گفتگو با امیر خرم تحلیلگر سیاسی؛

ساختار شورایعالی سیاستگذاری غیر دموکراتیک است 

اصلاح‌طلبان خود را میان دو راهی حضور بلااثر در ساختار قدرت و از دست دادن هرچه بیشتر پایگاه اجتماعی از یکسو و یا خارج شدن از ساختار قدرت که می‌تواند به خروج از سپهر سیاسی منجر شود، باید یک راه را برگزینند. متاسفانه اندیشه اصلاح‌طلبی، حاملان خوبی در کشور ما نداشته است. 

ساختار شورایعالی سیاستگذاری غیر دموکراتیک است 

مستقل/ گروه سیاسی - "انتخابات" همواره و در تمام کشورها برای خود مقدمه‌ها و موخره‌هایی دارد. ناظران و تحلیل‌گران در فضای پیش از انتخابات درباره کلیت این فرایند و حتی موضوعاتی دیگر در حوزه سیاسی به تحلیل و موشکافی وضع موجود می‌پردازند. اشکالات و ایرادات نظام سیاسی از جمله مواردی است که مورد توجه اهالی سیاست قرار می‌گیرد و به آن پرداخته می‌شود. «سید امیر خرم» کنشگر و تحلیل‌گر سیاسی و عضو ارشد پیشین «نهضت آزادی ایران» در خصوص موضوعات انتخابات، سیاست داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی با مستقل به گفت‌وگو نشست که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 

وضعیت کشور در حوزه داخلی، منطقه‌ای و جهانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

 

نظام سیاسی دچار سه بحران جدی است. این سه بحران در صورت ادامه می‌توانند نظام سیاسی را با بحران موجودیت مواجه سازند.  در بخش منطقه‌ای، علائم شکست سیاست‌های منطقه‌ای قابل مشاهده است. قطعاً ادامه مسیر پیشین در آینده دشوارتر و با هزینه سنگین‌تری همراه خواهد بود.  از سویی، آخرین مهلت کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) و کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT)به ایران برای عدم قرار گرفتن در فهرست سیاه این سازمان تا بهمن ماه امسال است. همچنین، عدم تمایل همکاری بیشتر اروپا با ایران از جمله راه‌اندازی سیستم مالی اینستکس نیز تا حدود زیادی مشهود است. از طرفی، بالا رفتن سطح تنش با آمریکا باعث افزایش تحریم‌های اقتصادی بر ایران و همراهی اروپا، روسیه و چین با امریکا در این‌کار شده است.  می‌توان نتیجه گیری کرد، ادامه وضعیت موجود در دراز مدت امکان‌پذیر نیست و جمهوری اسلامی در نهایت باید برای خروج از این بحران‌ها راهکار مناسبی در پیش گیرد. 

بحران میان ایران و آمریکا را چطور می‌بینید؟ آیا احتمال بروز جنگ در منطقه وجود دارد؟

ایران به ادامه تخاصم با آمریکا به‌دلیل ایجاد هویت از طریق غیریت‌سازی (در مباحث تحلیل گفتمان) می‌پردازد. نظام سیاسی ایران الگوی دیگری برای هویت‌سازی خود در خارج از مرزها ندارد. اما چه کسانی از این تخاصم منتفع خواهند شد؟

اول: نفع کشورهای عربی به جهت تقابل مذهب شیعه در مقابل مذهب سنی. رفتار ایران موجب تضعیف اندیشه تشیع در عالم اسلام خواهد شد. 

دوم: نفع اسرائیل در ایران هراسی در منطقه. این امر موجب شده که عملاً ایران هراسی جای هراس از اسرائیل را برای کشورهای منطقه گرفته است. نشانه آن نیز حضور نماینده رژیم اسرائیل در کنفرانس امنیتی اخیر در بحرین در کنار سایرکشورهای عربی با موضوع نحوه مواجهه با ایران بود. 

سوم: ترکیه به جهت افزایش روابط تجاری با کشورهای عرب منطقه و جایگزین شدن به‌جای ایران و تقویت جایگاه بین‌المللی خود در منطقه. 

چهارم: نفع آمریکا به حضور نظامی در منطقه و متقاعد ساختن دول عربی به انباشت سلاح.  نتیجه گیری: بنابر این ایران جز کسب هویت سلبی (نه ایجابی)، هیچ سود دیگری از تخاصم ... نخواهد برد. همچنین بعید است جنگی در بگیرد. البته همیشه در دو طرف منازعه، هستند کسانی که منافع‌شان در درگیری نظامی است. اما مجموعه شرایط نشان دهنده وقوع جنگ نیست. آنچه تاکنون رخ داده از جمله، حمله به تاسیسات «آرامکو» در عربستان، زدن پهپاد آمریکایی و موارد دیگر از یکسو و شدت بخشیدن به تحریم‌های اقتصادی از سوی دیگر، بیشتر به جهت نشان دادن قدرت نظامی- اقتصادی دو طرف به یکدیگر بود تا در مرحله انجام مذاکره بتوانند کمتر امتیاز بدهند و بیشتر امتیاز بگیرند. 

جایگاه کنونی اصلاح‌طلبان در سپهر سیاسی کشور چگونه است؟

نخست از موضع تحلیل گفتمان باید بگویم، ضعیف شدن دال مرکزی اندیشه اصلاح طلبی (توسعه همه جانبه) به‌دلیل عملکرد غیر قابل دفاع اصلاح‌طلبان و عدم امکان جذب دال‌های شناوری مانند موضوع عدالت اجتماعی. 

دوم، اشکالات سه گانه پیش گفته شامل، عدم ساختار دموکراتیک در بین اصلاح‌طلبان. استفاده از رانت اقتصادی در میان بعضی از وابستگان به اردوگاه اصلاح‌طلبان.

سوم، عدم پیگیری اصلاحات ساختاری در جهت توسعه سیاسی مانند تلاش برای پاسخگو کردن تمامی اجزای حکومت و یا محدود کردن نظارت شورای نگهبان در چارچوب قانون به‌گونه‌ای که انتخابات را از شکل دومرحله‌ای بودن خارج سازد آن‌هم طی بیش از بیست سال حضور اصلاح‌طلبان در ساختار قدرت.  مجموعه این شرایط و دلایل در نهایت منجر به کاهش پایگاه اجتماعی (به عنوان مهم‌ترین مزیت نسبی اصلاح‌طلبان) و در نتیجه کاهش قدرت چانه‌زنی آن‌ها در ساختار قدرت شده است.  به‌همین خاطر وضعیت موجود به‌گونه‌ای شده که اصلاح‌طلبان خود را میان دو راهی حضور بلااثر در ساختار قدرت و از دست دادن هرچه بیشتر پایگاه اجتماعی از یکسو و یا خارج شدن از ساختار قدرت که می‌تواند به خروج از سپهر سیاسی منجر شود، باید یک راه را برگزینند. متاسفانه اندیشه اصلاح‌طلبی، حاملان خوبی در کشور ما نداشته است.

نظر شما درباره طرح «سرا» که اخیرا مطرح شده، چیست؟

گفت شخصی خوب وِرد آورده‌ای، لیک، سوراخ دعا گم کرده‌ای (مثنوی/دفتر چهارم).  باید گفت، دوستان اصلاح‌طلب نیز سوراخ دعا را گم کرده‌اند. اشکال در جای دیگری است که پویایی و تحرک سیاسی را از جامعه گرفته و موجب عدم رغبت مردم برای حضور در پای صندوق‌های رای شده است.  همچنین ساختار غیردموکراتیک شورای سیاست گذاری است که افراد حقیقی و بخشی از افراد حقوقی این شورا و حتی رئیس آن توسط آقای «خاتمی» انتصاتب می‌شوند. اصلاح‌طلبی اصیل به‌معنای تغییر در شیوه‌ها، روش‌ها و نحوه تفکر است نه صرفاً تغییر افراد. پدرخواندگی، تفکری توسعه نیافته است که متاسفانه اصلاح‌طلبان نیز مُبرای از این تفکر نیستند.  این طرح در شرایط فعلی دادن پیام حضور بلاشرط به شورای نگهبان است یعنی حتی با وجود رد صلاحیت افراد اصلی فهرست اصلاح طلبان، باز هم با لیست‌های دوم و سوم در انتخابات شرکت خواهیم کرد.  اگر اصلاح‌طلبان یک صدا در مقابل نظارت غیرقانونی شورای نگهبان می‌ایستادند و خواستار انتخاباتی آزاد می‌شدند، به‌دلیل مجموعه شرایط سیاسی، بنا به تحلیل من، شورای نگهبان مجبور به عقب نشینی می‌شد. باید توجه داشت که یک طرح خوب هنگامی خوب است که در جای خود و در پیوستگی با سایر اجزای بالادستی و پایین‌دستی خود به‌کار رود. این‌کار بیشتر به تغییر دادن صورت مسئله برای مردم شبیه است که متاسفانه اثر نامطلوب آن را در انتخابات پیش رو خواهیم دید. 

چشم انداز آینده را چگونه می‌بینید؟

به نظر من و بنا به ضرورت، حاکمیت در آینده مجبور خواهد شد، اولاً : در روابط خارجی خود تغییر روش بدهد و به‌جای نشستن در جای یک گروه، به‌عنوان یک دولت، مسئولیت‌های بین‌المللی خود را بپذیرد و نقش خود را در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به‌درستی ایفا کند. دوماً: در سطح داخلی نیز قطعاً به برخی آزادی‌های اجتماعی و اصلاحات اقتصادی محدود تن خواهد داد. اما باز شدن فضای سیاسی به‌دلیل فسادی که ساختار سیاسی را دربرگرفته است، در مراحل بعد رخ خواهد داد. اما در مجموع و بنا به جمیع عوامل، نسبت به آینده خوش‌بین هستم و معتقدم «فرایند گذار به دموکراسی» در نهایت مسیر خود را باز خواهد کرد. در غیر این صورت امکان فروپاشی سیاسی– اقتصادی چندان دور از ذهن نیست.

نظر و تحلیل شما درباره «اصلاح‌طلبی جامعه‌محور» که چندیست به یک گزاره در گفتمان سیاسی تبدیل شده، چیست؟

 

مطابق نظر «سوسور»، زبان، مهم‌ترین نظام از نشانه‌هاست که عقاید را بیان می‌کند (رابطه دال و مدلول، مانند عالم مُثُل افلاطون).  این موضوع را من در قالب بحثی در مهر ماه پارسال و قبل از خروج، در «نهضت» مطرح کردم. «اصلاح‌طلبی جامعه محور» در مقابل «اصلاح طلبی قدرت محور» و برای هر کدام نیز تعریفی ارائه دادم.  مساله اینجا است که سایر دوستان هم وقتی اصطلاحی را در عالم سیاست یا هر حوزه دیگری باب می‌کنند، موظفند تعریف خود را به‌طور دقیق از آن اصطلاح بیان کنند تا شنونده یا خواننده دقیقاً به مقصود صاحب سخن پی ببرد.  -

نکته آخر، دو اشکال اساسی در نحوه مدیریت کلان کشور:  اول: تبدیل شدن سیاست‌گذاری به مولفه‌های هویتی نظام. چه در سطح داخلی مانند عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها، سیاسی کردن حجاب، نشان ندادن آلات موسیقی و...  در سطح بین‌المللی نیز تابو ساختن از مذاکره با آمریکا، عدم شرکت در مسابقات جهانی با نمایندگان اسرائیل در شرایطی که خود فلسطینیان در تیم‌های ورزشی اسرائیل حضور دارند.  دوم: تفکیک قائل شدن میان منافع و امنیت ملی با منافع و امنیت نظام و اولویت قائل شدن برای حفظ منافع و امنیت نظام. به‌همین دلیل هزینه کردن برای نیروها و گروه‌های نیابتی و یا ایجاد تاسیسات موشکی وسیع و یا هزینه کردن برای داشتن تاسیسات هسته‌ای برای کشوری که جزء چند کشور دارنده منابع عظیم سوخت فسیلی است، بر رفع فقر در مناطق مختلف کشور، اولویت پیدا می‌کند. تا زمانی که نظام سیاسی این دو مسئله را برای خود حل نکند، اوضاع تغییر چندانی نخواهد کرد.  به‌همین خاطر از نظر من تلاش کنش‌گران سیاسی باید بر تغییر نگاه حکومت به این دو مقوله، متمرکز شود.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها