حکومت گفت آنهایی که در مراسم دینی شرکت نمیکنند، با تتلو و فالورهایش مشغول باشند!
حکومت گفت آنهایی که در مراسم دینی شرکت نمیکنند میتوانند فوتبال ببینند، با تتلو و فالورهایش مشغول باشند.
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب می گوید: اتفاقانخبگان جایشان در اعتراضات خالی نبود. آنها مرتب به حکومت هشدار میدادند. ولی در دو دهه گذشته نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت از عرصه رسمی جارو شدند. دلیل من چیست، دلیلم روشن است.
به گزارش مهر، بخش هایی از گفت و گوی جلایی پور را در ادامه می خوانید:
پس از پایان جنگ و خصوصاً از سال ۷۶ به بعد اکثر نخبگان کشور، اصلاحجویانه و از طریق سازکارهای مدنی، اصلاحی و انتخابات با حاکمیت دست به تعامل زدند و جامعه مدنی ایران داشت احیا میشد.
هسته اصلی قدرت در برابر این موج حضور نخبگان و اصلاحجویی، به صورت سازمانیافته با کمک دولت پنهان و بعد با کمک دولت موازی دست به مقاومت زد. و در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و با اخلال مستمر در سرعت اینترنت (طرح صیانت) سیلی نهایی را به آنها زد و اصلاحجویی را در حکومت قفل و جامعه مدنی را به مهار کشید.
در برابر این اقدام مخالف مصلحت ملی که از سوی حکمرانی انجام شد، حکومت به دو چیز امید بسته بود. یکی به جای احیای جامعه مدنی گفت ما بسیج داریم، مسجد و حسینیه و موکب و اربعین داریم و این مولفهها جامعه مدنی اصیل ایران است و به «حضور جمعی غیر خودیها» دیگر نیازی نداریم.
دوم اینکه حکومت گفت آنهایی که در مراسم دینی شرکت نمیکنند میتوانند فوتبال ببینند، با تتلو و فالورهایش مشغول باشند. لذا در حالی که حکومت در دو دهه گذشته بر دانشجویان فعال، بر انجمنهای دانشجویی و بر تشکلهای سیاسی و سمنهای غیرمرید سخت گرفت، در برابرش نگران ورزشکاران و هنرمندان در فضای مجازی نبود. گفت غیرخودیهای هم اینگونه مشغول باشند.
حکومت در ۱۴۰۰ متبخترانه میگفت با «دولت یکدستی» که درست کردیم در سیاست خارجی توی دهان غرب میزنیم و تحریم را دور میزنیم (متأسفانه آنهم با اقتصاد سیاه و قاچاقی و پرهزینه) و در مذاکرات امتیازات بیشتر میگیریم و در داخل هم با کمک جوانان انقلابی چنان اقتصاد کشور را سامان میدهیم که مردم راضی خواهند شد و تبعات تعطیل کردن «جمهوریت» حکومت و مهار جامعه مدنی و نخبگان هم در عمل حل میشود و جای نگرانی ندارد.
اما خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند!
اگر اپوزیسیون خارجنشین توانسته بود اعتماد اقشار اصلی شهرها را جلب کند که تکانههای عظیمتری رخ میداد. توجه کنید در این اعتراضات چه شد. در این اعتراضات دیدیم که حاملان اصلی اعتراضات جوانان (دختران و پسران) و دانشجویان بودند.
مردم کثیری از محلات هم با این اعتراضات و اعتراض جوانانشان مخالفت نکردند. اما همچنان حدود هفتاد درصد جمعیت شهرها با اینکه جز ناراضیان هستند ولی نسبت به اپوزیسیون خارجنشین که با پمپئو و سران دول غربی پالوده میخوردند، اعتماد نداشتند. اپوزیسیون اگر در طول زمان سرمایه اخلاقی جمع نکند که بیجهت مورد اعتماد اقشار اصلی جامعه قرار نمیگیرد.
اپوزیسیون دنبال این بودند که اعتراض خشونتپرهیز مهسا را به اعتراض خشونتناپرهیز و ایجاد چرخه آشوب تبدیل کنند. توجه داشته باشید اپوزیسیون ایران یکپارچه نیست و اپوزیسیون ایران به خاطر شرایط امنیتی آشکار نیست.
آن اپوزیسیونی که از راه دور و در تلویزیونهای ماهوارهای در این اعتراضات، از «خط آشوب» در ایران دفاع میکردند، اینها یک روز هم به ایران نمیآیند، اینها تعلق میهنی ندارند.
ارسال نظر