روانشناسی زرد
زهراسعادتی
روزنامه نگار
وقتی فقدان دردناک یا اتفاقی تکاندهنده دنیایتان را تیره و تار میکند، اولین چیزی که باید بدانید این است که اندوهگین شدن هیچ ایرادی ندارد. اما چرا فرهنگ ما اندوه را بیماریای میداند که باید درمان شود، آن هم در سریعترین زمان ممکن؟
در به وجود آمدن فرهنگی که در برخورد با سوگ بیسواد باشد عوامل زیادی تاثیر گذارند.
بیشتر چیزهایی که امروزه حمایت از غمزدگی دانسته میشود اصلا مفید نیستند.
علم روانشناسی محبوب ما، سوگ را راهی برای رشد فرد میشمارد. این دیدگاه درست است اما در آن زمان برای شخص، فراتر رفتن از فقدان بزرگترین هدف است!
متاسفانه جملات مثبت اندیشی و روانشناسی زرد به جامعه این پیام را القا کرده که داشتن احساسات منفی و سوگ نوعی انحراف برای آنها تلقی میشود.
پشت پردهی شعارهای سادهانگارانه و ظاهر بیضرر چیزهای زیادی وجود دارد.
تمام داستانهای فرهنگی ما داستان تحول است. داستان رستگاری است، کتابها، فیلمها، مستندها داستانهای کودکان همگی پایان خوشایند دارند. ما خواستار پایان خوش هستیم و اگر پایان خوش نباشد، بیشک تقصیر قهرمان داستان است. هیچکس نمیخواهد کتابی بخواند که شخصیت اصلی داستان در پایان هنوز درد دارد.
ما ابزار جدیدی برای بیرون آمدن از سوگ نیاز نداریم، آنچه ما نیاز داریم مهارتهایی برای تحمل درد در خودمان و دیگران است.
تحمل به دوش کشیدن است، سوگ زمانی پیچیده میشود که به معنویت، مراقبه، یا دیگر ابزارهای درون اندیشی رشد نگاه میکنیم. ما این نگرش را پیدا کردهایم که شخصیتی معنوی یا تکامل یافته بودن به این معنی است که هیچ چیز ناراحتمان نکند. در صورتی که نمیشود، باید همان گونه که به احساسات مثبت ارزش میدهیم به احساسات منفی هم بها بدهیم و آن را سرکوب نکنیم.
متاسفانه روانشناسی زرد در همه جای دنیا رسوخ کرده، به دلیل اینکه آنها به انسانهایی که سالهاست درون سیاهچاله ذهنیشان اسیر شدهاند راه حلهای یک دقیقهای ارائه میکنند با وعده و چربگفتاری و سخنان دلانگیز و مطابق سلیقه شنوندهها، آنها را اغوا میکنند و مرتبا سعی میکنند از مثبتاندیشی و حل تمام مشکلات با فرستادن انرژی مثبت به کائنات حرف بزنند. این نوع روانشناسی به هیچ عنوان از سوی تحقیقات علمی و بالینی توسط روانشناسان تایید نمیگردد. اما انسان عادی که در دنیای پر مشغلهی امروز به دنبال راهی است که ره صد ساله را یک شبه بپیماید جذب روش این افراد میشود.
روانشناسان زرد یا پاپ در واقع سودجویانی هستند که به مردم رویا و خیال میفروشند، که بهای این رویا و خیال واهی را مردمی که به دنبال آگاهی هستند با هزینهی گزافی به نام آسیب به سلامت روانشان خریداری میکنند.
اگر شما هم از محتوایی در کتابهای روانشناسی زرد یا یکی از سخنرانان خوشتان آمد ایرادی ندارد که آن را در زندگی خود به کار بگیرید ولی باید تمام جوانب را بسنجید.
در دنیای امروز که جامعه برای حل مشکلات خود به دنبال سریعترین راهکار ممکن است، روانشناسی زرد محبوبیت زیادی پیدا کرده اما هر مسئلهای نیازمند رجوع به متخصص، درمانگر و راهکارهای درمانی دارد. اگر به دنبال راهکارهای قطعی برای خود هستید میتوانید آن را با مشاوران و روانشناسان آکادمیک و علمی در میان بگذارید نه با سودجویانی که میخواهند از نیاز مردم برای آگاهی سوءاستفاده کنند!
نظریات ارائه شده در روانشناسی زرد غالباً منسوخ شده، خیلی از آنها پایه و اساس علمی ندارد و از دور خارج گشته و در عصر کنونی جواب نمیدهد بلکه صرفاً شما را از مسیر پیشرف منحرف میکند.
پس آگاه باشید که بازیچهی چرب زبانی این نوع افراد نشوید.
ارسال نظر