چند کپی از شما وجود دارد؟
نسخه های دیگر شما کجا هستند؟
علم پیشرو اشاره میکند که ممکن است بیش از یک واقعیت وجود داشته باشد. آیا جهان های موازی وجود دارند؟ زمان، فضا و خود زندگی، اسرار کیهان در دل کرمچالهها نهفته است، آیا جهان های موازی واقعیت دارند؟
نیلوفر مجیدی_پژوهشگر
زمین، مکانی است که همه میشناسیم. ولی این زمینی است که در آن دایناسورها انسان را به وحشت انداختند یا اینکه میتواند زمین دیگری باشد یعنی جایی که روسیه برای فتح آن پیروز شد یا زمین دیگری که میتواند زمین ما را در یک چشم به هم زدن نابود کند، در ورای دورترین ستاره در ته یک سیاهچاله یا پنهان در ابعاد بزرگتر.
آیا از شما یکی دیگر در جهان های موازی وجود دارد؟ یکی دیگر از من؟ نمونه دیگر من ممکن است شبیه من باشد؟ ولی نه!
سرنوشت ما در جهان های موازی میتواند تماماً متفاوت باشد.
شاید یکی از ما از نوادگان دیگری باشد. شاید برخورد ما با یکدیگر باعث شود هردوی ما به انرژی خالص تبدیل شویم. ممکن است همه ما زندگیهای چندگانه و موازی داشته باشیم. در حالی که دانشمندان از مرزهای کیهان و فیزیک میگذرند کم کم به این باور میرسند که جهان های موازی واقعا وجود دارند و اینکه ممکن است این جهان های موازی مسئول تعیین سرنوشت انسان باشند.
مکس تگمارک، کیهانشناس دانشگاه ام.آی.تی باور دارد که نسخه دیگر من و همه ما، به راستی وجود دارد. او فکر میکند که همزادهای کیهانی ما در ورای مرزهای جهان شناخته شده ما زندگی میکنند. بهترین نظریه موجود در چگونگی ساخته شدن جهان ما، پیشبینی میکند که این جهان نه تنها بسیار بسیار بزرگ است بلکه نامتناهی هم هست و در حقیقت در تمام جهات تا ابدیت پیش میرود.
به نظر مکس همه چیز به آمار و ارقام بستگی دارد و در جهانی نامتناهی حتی وقایع غیر ممکن نیز ممکن میشوند. سه سنگ با رنگهای سیاه، سفید و نارنجی را در دستان خود نظر بگیرید. اگر خوب به اطراف نگاه کنیم سه سنگ دیگر با همین رنگها یعنی یک نارنجی، سفید و سیاه دیگر هم میبینیم و اگر الگوی بزرگتری داشته باشیم که مثلاً ده سنگ را شامل شود، باید بیشتر بگردیم تا نسخه مشابه آن سنگها را پیدا کنیم. این الگو در مکانهای زیادی تکرار میشود.
زمین توده عظیمی از سنگ است همانگونه که بدن ما از تودههای عظیم اتم تشکیل شده، آرایش این اتمها در فضا، کی هستی و چی هستی ما را تعیین میکند.
هرچه الگو بزرگتر باشد برای یافتن نمونه مشابه آن باید مسافت بیشتری را پیمود. وقتی میگوییم که تمام الگوهای اتمها تکرار میشوند، منظورمان واقعا تمام الگوهاست.
حتی الگوهای اتمهای سازنده من یا شما. اگر به قدر کافی دور شویم یک نسخه کاملا مشابه از من و شما وجود دارد که نه تنها شبیه ما بلکه احساساتش هم با ما یکسان است.
مکس، شمار سالهای نوری که باید سفر کند تا به آرایش یکسان اتمهایی برسد که از آن ساخته شده را محاسبه کرده است. رقمی است ماورای تصور به سال نوری، یعنی 1 با یک میلیون تریلیون تریلیون صفر در مقابلش! این یک عدد خیلی بزرگ است اما در مقایسه با بینهایت که اندازه واقعی فضاست چیزی در حد حیاط خلوت یک خانه است. ولی دامی هم برای هر کاشف متحولی که شجاعت سفر در این مسیر طولانی و ملاقات با نسخه بدیل کیهانیاش را داشته باشد وجود دارد. در دهه ۱۹۲۰، هابل منجم مشاهده کرد که کیهان ما ثابت نیست. او به هر سو که نگاه میکرد کهکشانهایی را میدید که از ما دور میشوند، هرچه دورتر بودند، سرعت حرکت این کهکشانها بیشتر به نظر میآمد.
هابل نتیجه گرفت که این تنها در حالتی ممکن است که کل کیهان در حال گسترده شدن باشد. یک تکه سیمان را در چند متری خود تصور کنید. اگر این تکه سیمان یک کهکشان دور باشد که ثابت ایستاده است میتوانستیم با سرعت نور ایمیلهای بین کهکشانی به سمتش بفرستیم.
و اگر به قدر کافی صبر میکردیم پیامهایمان به آنجا میرسید. اما این کهکشان دوردست مدام در حال دورتر شدن است.
هراندازه کوشش کنیم که به دورتر دستیابی پیدا کنیم، سرعت گسترش فضای میان اینجا و آنجا افزایش مییابد.
در نقطهای خاص این گسترش سریعتر از سرعت نور است. یعنی هرگز به آنجا نخواهیم رسید و هرگز قادر به دیدن هر آنچه در ورای این افق قرار دارد نمیشویم. خبر بدی که این افق کیهانی به همراه دارد این است که نمیتوانیم نسخههای مشابه خودمان و دوستانمان را ملاقات کنیم.
ولی یک جای دیگر برای دیدن جهان های موازی وجود دارد، نه در اعماق فضا بلکه در میکرو کیهانهایی که در نزدیکی ما و در جایی که هیچ چیزی جز آنها ثابت به نظر نمیرسد.
فرانک کیپلر بر روی قوانین مکانیک کوانتوم مطالعه میکند. این قوانین بر ذرات ریز درون اتمی که همه ما را تشکیل میدهند حکمرانی میکند.
مکانیک کوانتوم تمام واقعیت را توضیح میدهد. معادله مرکزی مکانیک کوانتوم، معادله شرودینگر است. اروین شرودینگر واقعیت را با نوشتن معاملهای هم نامش به گونهای که ما میشناسیم تغییر داد.
او ثابت کرد که ذرات درون اتمی میتوانند همزمان در چند مکان و نیز بیش از یک ذره میتواند در یک نقطه از فضا وجود داشته باشند.
این جهان درون اتمی تا زمانی که کسی به آن بنگرد و به بخشی از یک واقعیت مطلق تبدیل شود تنها از احتمالات هستند. فرانک باور دارد که این کیفیت کوانتومی مبهم تنها در قلمرو میکروسکوپی رخ نمیدهد بلکه ساز و کار همه چیز است.
مردم فکر میکنند مکانیک کوانتوم نمیتواند بر جهان حکمفرمایی کند و این بیمعناست. هرکس که به معادله شرودینگر نگاه کند چارهای ندارد جز اینکه نتیجه بگیرد که این معادله بر تمام واقعیتها حکمرانی میکند، یعنی نه فقط بر اتم بلکه بر ساختمانها، شیشهها و تمام کیهان. اگر حق با فرانک باشد اجسام مانند بیماران شیزوفرنی هستند و مدام میان یکی از هستیهای بسیار در تغییر هستند. اکثر دانشمندان باور دارند که مشاهدات ما طبیعت را وادار میکند تا تصمیمی تصادفی بگیرد. در یک چشم بر هم زدن تمام احتمالات دیگری که وجود دارند از بین میروند. اما این عقیده پذیرفته شده لزوما درست نیست. دانشمندان نتیجه گرفتند که زمانی که محاسبات انجام میشود کیهانهای محتملی وجود دارند که به یک جهان واقعی تبدیل میشوند. در واقع این موضوع با محاسبات ریاضی مکانیک کوانتوم سازگاری ندارد. فرانک باور دارد که هر نتیجه ممکنی در واقع به واقعیت تبدیل میشود اما هر یک در جهانی موازی خود.
یعنی اگر ما در رستوران باشیم و سه ظرف در مقابل ما باشد که دقیق ندانیم چه غذاهایی هستند، ممکن است ظرفی که در این جهان انتخاب میکنیم در آن گوشت گوساله باشد ولی در جهان دیگری ظرف استیک و در جهان دیگر ظرف خوراک میگو را انتخاب کنیم.
اگر حقیقت اینگونه باشد فضایی که ما اشغال کردهایم دریایی تقریباً نامتناهی است از نسخههای مشابه ما. اگر اتفاقی برای ما بیفتد ممکن است اتفاقی دقیقاً عکس آن برای یکی از نسخههای پنهان ما روی دهد. اما ممکن است آنها همیشه پنهان نمانند. واقعیتهای جایگزین لزوما سالهای نوری از ما فاصله ندارند و در آن سوی کیهان واقع نشدند. آنها میتوانند همینجا باشند. اگر قوانین عجیب مکانیک کوانتوم صحیح باشد من در حقیقت مجموعهای هستم از خودهای دیگر بیشمار که همه در کشمکش بیوقفه گیر افتادهاند. این جنگ درونی از نظر منطقی باید غیر قابل کشف باشد. در هر لحظه تنها یکی از این خودها میتواند واقعی شود. سایرین کاملا نامرئی هستند. شاید هم نه!
فرانک چیپلر فیزیکدان باور دارد مکانیک کوانتوم پیشبینی میکند که نسخههای بیشماری از ما در جهان های موازی زندگی میکنند و او نیز مانند بسیاری از ما گاهی درباره خود دیگرش خیال پردازی میکند. او میگوید جهان ما مانند کارتونی است که ما را فریب میدهد تا باور کنیم تنها واقعیت موجود است.
یک کارتون از بالا تا پایین یک شیء واحد است ولی آن هم از سلول ساخته شده؛ ما میتوانیم برای نشان دادن یک کیهان از یک اسلاید استفاده کنیم اما در واقع تعداد کیهانهای موجود خیلی بیشتر است و آنها روی همدیگر قرار گرفتند.
شیئی که هنوز دیده نشده همزمان در مکانهای بسیاری وجود دارد. به گفته فرانک هر یک از آنها در کیهان مجزا و موازی خود به واقعیت تبدیل میشوند. زمانی که محاسبهای انجام میشود هر کدام از منهای موجود میتوانند در به دست آمدن نتیجه یکسان با هم اشتراک داشته باشند. در یک جهان، هر شی تنها در یک مکان دیده میشود. از نظرگاه ما گویی عمل مشابه تمام احتمالات دیگر را از بین میبرد. ولی ظاهر میتواند فریب دهنده باشد. نباید احتمالات را تنها به صورت احتمال در نظر بگیریم. وجود واقعیتهای دیگر تنها به این دلیل که ما یکی از آنها را انتخاب کردهایم زیر سوال نمیرود، آنها همچنان باقی هستند، آنها همچنان وجود دارند. چنانچه میتوانستیم تمام کیهانها را همزمان مشاهده کنیم میدیدیم که تعداد بیشماری از ما همزمان یک کار را انجام میدهند، شاید با کمی تفاوت و این اختلاف جزئی ممکن است در طی زمان بیشتر شده و باعث به وجود آمدن جهانهای موازی با واقعیتهای متفاوت و متضاد شود. در جهان ما یک سیارک بدون برخورد از کنار زمین میگذرد و دایناسورها زنده میمانند، در جهانی دیگر عدم موفقیت موشکهای آمریکا باعث شکست آنها در رقابت برای رسیدن به ماه میشود. ولی اگر با نگاه کردن به این واقعیتهای چندگانه آنها از میان میروند پس ما چگونه میتوانیم از وجود آنها مطمئن شویم؟
ارسال نظر