غلامرضا انصاری در گفتگو با مستقل‌آنلاین:

احزاب ایران هنوز به رشدی نرسیده اند که صدای معترضان باشند

غلامرضا انصاری میگوید احزاب ایران نه تنها استراتژی ندارند بلکه چنان هم رشد نکرده اند که بتوانند نمایندگی معترضان را به عهده گیرند و صدای آنان شوند. انصاری امیدوار است اصلاح طلبان با فتح مجدد پایگاه‌های اجتماعی قادر به بازگشت به قدرت شوند.

احزاب ایران هنوز به رشدی نرسیده اند که صدای معترضان باشند

 در انتخابات اخیر اصلاح طلبان از یک سو با تیغ رد صلاحیت شورای نگهبان و از سوی دیگر با عدم اقبال جامعه به عملکرد این جناح رو به رو بودند.

برای واکاوی بیشتر این موضوع به سراغ غلامرضا انصاری عضو شورای چهارم شهر تهران استاندار پیشین مازندران و سفیر اسبق ایران در ترکمنستان رفتیم که در حال حاضر فعال سیاسی و عضو حزب اتحاد ملت می‌باشد. نظر ایشان را نسبت به انتخابات و شرایط اصلاح طلبان جویا شدیم.

 آیا احزاب اصلاح طلب ایران را دارای استراتژی برای حضور تاثیر‌گذار در فضای سیاسی کشور می‌دانید؟

متاسفانه احزاب ما در ایران چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا، هنوز دارای استراتژی برای فضاهای سیاسی نیستند، اگر بخواهیم استراتژی را تعریف بکنیم یعنی ما تصمیم‌های شفاف و دقیق درباره حوزه رقابت با یکدیگر بگیریم و کاری که دیگران انجام می‌دهند را با منابع کمتر و کاراتر انجام دهیم. کارهایی را انجام دهیم که هیچکس غیر از ما انجام نمی‌دهد. استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموع کار ما دیده می‌شود بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد. یعنی آماده‌سازی اهداف بلندمدت در سازمان و برنامه‌های فعالیتی مناسب و ارائه منابع مورد نیاز برای تحقق این هدف. استراتژی یعنی فعالیت‌هایی که تامین کننده هماهنگی‌های بین منابع داخلی و قابلیت‌های سازمان با فرصت و تهدیدهای محیط پیرامونی باشد. چون استراتژی را نمی‌توانیم در یک قالب مشخص تعریف کنیم، باید تعاریف مختلفی را بپذیریم، برای استراتژی چند ویژگی را باید بپذیریم به عنوان برنامه، و شگرد، به عنوان الگو و جایگاه و به عنوان دیدگاه؛ و باید تلاش کنیم که استراتژی را اینگونه دریابیم که هیچ چیز جز تعهد به الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده، و به یک فرض اساسی منتج می‌شود که عبارت است از اینکه چه چیزی باعث پیروزی می‌شود. نکته بعدی که باید به آن اشاره کرد احزاب سیاسی ما باید نقش روشنفکر را در نقد نهاد قدرت بازی بکنند، یک اصل مهم که در طول تاریخ در عرض جعرافیا به اثبات رسیده این است که قدرت بدون نقد فساد می‌آورد اخلاقی‌ترین آدم‌ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند اگر به طور جدی با نظارت و نقد کنترل نشوند دچار خودشیفتگی می‌شوند و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است برخودشان مباح می‌شود. 

 اپوزیسیون خارج از کشور نظام سیاسی ایران را چگونه دسته‌بندی می‌کنید و اقبال مردم به آنان چه میزان است؟

اپوزیسیون نظام متاسفانه یا خوشبختانه ظرفیت ناچیزی را به خود اختصاص داده است، اگر نظام سیاسی ما این درک را داشته باشد که مردم ما امروز با توجه به سابقه تاریخی جنبش‌های یکصد سال گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که اصلاحات نیاز جامعه است و هر چقدر که ما فضا را برای مردم و نیروهایی که به دنبال حل مشکلات در چارچوب قانون اساسی هستند مهیا بکنیم قطعا اپوزیسیون با پراکندگی که وجود دارد و با تضادهای عمیقی که بین آن‌ها وجود دارد اهمیت زیادی ندارد و قطعا اگر از سرمایه عظیم اصلاح طلبان در داخل کشور استفاده شود نباید نگرانی از اپوزیسیون داشت.

 کدام حزب سیاسی داخل نظام درخواست‌های معترضین را نمایندگی می‌کند؟

هنوز احزاب ما به آن درجه از رشد و نمو نرسیده‌اند که معترضان در جامعه را نمایندگی کنند. باید تلاش کرد این فرصتی که به وجود آمده و نیروهای آزادی‌خواه و اصلا‌ح‌طلب امروز به مدد شورای نگهبان از عرصه قانون‌گذاری کنار گذاشته شده‌اند باید با امید به آینده و با تلاشی‌های مضاعف پایگاه‌های اجتماعی را فتح کنیم تا مجددا مردم از گرایش اصلاح‌طلبی حمایت کنند.

عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان را در مواجهه با رد صلاحیت‌های گسترده‌ی این دوره از انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان را ما اگر با توجه به عملکردش بررسی کنیم، در آغازِ راه برای همگرایی در جلوگیری از ورود تندروها به قدرت موفق بود ولی این شورا می‌توانست در ادامه کار با توجه به حضور نمایندگانی در دولت، مجلس و شورای شهر می‌توانست با برنامه و عملکرد بهتری به برنامه‌ریزی بپردازد. همچنین می‌توانستند رابطه بهتری با پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان برقرار کنند و نکات ضعف و قوت خود را با مردم در میان می‌گذاشتند، اگر این اتفاقات می‌افتاد شاید با مشکلات امروز مواجه نبودیم‌. بنابر این یکی از نقاط ضعف شورای عالی اصلاحات روابط عمومی بسیار ضعیف این شورا بود که نتوانست نکات مثبت را به جامعه منتقل کند.

مجلس شورای اسلامی را در بهترین ترکیب خود و با قوی‌ترین و عمل‌گراترین رئیس تصور کنید. اولین گام و فوری‌ترین اقدامات این مجلس چه خواهد بود؟

مجلس موقعی قوی است که ما انتخابات را مبتنی بر حزب بکنیم، و احزاب قوی هم می‌توانند یک مجلس کارآمد را تشکیل دهند، تا زمانی که انتخابات حزبی نباشد و تا زمانی که چماق نظارت استصوابی روی سر نامزدها وجود داشته باشد مانند این دوره انتخابات، طبیعی است که ما مجلس کارآمدی را شاهد و ناظر نیستیم و اگر حاکمیت بجای اینکه نظارت بر انتخابات را صرفا بر عهده اعضای شورای نگهبان بگذارد اجازه نظارت را به احزاب و مجموعه‌ای از NGO ها بگذارد طبیعی است که احزاب برای تقویت پایگاه اجتماعی خود کارآمدترین افراد را در عرصه انتخابات به مردم معرفی خواهند کرد و برنامه‌های مشخصی را برای دوره خاصی ارائه می‌دهند و در چنین شرایطی می‌توانیم به این گفته امام خمینی برسیم که مجلس باید در راس امور باشد.

 آیا مبارزات مدنی، گفتگو و مجموعه‌ی جنبش‌های خشونت پرهیز در ایران شکست خورده است؟

قطعا چنین چیزی نیست، اگر به جامعه ایران نگاه کنیم می‌بینیم که رشد نهاد آموزش عالی در سال‌های بعد از انقلاب باعث شده تا جوانان نخبه دانشگاهی به مرجع مردم تبدیل بشوند و این مرجعیت حتی تا پایین‌ترین اقشار جامعه نیز نفوذ کرده است. چنانکه جنبش‌های مدنی طی سالیان گذشته توانسته است گروه‌های خشونت‌طلب را کنار بزنند. متاسفانه در شرایطی که اصلاح‌طلبان فرصتی برای حضور در قدرت ندارند بهترین فرصت است که با خودسازی به تقویت این نهادهای مدنی بپردازند. در هر صورت باید بدانیم آینده از آن کسانی است که با هوشمندی و تفکر عمیق و داشتن برنامه کار خود را با امید ادامه می‌دهند و قطعا ایمان داشته باشیم آینده کتابی است که امروز می‌نویسیم پس چیزی بنویسیم که فردا از خواندن آن خود و آیندگان بهره ببرند. گروه‌های اصلاح طلب و قانون‌مدار باید تلاش کنند تا ارتباط خود را با مردم به صورت جدی برقرار بکنند و هر میزانی که ما بتوانیم چنان در جامعه نفوذ کنیم تا مردم بدانند که در آینده‌ی خود نقشی دارند از این جریان سیاسی محافظت خواهند کرد، اما اگر جامعه احساس کند که هیچ نقشی در فعل و انفعالات کشور به آن‌ها اختصاص داده نمی‌شود پایگاه‌های اجتماعی به تباهی خواهند رفت.

 آیا استراتژی اصلاح‌طلبان را برآمده از کف جامعه می‌دانید؟

افراد وقتی با ناهنجاری مواجه شوند دچار نق زدن می‌شوند، نق زدن یک فرایند هنجارمدار است، یعنی ما با نق زدن آرام‌تر می‌شویم، خشم و غم خود را با دیگران در میان می‌گذاریم و درد دل می‌کنیم اما نقد کردن یک فرآیند مسئله‌مدار است ما هنگام نقد خودمان را سبک نمی‌کنیم بلکه مسئله را زیر و رو می‌کنیم بنابرین حزب جایگاه مسئله‌مدار است و می‌تواند بجای نق زدن، حلاجی مشکلات را برای میان مدت و کوتاه مدت و دراز مدت در دستور کار خود قرار دهد. بنابر این با توجه به دلایل فوق الذکر هنوز احزاب ما به آن درجه از رشد فکر و بالندگی در کشور نرسیدند که بتوانیم احزاب را دارای یک استراتژی و الگوی رفتاری در شرایط نابهنجار و در شرایط هنجار ارزیابی بکنیم. احزاب سیاسی ما متناسب با شرایط زمان و مکان شعارهایی را مد نظر خود قرار می‌دهند و با توسل به آن شعارها به دنبال جلب رضایت رای دهندگان در عرصه‌های مختلف انتخابات حضور می‌یابند و این با روح کلی یک حزب منافات کلی دارد. ما باید تلاش کنیم که احزاب‌مان دارای مانیفست در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشند. ما اگر به الگوی حکومتی امام علی (ع) نگاه بکنیم می‌بینیم که مولا نقد سازمانی را حجت می‌دانند، بنظر من یکی از نکاتی که در نقد مدیریت حاکم توسط احزاب می‌تواند سازمان پیدا بکند این است که ما نقد سازمانی را الگوی خود قرار بدهیم همانطور که امام علی گفته‌اند. 

بیشترین ضربه به جنبش اصلاحات از جانب اصول‌گرایان بوده یا فرصت‌طلبانی در پوشش اصلاح‌طلب؟

در فضای سیاسی چهار دهه گذشته بیشترین ضربات را گروه‌های سیاسی از جانب فرصت‌طلبان خورده‌اند و جریان اصلاح‌طلبی و جنبش دوم خرداد هم بیشترین ضربات را افراد نفوذی به عنوان فرصت‌طلب زیر چتر اصلاحات و بدون اعتقاد به آرمان‌های اصلاحات وارد کرده‌اند‌. در خرداد ۹۲ و بعد از ضربات هولناکی که روی کار آمدن دلواپسان به مردم ایران وارد کرده بود، مردم با صداقت و سلامت و با خاطره دولت آقای خاتمی به اصلاح طلبان گرایش پیدا کردند، اما فرصت طلبانی که ریشه در گروه رقیب داشتند در دولت روحانی و فراکسیون امید رخنه کردند و مردم اقدامات این افراد را به پای کلیت اصلاح طلبان نوشتند، اگر امروز گرایش مردم به اصلاح طلبی کمتر شده بخشی از آن به دلیل عملکرد همین فرصت طلبان است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها