درحالی است که در سال ۴۹ گزارش‌ها نشان می‌داد که فریب رشدهای بی‌کیفیت دو رقمی را نخورید

سیستم به سمت فروپاشی در حال حرکت است

بسیاری از تحلیل گران دهه 40 را به عنوان دهه طلایی در ایران می‌دانستند، این درحالی است که در سال 49 گزارش‌ها نشان می‌داد که فریب رشدهای بی‌کیفیت دو رقمی را نخورید سیستم به سمت فروپاشی در حال حرکت است.

سیستم به سمت فروپاشی در حال حرکت است

فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه همگان می‌دانند اوضاع کشور نابسامان است، گفت: اقتصاد سیاسی ایران رانتی است و فرصت استثنایی را به افراد می‌دهد که بتوانند به نحوه بایسته و بیشترین دستاورد از این رانت بهره بگیرند. راه نجات این است که علم را فصل الخطاب قرار دهیم و از دریچه علم به مسائل توسعه‌ای نگاه کنیم. در چنین شرایطی اگر دریچه توسعه به رسمیت شناخته شود باید کاری کرد که ظرفیت‌های دانایی در حکومت انطباق پیدا کند.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه هیچ عنصری تعیین کننده‌تر از پویایی رابطه مردم و حکومت نیست، افزود: در این شرایط اختلال معنی داری در بین رابطه مردم و حکومت ایجاد شده و هر روز شکنندگی آن در حال افزایش است و در درون حکومت سهل انگاری ناشی از بحران منفعتی و معرفتی ایجاد شده است.

از این رو باید تلاش شود که هوش حکومت ارتقاء پیدا کند و به جای اکنون‌زدگی، افق دید را وسیع کند. این روند نمی‌تواند قابل تداوم باشد.

بسیاری از تحلیل گران دهه 40 را به عنوان دهه طلایی در ایران می‌دانستند، این درحالی است که در سال 49 گزارش‌ها نشان می‌داد که فریب رشدهای بی‌کیفیت دو رقمی را نخورید سیستم به سمت فروپاشی در حال حرکت است.

وی با بیان اینکه درباره وضعیت اجتماعی کشور باید از مفهوم سقوط اعتماد اجتماعی سخن به میان آورد، افزود: در اندیشه توسعه از این عبارت‌ها کم استفاده نشده است اگر حکومت با بحران روبرو است در واقع با بحران اندیشه مواجه شده است و این بحران را به سایر حوزه ها نیز سرایت می دهد.

مومنی با بیان اینکه رابطه مردم و حکومت را باید کالبدشکافی کرد افزود: از دریچه اندیشه توسعه و کارنامه نظری و عملی می‌توان در هفت عرصه متمرکز شد این هفت عرصه می توان ریشه های اصلی بحران را شناسایی کرد. این هفت عرصه عبارتند از : فقر، نابرابری، عقب ماندگی‌های فزاینده نسبت به خارج، مشارکت، وضعیت بنیه تولیدی، فساد، وابستگی‌های ذلت آور به دنیای خارج.

 

ایران دچار حس بی آینده بودن شده است

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ایران دچار حس بی آینده بودن شده است، افزود: مهلک‌ترین پدیده در اندیشه توسعه بی‌آینده بودن است برای اینکه هشدار جدی در این زمینه داده شود باید بگویم که مرحله بعد از بی آینده بودن فروپاشی است.

برای شما قابل تصور نیست که چرا ساختار قدرت کنونی در ایران از ارایه گزارشی منصفانه از وضع موجود طفره می‌رود. بزرگترین ادعایی که از سوی حکومت طرح می‌کند حرکت به سمت استقلال از حکومت های شرقی و غربی است این درحالی است که اقتصاد رانتی با بحران داده‌ها روبرو است و به دلایل گوناگون نمی‌توان به داده‌ها اکتفا کرد.

 

مدارای نجیبانه مردم ایران با فقر تاکجا می‌تواند ادامه داشته باشد

وی با اشاره به وضعیت اقتصادی ایران در سه سال منتهی به 1400 گفت: برای نخستین بار جمعیت کم درآمد در ایران 2 برابر شد و گزارش ها نشان می دهد که بالغ بر 75 درصد جمعیت ایران بدون اعانه نمی‌تواند زندگی خود را بگذرانند. پرسش اصلی این است که مدارای نجیبانه مردم ایران با فقر تاکجا می‌تواند ادامه داشته باشد. روند تحولات مقداری کالاهای اساسی را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد که چه مردم باشرافتی داریم.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: نجابت خانواده‌های ایرانی در برابر فقر تا آنجا می‌تواند ادامه داشته باشد که کارد به استخوان نرسد بعد از آن زمان تغییر خواهد کرد.

من در سال 96 موج اعتراضات را از دریچه اقتصادی تحلیل کردم و با جزییات نشان دادم که چگونه حکومتگران عامل مردم را نادیده گرفتند و متحدان استراتژیک خود را تغییر دادند و مردم را جایگزین رباخوارها و دلالان کردند.

در سال 96 دو گروه در خیابان ریختند گروه نخست کارگران کارخانه‌های متوسط و رو به بالا بودند که حدود 6 تا 25 ماه حقوق دریافت نکردند آنها اعلام کردند که دیگر نمی‌توانند به این شرایط ادامه بدهند همزمان با این گروه سپرده گذاران در موسسات غیر مجاز نیز به خیابان آمدند.

حکومت گران گروه را اول با تهدید به خانه‌ها فرستادند و به آنها گفتند که این شرایط را تحمل کنند اما برای جبران خسارت‌های وارده به گروه دوم جلسات شماری را برگزار کردند و حدود 35 هزار میلیارد تومان در اختیار آنها قرار دادند./ایلنا

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها