بررسی قرار داده است.
اصولا وضعیت کوهنوردی در ایران را چگونه میبینید؟
کوهنوردی در سالهای اخیر هواداران بسیاری یافته و تعداد علاقمندان به این رشته روزبه روز به افزایش یافته است. این میزان از علاقمندی ایرانیان به کوهنوردی حتی بین محافل کوهنوردی آمریکا که من تجربه حضور در آنها را دارم، جالب توجه است. در ارتباط با گرایش فزاینده ایرانیان به کوهنوردی یک نکته بسیار مهم وجود دارد، اینکه برای بسیاری از کسانی که به کوه میروند، کوهنوردی نه ورزش یا حرفه بلکه نوعی تفریح است. از آنجا که در ایران افراد امکانهای بسیار محدودی برای تفریح و ملزومات آن دارند، عموما کوه و یا طبیعت را برای این کار انتخاب میکنند. این در حالی است که افراد دانش، تجربه و یا آموزشی در خصوص کوهنوردی ندارند و این تصور وجود دارد که صرفا با خرید لباس و کفش و بخشی از تجهیزات کوهنوردی فرد قادر به رفتن به کوه حتی در شرایط بد آب و هوایی مانند روز ۵ دی در کوهستانهای شمال تهران است. در حالی که این تصور میتواند خطایی مرگبار باشد. فقدان آموزش مناسب در زمینه کوهنوردی تفریحی و حتی ورزشی، در کنار بیخیالی برخی افراد و بیتوجهی آنها حتی به هشدارهای هواشناسی مزید بر علت شده و فجایایی از قبیل فاجعه ۵ دی رخ میدهد.
آیا در میان کوهنوردان جمعه سیاه، کوهنوردان گردشگر هم حضور داشتند؟
در حادثه کلکچال، اغلب کوهنوردان تازهکار و غیرحرفهای بودند و به دلیل عدم شناخت منطقه و رعایت ضروریات کوهنوردی خاصه در شرایط بد هوایی و همچنین بیتوجهی به اخبار و اطلاعات هواشناسی، دچار بهمن و متعاقب آن گم شدن در برف و باد شدید و در نهایت سرمازدگی شدند. در خصوص بهمن منطقه قلعه دختر (ارتفاعات روستای آهار)، کوهنوردان باشگاهی به دلیل انتخاب مسیر اشتباه و تابستانه برای حرکت، گرفتار بهمن شده و ۶ نفر گرفتار میشوند که البته ۵ نفر به سختی خود را نجات دادند و جنازه یک نفر پس از ساعتها تجسس پیدا شد. به صورت کلی ریزش بهمن در ارتفاع زیاد رخ میدهد، به عنون مثال قله قلعه دختر حدود ۳ هزار متر ارتفاع دارد، حادثه ریزش بهمن در زیر قله و در محدوده ۲۷۰۰ متری رخ داده که چیزی حدود ۵ ساعت کوهنوردی جدی لازم است تا کسی به این ارتفاع برسد. این ارتفاعی نیست که کوهنوردان گردشگر به راحتی بتوانند طی کنند، اما متاسفانه عدهای با سماجت در منطقه برفی، اصرار به ادامه مسیر دارند. در کنار این اصرار کشنده، غروری که بسیاری از کوهنوردان دارند و تصور میکنند چون چند کوه و قله را فتح کردند قادرند با خشم کوهستان مقابله کنند، گاهی به قیمت مرگشان تمام میشود. همین عوامل در وقوع حادثه دره دارآباد که کوهنوردان به صورت گردشگری رفته بودند، تکرار شد. پهنه کوهستانهای شمالی تهران از دارآباد در شرق تا کن در غرب تهران، همیشه پذیرای حجم زیادی کوهنورد و گردشگر است که عمدتا کوهنوردان گردشگرند و از آموزشهای لازم برخوردار نیستند.
چرا از ورود کوهنوردان به کوهستان در شرایط بد آب و هوایی جلوگیری نمیشود؟
از اواسط دهه هشتاد از طرف هیئت کوهنوردی استان طرح ستاد اطلاعرسانی و پیشگیری از حوادث کوهستانی اجرایی شد بدین معنا که کوهنوردان حرفهای در ایستگاههای مختلف کوهستانی اطلاعات لازم را در اختیار افراد قرار داده و آنها را از خطرات موجود آگاه میکنند. مشکل این طرح اما این است که قدرت قضایی، حقوقی و اجرایی برای ممانعت کوهنوردان از ورود به کوهستان و صعود به قله ندارد.بنابراین ناچار است به دادن هشدار بسنده کند که اغلب هم فایدهای ندارد و مردم کار خودشان را میکنند.
راه حل جلوگیری از این قبیل فجایع چیست؟
ضرورت اول آموزش و درک این نکته است که کوهنوردی میبایست باشگاهی و فدراسیونی باشد تا افراد در این قالب آموزشهای لازم را فراگیرند و به کوهنوردی تنها به چشم یک تفریح نگاه نکنند. مسئله بعدی داشتن تجهیزات مخصوص کوهنوردی در دمای بسیار پایین است. تعدادی از افراد درگیر در حادثه ۵ دی با لوازم و البسه معمولی به کوه رفته بودند، خوب مسلم است که در دمای منفی ۳۰ درجه دچار سرمازدگی میشوند. ضمن اینکه افراد قبل از حرکت حداقل اخبار هواشناسی فدراسیون کوهنوردی را چک کنند. داشتن اطلاعات کافی و به روز از کوهستان و قله مورد نظر مهم است؛ به عنوان مثال در روستای آهار، افرادی که میخواستند صعود کنند به جز اینکه مسیر را اشتباه رفته بودند، اطلاع نداشتند که ۲ روز متوالی برف سنگینی در آن منطقه باریده و در این شرایط حتی یک صدای ضعیف میتواند منجر به ریزش بهمن شود که همین اتفاق هم در قلعه دختر افتاد. حادثه دیدگان دارآباد هم همین وضعیت را داشتند، یعنی حتی این نکته را نمیدانستند که در فصل زمستان نباید وارد دره شد زیرا احتمال ریزش بهمن وجود دارد. بنابراین بهتر است به جای سناریوهای خندهدار، انجیاوها و گروههای کوهنوردی در کنار دولت، به مسئله آموزش کوهنوردی و آگاهی دادن به مردم در این خصوص توجه کنند.
ارسال نظر