ملک مدنی فعال سیاسی در گفتگو با مستقل:
تحریم پدر مملکت را درآورده
ملک مدنی میگوید: تحریم پدر این مملکت را در آورده است. من دولت را بدون نظام، شورای نگهبان، نظارت استصوابی و جدا جدا نمیتوانم ببینم. همین امروز صبح گفتند در طول مدت کوتاهی قیمت مسکن ۴۰ درصد افزایش پیداکرده، تورم، رشوه، فساد و.. کسانیکه دست اندرکارند باید پاسخ دهند. مسئولین محترم باید پاسخگو باشند
امیرحسین جعفری/خبرنگار
دولت دوم روحانی هم پس از گذر چهار سالبا تمام بحرانها و تنشها به پایان رسید و حالا هر بخش دولت شاهد مدیران و تصمیمات جدیدی خواهد بود که شاید دیگر رنگ و بوی دولت روحانی را نداشته باشد. دولت روحانی شاید دچار یک بدشانسی زمانی شد. بدشانسی که در سیاست چندان هم قابل پیش بینی نیست و در زمانی که همه چیز درست پیش میرود یک انتخابات در یک گوشهی دیگر دنیا تمام معادلات را به هم میریزد. روحانی در زمانی که کشور را آماده بهرهبرداری از نتایج برجام میکرد با روی کار آمدن ترامپ به وضعیت بغرنجی دچار شد که در نهایت به افت شدید محبوبیت وی ختم شد و پس از آن دولتی که تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد چیده بود دیگر جایگزینی برای ادامهی مسیر نداشت. استانداران وی نیز در عملکرد خود دچار ضعفهایی شدند که بروز عدم مدیریت و ناکارآمدی سیستم تصمیمگیری در آنها در بیشتر نقاط از جمله اصفهان و خوزستان عیان بود. به جهت بررسی پایان دولت روحانی گفتگو کردیم با محمدحسن ملک مدنی، شهردار سابق تهران و اصفهان که مشروح آن را میخوانیم:
سوال نخست را با سرنوشت مشترک روسای جمهور آغاز کنیم چرا عمده روسای جمهور پس از انقلاب اکنون مغضوب هستند؟
من در آغاز از معنای دولت شروع میکنم. انسانهای اولیه وقتی به کار مشغول میشدند نگهبانانی برای اطراف خود میگذاشتند، هستهی اولیهی دولت از آنجا شکل گرفته است. یعنی کاملا چسبیده به مردم و از خودم مردم و برای مردم! مشکل از اینجا شروع میشود که این فاصله میان دولت و مردم زیاد میشود. آن کسی که امور دیوانی را انجام میدهد یک سری رفتارهایی نشان میدهد که با مداخله نمیگذارد مردم دولت را انتخاب کنند و میگوید شما تشخیص نمیدهید و نمیتوانید مدیر و مدبر را بشناسید. این کار کم کم که شکل گرفت روستاها تشکیل شدند. یعنی احزاب در سطوح مختلف نیروهای خود را معرفی کردند. این احزاب نسبت به عملکرد نیروهایشان باید پاسخگو باشند و در کارکرد نیز نظارتی وجود داشت چون آبروی خودشان درگیر بود در کنار آن نیز مطبوعات آزاد وجود داشت که با انتقاد و افشاگری بدون قید و شرط، و بالاتر از آن نیز داور بیطرف وجود داشت. داور خلافها را میگیرد و بر این بازی نظارت میکند که اسم آن قوه قضاییه است. قوه قضاییهای که مستقل است نه منصوب حاکمیت و دولت! وقتی این ساختار وجود نداشته باشد به آرامی میان کارگزاران که در کلیات به ان دولت میگوییم با مردم فاصله میافتد. ارتباط ضعیف میشود، دولت راه خودش را میرود و ملت نیز کم کم بیتفاوت میشود یا اعتراض میکنند یا صحنه را ترک میکنند. این یک تصویر کلی از دولت یعنی امور دیوانی، مطبوعات آزاد، احزاب و داور مستقل است که همهی اینها باید نقدپذیر باشند و نمیتوانند منتی هم بر سر مردم داشته باشند. این دستگاه نیز اینقدر بزرگ میشود و در نتیجه رابطه بر عکس میشود یعنی اینقدر حکومت بزرگ میشود که راه عوض شدن نیروهای خود را نیز میبندد.
تصور کنید در یک مجموعهی مسکونی زندگی میکنید که میان شما یک مدیر انتخاب میشود که هم مراقب دزدی هم نظافت هم پرداخت قبوض و.. است که دولت شماست و باید به شما جواب دهد. در ابعاد بزرگتر نیز مدیران انتخابی صاحبان این سرزمین هستند اگر چنین تصوری پیدا شود ان وقت محسوس است که فروش تراکم یعنی چی؛ یعنی اینکه بالای مجموعه آپارتمانی شما چند طبقه بسازند وقتی کوچک باشد شما تشخیص میدهید اما بزرگ که میشود تبدیل به دولت میشود و دیگر جزییات کاری آن قابل تشخیص نیست. تا وقتی در بر این پاشنه بچرخد همین وضعیت است و هیچ تغییری نیز ایجاد نخواهد شد. خودش هم کارهایش را انجام میدهد انتخابات برگزار میکند و... و نمیگذارد از چارچوبهای خودش خارج شویم. وقتی من قدرت انتخاب محدودی در مقابل رئیس جمهور دارم و یک مجموعهای تعدادی را رو به رویم قرار میدهند و میگویند از میان اینها یک نفر را انتخاب کند. در اینجا شورای نگهبان جای احزاب را گرفته و پاسخگو هم نیست و میگوید من تشخیص میدهم تو چه چیزی را میتوانی انتخاب کنی وقتی هم نتیجه غیرمطلوب میشود از ما طلبکار است. وضع موجود حاصل دستاورد این نظام است. من بلندگوهایی میخواهم که مدافع حقوق ملت باشد نه توجیه کننده رفتار نظام! الان در وضعیتی هستیم که با همسایهها اختلاف داریم و آنها نیز زورگو هستند یا باید با آنها دعوا کنیم یا باید با یک شکلی که عقلانی است حقوق ما را رعایت کنند.
شکستهای پی در پی دولت روحانی در مسائل مختلف از سوی دولت به عدم ارتباط موثر ما با غرب مرتبط میشود عدم اجرای برجام چند درصد از مشکلات دولت روحانی بود؟
من این دولت را اینگونه نمیبینم اما از نظر استراتژیک درست است. تا وقتی با کشورهای خارجی ارتباط موثر نداشته باشیم حتی پولهایمان را نمیتوانیم جا به جا کنیم و تا به توافق نرسیم همین تورم وجود دارد و داستان جنگ را دوباره تجربه میکنیم. داستان اشغال سفارت را تکرار میکنیم و با حدس و گمان جلو میرویم در حالیکه این کار باید پشتوانه دانشگاهی داشته باشد. بنظر من با جنگدین با جهان و قدرتهای زورگوی دنیا نمیشود هم هواپیما و دارو بخواهیم هم به او فُحش دهیم!
از نگاه جامعه و حتی برخی از اصلاحطلبان روحانی دولت گوش به فرمان و مایل به جناح راست بود اما باز هم دچار بحرانهای داخلی بود که بعضا از سوی تندروها سامان داده میشد. حاکمیت و مردم چه انتظاراتی از روحانی داشتند که اکنون هر دو از او ناراضیاند؟
دولت خودش را از مردم نمیداند و مسائلش را صادقانه با مردم در میان نمیگذارد. من یک شهروندم و دولت با من حرف نمیزند و صادقانه هم رفتار نمیکند. نه مطبوعات و نه حزب وجود دارد بعد هم رئیس جمهور به منزلش میرود، ما یقه چه کسی را بگیریم؟ اصلا چه کسی او را محاکمه کند مگر دستگاه قضایی مستقل داریم؟ امید داریم با حضوری که نسل جدید به میدان میآید و اینهایی که الان چهل سالشان است بیایند خواستههای جدید خود را مطرح کنند و میدان را دست بگیرند.
آیا دولت روحانی منجر به تضعیف جایگاه و نهاد ریاست جمهوری و کاهش قدرت آن شد؟
کدام دولت این جایگاه را تقویت کرده است؟ کدامیک با مردم صادقانه حرف زدهاند؟ همه بر پایه خواسته افراد و آزمون و خطا عمل کردهاند.
من مدافع این دولت نیستم از عملکرد آن هم راضی نیستم و شدیدا هم منتقد آن هستم اما یک کاری که دلم را به آن خوش کردم این بود که شرایطی فراهم کرد که با جامعهی بین المللی بعد از ۴۰ سال وزیر خارجه ایران با وزیر خارجه کشورهای قدرتمند جهان سر یک میز نشستند. وقتی ظریف با جان کری قدم زد من احساس غرور کردم. انشالله که برجام هم به نتیجه برسد چون چارهای نداریم وگرنه این تصورات مالیخولایی است که سیستم بانکی مستقل داشته باشیم که هیچکدام پشتوانه دانشگاهی ندارد. من حرف را موقعی میپذیرم که یک سری گردن کلفت علمی پشت یک حرف باشند.
آیا روحانی باید استعفا میداد؟
اگر مشکل داشت صادقانه باید با من در میان میگذاشت. من از روحانی صداقت ندیدم و قانع نشدم که سکان اجرایی کشور را که به دست گرفت عملکردش این باشد. روحانی میگوید موانع داشتیم و اختیار نداشتیم خب یا کلید را روی میز میگذاشتی و استعفا میدادی یا با مردم حرف میزدی. من این مسئله را جزئی نمیبینم و آن را کل میبینم. چطور وقتی صحبت میشود کوچکترین انتقادی را تحمل نمیکنند و میگویند نباید نظام را تضعیف کرد که البته همینطور است و من هم موافقم نباید نظام را تضعیف کرد اما نظام باید پاسخگو باشد.
میتوان گفت عملکرد دولت روحانی روندهای اصلاحی را کُند و روندهای شورشی را تندتر کرد؟ تاثیرات اجتماعی این دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
من دولت را بدون نظام، شورای نگهبان، نظارت استصوابی و جدا جدا نمیتوانم ببینم. تحریم پدر این مملکت را در آورده است. همین امروز صبح گفتند در طول مدت کوتاهی قیمت مسکن ۴۰ درصد افزایش پیداکرده، تورم، رشوه، فساد و.. کسانیکه دست اندرکارند باید پاسخ دهند. مسئولین محترم باید پاسخگو باشند. ما سه قوه داریم که آن دو قوه نیز باید پشت قوه مجریه باشند تا دولت بتواند کارهایش را پیش ببرد. اگر این ترکیب چیده شود آن وقت شاهد یک بازی خوب هستیم. تراز عملکرد دولت نیز شاخصهای جهانی است. دولت را باید با شاخصها سنجید نه با صحبتهای من!
کابینه و شخص روحانی در آینده سیاسی کشور چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا به محکمه کشیده خواهد شد یا عضو مجمع تشخیص مصلحت میشود؟
من پیش بینی کننده نیستم به هر حال ما بین خودشان قدرت تقسیم میشود.
نکته آخر
در وضعیتی که قرار داریم باید تمام نیروهایی که یک وزن اجتماعی دارند، روسای جمهور سابق، و کسانیکه مردم به حرف آنها گوش میدهند و.. رهبری باید شرایطی فراهم کنند که اینها با یک برنامه دور هم بنشینند و به اتفاق نظر برسند که در چه شرایطی قرار داریم و چه باید بکنیم.
ارسال نظر