محمود جامساز اقتصاددان در گفتگو با مستقل:
گرانی ۲۰۰ درصدی قابل پذیرش نیست
جامساز میگوید: شرایطی که در یکسال اخیر به وجود آمده است، واقعاً با هیچ متر و معیاری توجیه نمیشود. در واقع اینکه کالاهای ضروری به یکباره حتی بیش از ۲۰۰ درصد گران شوند، چیزی نیست که بتوانیم از کنارش به راحتی بگذریم.
سرویس سیاسی
محمود جامساز در گفتوگو با روزنامه مستقل گفت: گرانی موضوعی است که مردم ایران از اوایل دهه هفتاد به آن عادت کردهاند. اما شرایطی که در یکسال اخیر به وجود آمده است، واقعاً با هیچ متر و معیاری توجیه نمیشود.
در واقع اینکه کالاهای ضروری به یکباره حتی بیش از ۲۰۰ درصد گران شوند، چیزی نیست که بتوانیم از کنارش به راحتی بگذریم.
به گزارش سرویس سیاسی روزنامه مستقل؛ اقتصاد مولفه اول توسعه و البته مهمترین شاخص برای آرامش جامعه است. با این توضیح که شکوفایی اقتصادی مستلزم این است که سیاستخارجی در هر شرایطی بنا را برای تعامل با نظام بینالملل بگذارد. در واقع گرهی که در پرونده هستهای افتاده است، تنفس را برای اقتصاد ایران دشوارتر از هر دشواری کرده است. یعنی فضا بهقدری بغرنج و نگرانکننده است که کمتر کسی میتواند «ترمیم» را پیشبینی کند.
سوال مهمی با این مضون در افکار عمومی پررنگ شده است که «گره کور اقتصادی ایران برای باز شدن به چه الزامهایی نیاز دارد؟»
برای رسیدن به پاسخ این پرسش به سراغ محمود جامساز، تحلیلگر اقتصادی رفتهایم که مشروح گفتوگوی این چهره با «مستقل» در زیر میآید:
آیا باید با این مساله تلخ کنار آمد که دغدغههای معیشتی مردم تمامی ندارد؟
ایران کشوری غنی است، با پتانسیلهای زیاد و البته نیروی ارزان کار. با این حال مسائل زیادی در کشور ما رخ میدهد که نظام اقتصادی محال شده است. اقتصاد در ایران روز به روز بیشتر در تنگنا قرار میگیرد. این شرایط نگرانکننده در شرایطی است که قانونی نانوشته حکم میکند، برای رسیدن به آرامش در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و ... کشورها نیازی مبرم به برقراری تعامل با نظام بینالملل دارند. یعنی تا زمانی که سیاستخارجی ما بنا را بر تعامل منفعتگرایانه در جهان نداشته باشد، نه تنها نمیتوانیم موانع ریز و درشت را از پیش رو برداریم، بلکه وضعیت بد و بدتر خواهد شد. بهعنوان مثال ایران در شرایطی نزدیک به 19 سال با تنازع هستهای درگیر است که برای اصلاح ساختاری در اقتصاد باید کاری کنیم تا توافق هستهای به عنوان هدفی مهم محقق شود.
البته توافق و در نتیجه احیای برجام دست ما نیست و باید طرفین هم برای این مهم ارادهای جدی داشته باشند.
اینکه آمریکا و غرب باید سیاستی منطقی در این موضوع را اتخاذ کنند، نکته مهمی است. اما نمیتوان به این مشکل نگاه نکرد که توافق و حتی مذاکره در ایران مخالفانی سرسخت دارند. مخالفانی که اتفاقا بعضا جایگاهی بالا و تریبونهای مهمی را در اختیار خود میبینند. بههمین دلیل همین گروه وقتی برجام در سال 2015 امضاء شد، از هیچ تلاشی دریغ نکردند. حتی مجلس در برهههایی بسیار مهم چوب لای چرخ مذاکرهکنندگان گذاشتند. همین مخالفخوانیها و سنگاندازیهایی که در دوره دولت روحانی انجام شد، حالا مذاکره را با سختیهای زیادی روبرو کرده است.
این یعنی ماندگاری گرانیها؟
طاقت مردم طاق شده است. گرانی موضوعی است که مردم ایران از اوایل دهه هفتاد به آن عادت کردهاند. اما شرایطی که در یکسال اخیر به وجود آمده است، واقعاً با هیچ متر و معیاری توجیه نمیشود. در واقع اینکه کالاهای ضروری به یکباره حتی بیش از ۲۰۰ درصد گران شوند، چیزی نیست که بتوانیم از کنارش به راحتی بگذریم.
قبول دارید فقر باید خط قرمز باشد؟
فقر افیون ملتها است. یعنی اگر آمار فقیران یک جامعه زیاد شود، علاوه بر گرفتاریهای معیشتی با پدیده هزینهسازی چون بیاعتمادی عمومی به سیستم مواجه خواهیم شد. با این توضیح که اگر در دنیا به این نتیجه برسند که بین مردم و حاکمیت فاصله افتاده است، فضا را برای اعمال تهدید و تحدیدهای بیشتر فراهم خواهند دید. شرح این شرایط نشان میدهد، باید به فکر اصلاح ساختار معیوب باشیم. مثلا سوءمدیریت را به کمترین حالت برسانیم و همچنین سوءاستفاده را برای سوءاستفادهگران روز به روز دشوارتر کنیم. البته بازهم تاکید میکنم، مهمترین نکته چیزی جز این نیست که تا جایی که اصولمان نقض نشود، سعیمان را برای این بهکار بگیریم که بتوانیم با کشورهای توسعه یافته وارد مراودات اقتصادی و البته داد و ستد کالا به کالا شویم. همچنین سیاستخارجی کشور باید شرایط را طوری مدیریت کند که سرمایهگذاران خارجی انگیزه سرمایهگذاری در ایران را داشته باشند. چرا که تزریق سرمایه خارجی یکی از اصلیترین شاخصهای لازم برای رسیدن به توسعه است.
دولت در این شرایط دشوار چقدر سهیم است؟
دولت بهعنوان نهاد اجرایی کشور ملزم به برچیدن همه موانع آرامش مردم است و دولتیها بههیچ وجه نمیتوانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. اما دولت سیزهم در یکسالی که از دورهاش میگذرد بیشتر از خود ناکارآمدی نشان داده است که این حالت ریشه در دولتمردانی است که از تخصص و تجربه کافی برای امر دولتداری محروم هستند. یعنی تعداد زیادی از وزیران کابینه چهرههایی هستند که شاخصهای لازم را ندارند. همچنین میتوان به فقدان نگاه واقعبینانه در دولتیها اشاره کرد. شما هر چقدر تخصص و توانمندی و ابزار لازم هم داشته باشید، اگر واقعیتهای پیرامون را بهدرستی ارزیابی و شناسایی نکنید، محال است بتوانید در ترمیم کرختیها موفقیتی به دست بیاورید. بههمین دلیل ضرورت دارد، آقای رئیسی با مطالعه لازم نسبت به ترمیم کابینه کارهای لازم را انجام بدهد.
ممنون؛ حرفی مانده است؟
متاسفانه مشاهدات نشان میدهد، نمیتوانیم امید چندانی به اصلاح امور داشته باشیم.
ارسال نظر