حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار در گفتگو با مستقل‌آنلاین:

شورای نگهبان پدر است نه برادر

در مجموع ما می‌بایست یک ارزیابی درستی از وضعیت خودمان در جامعه داشته باشیم و پاسخی برای مردمی داشته باشیم که به مجموعه اصلاح طلبان اعتماد کردند. یک آسیب عمده که برای ما حاصل شد به این دلیل بود که از مبانی فکری و اعتقادی خودمان عدول کردیم و عبور کردیم و روش‌هایی را پیش گرفتیم که شاید با اندیشه و شعارهای اصلاح‌طلبی قدری فاصله داشت.

شورای نگهبان پدر است نه برادر
حسین کمالی در تشکیلات اصلاح‌طلبی و به ویژه تشکیلات کارگری اصلاح‌طلب چهره شناخته شده و موثری است. در سوابق او نمایندگی چند دوره مجلس و در ۳ دولت وزیر کار و همچنین  دبیری حزب اسلامی کار شاخص‌تر و متمایزتر است. او با مستقل‌آنلاین درباره رویه اصلاح‌طلبان در چند دوره انتخابات و پیامدهای آن در صحنه سیاسی آینده گفتگو کرده است. 
مردم در سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ به احزاب اصلاح‌طلب اطمینان کردند اما خروجی این احزاب نتایج خوبی نداشته و بخش کثیری از رای دهندگان از اعتماد خود بازگشته‌اند یا در حال سلب اعتماد هستند. قطعا شما برنامه‌ای برای انتخابات مجلس دارید.
برای اعاده این اعتماد از دست رفته چه برنامه‌ای دارید؟
- باید دید اگر آسیبی به مجموعه‌ای وارد شده این آسیب از چه ناحیه و کدام اتفاق و عملکرد بوده است؟ من فکر می‌کنم در مجموع ما می‌بایست یک ارزیابی درستی از وضعیت خودمان در جامعه داشته باشیم و پاسخی برای مردمی داشته باشیم که به مجموعه اصلاح طلبان اعتماد کردند. یک آسیب عمده که برای ما حاصل شد به این دلیل بود که از مبانی فکری و اعتقادی خودمان عدول کردیم و عبور کردیم و روش‌هایی را پیش گرفتیم که شاید با اندیشه و شعارهای اصلاح‌طلبی قدری فاصله داشت. مباحثی که ما نسبت به آن‌ها شاید می‌بایست توجه بیشتری می‌داشتیم. در مجموع اینکه در انتخاباتی گروهی  پیروز شوند یا پیروز نشوند مسئله اصلی نیست. 
موضوع اصلی این است که شما اندیشه‌تان را در معرض آرای عمومی قرار می‌دهید مردم به شما اعتماد می‌کنند رای می‌دهند و اندیشه شما میبایست اداره امور جامعه را به عهده بگیرد و نسبت به وعده هایی که در زمان انتخابات داده پاسخگوی جامعه باشد.
ما در حقیقت از آن وعده‌‌ها و نظراتی که دادیم به خوبی پاسداری و نگهداری نکردیم و آن‌ها را به مرحله عمل نزدیک نکردیم و شاید بهتر بود که به وعده‌های خودمان نسبت به مردم عمل می‌کردیم و این می‌توانست اعتماد عمومی را برای مجموعه اصلاح طلبان جامعه حفظ بکند در حقیقت ما این سرمایه اجتماعی  مهم و ارزشمند را از دست دادیم. 
این نکته اولی که باید به آن توجه کنیم. 
نکته دوم این است که بعضی فکر می‌کنند اگر مجموعه‌ای آرای خودش را از دست داد باید نتیجه آن وارد شدن این سبد آرا به سبد آرای طرف مقابل باشد. نخیر! می‌تواند این اتفاق هم نیفتد. شعارهایی که سال گذشته در خیابان داده شد تا حدودی بیانگر این بود که اگر زمانی از مجموعه آرای اصلاح طلبان هم کاسته شود، این به مجموعه آرای اصولگرایان اضافه نخواهد شد، و ما داریم فضای سیاسی کشور را در یک تغییر و تحول ریشه‌ای می‌بینیم که آن تغییر و تحول احتمال دارد حتی مقداری با شعار و ارزش‌های انقلاب فاصله ایجاد بکند که برای ما هم مقبول نباشد. این نکته دوم بود.
نکته سوم در این ارتباط اینست که ما وقتی می‌گوییم اصلاح طلبان پیروز شدند یا پیروز نشدند یا برنده شدند یا برنده نشدند باید یک تعریف مشخصی داشته باشیم.
اصلاح طلبی یک تشتک یا یک پلاکی نیست که بالاخره هر کس روی سینه خودش بزند و بر اساس آن جامعه را ارزیابی کند و با داشتن آن به نقد دیگران بنشیند.
اصلاح طلبی یعنی تفکر به آینده بهتر داشتن، یک زندگی بهتر، احترام به حقوق دیگران، و اینکه شخص همیشه در حال تلاش برای داشتن یک موقعیت بهتری باشد نه برای خود بلکه برای خود و جامعه. مجموعه‌ای که به تکثرگرایی معتقد است به حقوق اقلیت‌ها احترام بگذارد و به آن معتقد باشد. به برابری‌های اجتماعی معتقد است، مملکت را متعلق به همه می‌داند و بسیاری عوامل دیگر.
 ما در حقیقت به عقل جمعی خرد جمعی تصمیم و حرکت جمعی باید معتقد باشیم و بر مبنای آن پیش برویم. اگر ما در آن چارچوب‌ها حرکت کنیم و رفتار جامعه اصلاح‌طلبانه شود و مردم هم به دنبال این باشند که حرکت رو به جلویی داشته باشند، حکومت دست ما باشد یا نباشد ما در کار خودمان موفق شده‌ایم 
اگر معنای مبارزات انتخاباتی و رقابت‌های سیاسی ما این باشد که بناست مسند و پست و قدرت را در اختیار بگیریم و هدف ما معطوف به این امر باشد در حقیقت ما همراه جریانی قرار گرفته‌ایم که در حال انتقاد از آن هستیم.
پس رفتار ما هم مشابه کسانی خواهد شد که آن‌ها را نقد می‌کنیم. در حقیقت ما می‌گوییم کسانی هستند که قدرت را برای خودشان می‌خواهند همه چیز و حقوق و منافع مردم برایشان مطرح نیست و احترام به حقوق اقلیت نمی‌گذارند و یکسری مسایل دیگر که به عنوان نقد جریان مقابل ارزیابی می‌کنیم. 
خب اگر ما خودمان هم همه این رفتارها را تکرار کردیم باید سوال کرد خب این مبارزه برای چیست؟ 
چه اختلافی با دیگران داریم که مردم بخواهند بین دو گزینه ما را انتخاب کنند؟
در حقیقت ما می‌بایست نوعی صداقت و رفتار درست را پیشه کنیم و با مردم به گونه‌ای رفتار کنیم که مورد اعتماد آن‌ها قرار بگیریم و اگر به ما اعتماد کردند برای آن  اعتماد ارزش قایل شویم  واین چیزیست که بعضی ها با آن سرسری برخورد میکنند و آن را جدی نمی‌گیرند و طبیعتا کسانی که نسبت به این مسئله  کم توجه باشند ناچارند به دلیل عدم اعتماد اجتماعی فرصت را رها کنند. 
البته این به آن معنا نیست که اگر اصلاح طلبان آرای خودشان را زمانی از دست بدهند، اصولگراها این رای را بدست می‌آورند بلکه می‌توانند افرادی بیایند خارج از هر دو جبهه.
  •  شما معتقدید در مجلس آینده جریان سوم پیروز می‌شود؟
اولا انتخابات را باید تعریف کنیم: معنای انتخابات این است که شرایط رقابتی مشابه برای طرفین برقرار شود. خب وقتی فرضا یک دستگاه نظارتی هست که قرار است بر انتخابات نظارت کند در قانون اساسی جایگاه این دستگاه نظارتی که برای شورای نگهبان در نظر گرفته شده جایگاه پدر است جایگاه برادر نیست.
جایگاه پدر یعنی اینکه بیاید به انصاف و محبت بین برادران داوری کند. نه اینکه خودش در رقابت‌ها نقش ایفا کند. جایگاه پدر بین چند برادر جایگاه جانبدارانه نیست. 
آن چیزی که در قانون اساسی برای شورای نگهبان در نظر گرفته شده اینست که اگر وزارت کشور و دولت در حق کاندیدایی تعدی کرد و حقوق او را نادیده گرفت شورای نگهبان بیاید مدافع حقوق کاندیدایی باشد که حقوقش نادیده گرفته شده و از او دفاع کند. روح قانون اساسی این نیست که خود شورای نگهبان بیاید به عنوان یک دستگاه اجرایی در بحث نظارت وارد شود و به گزینش کند و انتخاب کند و ۵ یا ۶ نفر را برای انتخابات ریاست جمهوری انتخاب کند و بگوید شما به اینها رای بدهید و از بین اینها ۱ نفر را انتخاب کنید. 
یا ۲۰۰۰ نفر را برای مجلس انتخاب کنند و بگویند شما بیایید ۳۰۰ نفر از این جمع را انتخاب کنید. 
این شیوه انتخاب، شیوه انتخاب درستی نیست شیوه رقایبت هم شیوه درستی نیست. 
بنابراین داشتن یک انتخابات صحیح به نوع داوری صحیح برمیگردد. 
بله در کشورهای دیگر هم طبیعتا افرادی را که خلاف کرده‌اند و مشکلی داشته باشند نمی‌پذیرند اما به حکم دادگاه نه بر اساس استعلامات از ضابط دادگستری.
می‌گویند فلان کس در دادگاه محکوم شده و حکم گرفته و از حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی محروم است. در کل دنیا هم همینطور است و نمی‌شود هر کسی برود کاندیدا بشود منتها به حکم دادگاه و نه به دلایل دیگر.
الان در مجلس یا شورای ما کمترین نخبگان حضور دارند. یعنی یک عده از نخبگان اصول‌گرا وارد مجلس شوند بنظر من بسیار بهتر از مجلسی است که بی‌خاصیت باشد و افرادی در آن باشند که از توانایی کافی برخوردار نباشند 
اصلا نخبگان اصولگرا بیایند یا نخبگان اصلاح طلب حضور یابند با همین شرایط که من عرض کردم. منتها اینکه مردم به نخبگان اصولگرا رای ندهند تا به همین علتی که تصور می‌کنند نخبگان دیگر در مجلس حضور ندارند و بعد نخبگان اصلاح طلب هم رد صلاحیت شوند طبیعتا مجلس یا دولت یا هر مجموعه دیگری که تشکیل میشود به تبع آن از توانمندی و قوام کافی و لازم برخوردار نخواهد بود. 
  •  پس شما احتمال می‌دهید جریان سوم فراتر از اصلاح طلب و اصولگرا به پیروزی برسد؟

 

در عالم سیاست هیچ چیز بعید نیست. احتمال دارد در عالم سیاست یک کسی را امروز محکوم ببینید یک کسی را حاکم.  
احتمال هم دارد یک کسی امروز را در زندان ببینید فردا به عنوان مامور دولتی ببینید، یا برعکس اتفاق بیفتد. در عالم سیاست ریاضیات ساده‌ای که مدنظرمان است و یک بعلاوه یک حتما دو نمی‌شود. باید به گونه‌ای دیگر به آن نگاه کرد و حواشی‌ای را بر آن مترتب و اثرگذار دانست و روایی‌هایی را فکر کرد که در علوم ساده مثل فیزیک و شیمی نمی‌شود چنین باوری داشت.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها