بلای هولناک سر 2 هزار زن و مرد و کودک پاوه ای / مرگ را لمس کردند

2 هزار زن و مرد و کودک در یکی از روستاهای پاوه ، کرمانشاه در اثر مسمومیت آب آلوده در یک قدمی مرگ بودند.

بلای هولناک سر 2 هزار زن و مرد و کودک پاوه ای / مرگ را لمس کردند

 انسداد خط فاضلاب و تداخل آن با آب چشمه، مردم روستای «دشه» از توابع شهرستان پاوه را دچار مسمومیت کرد. روستایی با دو هزار نفر جمعیت که تنها آب آشامیدنی آنها از این چشمه تامین می‌شود. فاصله نزدیک آب چشمه با خط فاضلاب برای اهالی این روستا دردسرساز شده تا جایی که مسمومیت، مردم روستا را راهی بیمارستان می‌کند. 

استاندار، بخشدار و فرماندار شهرستان پاوه در روز جمعه ۱۹ شهریور ماه به اهالی روستا اطلاع می‌دهند که آب آشامیدنی آنها مسموم شده است و غیر قابل شرب.

«جلیل بالایی»، فرماندار شهرستان پاوه، از جزییات حادثه پیش آمده در روستا می‌گوید: «جمعه ۱۹شهریور ماه، به مردم روستای دشه هشدار داده شد که تا اطلاع ثانوی، از آب چشمه مصرف نکنند. انسداد خط فاضلاب گزارش شده بود. نیروهای متخصص برای بررسی‌های لازم به روستا اعزام شدند. برای رفع انسداد خط فاضلاب حتی از نیروهای آتش‌نشانی نیز کمک گرفته شد. اما تلاش‌ها نتیجه نداد.

از آنجایی که خط انتقال فاضلاب در نزدیکی این چشمه قرار دارد، بر اثر برگشت فاضلاب، دقایقی با آب چشمه تداخل پیدا می‌کند. بلافاصله کنتور خروجی مخزن آب روستا را قطع می‌کنند و به مردم روستا هشدارهای لازم را می‌دهند. تیم پزشکی و بهداشت به روستا اعزام شد. ۱۸۹نفر به تیم پزشکی مستقر در روستا مراجعه کردند. مردمی که از این روستا به بیمارستان قدس در شهرستان پاوه رجوع کردند، به دلیل علایم شدید از مسمومیت، بستری شدند.

این احتمال نیز وجود دارد که اهالی مراجعه‌کننده از روستای دشه به بیمارستان، صرفا به دلیل عوارض ناشی از مسمومیت، بستری نشده باشند.»  بالایی درباره شرایط سلامت آب چشمه می‌گوید: «تیم بهداشت از روز جمعه، در حال آزمایش آب آشامیدنی این چشمه است. به محض اطمینان از سلامت کامل آب چشمه، به اهالی روستا اطلاع داده می‌شود.»  بنا بر گفت‌وگو  با دو نفر از اهالی روستا؛ مسمومیت آنها از روز پنجشنبه، درست یک روز قبل از اطلاع‌رسانی شروع شده است.

یک روز قبل از انسداد خط فاضلاب

ماردین شکری یکی از اهالی روستای دشه ۳۹سال دارد. با تردید، اتفاقات یک هفته قبل از انسداد خط فاضلاب را شرح می‌دهد: «یک هفته قبل از ترکیدگی لوله فاضلاب برای درست کردن کولر به پشت‌بام رفته بودم. شلنگ آب کولر برای دومین بار پر از گل شده بود. بعد فهمیدم مشکل از کولر نبود و آب آلوده بوده.»

یک روز قبل از اطلاع‌رسانی در مورد آلودگی آب، ماردین و خانواده‌اش حال‌شان بد می‌شود. «پنجشنبه حالت تهوع داشتم. همسرم هم همین‌طور. ما به کنار. لاوین و هاوین؛ دختران دوقلوی من هشت سال دارند. آنها به ‌شدت بی‌تاب بودند. یکی از دخترانم معلول مادرزادی است. هنوز نتوانستیم داروهایش را بدهیم. دهانش قفل شده و با جرثقیل هم نمی‌توانیم دهانش را باز کنیم.

لاوین و هاوین را به بیمارستان قدس در شهرستان پاوه بردیم، بیمارستان، تخت خالی نداشت. بیمارانی که زودتر مراجعه کرده بودند، زودتر هم بستری شده بودند.»  تصویری عجیب ذهنش را پریشان و متعجب می‌کند. مکثی کوتاه میان کلماتش هویدا می‌شود و مثل پیچکی جملات را به دور خود می‌پیچد: «شاید باور نکنید؛ ولی من به همراه همسر و دو دخترم، روی یک تخت بیمارستان بستری بودیم. چهار نفر روی یک تخت!»  او همچنان متعجب ادامه می‌دهد: «به خاطر کمبود تخت در بیمارستان، درمان بعضی از بیماران هم به صورت سرپایی انجام می‌شود.

داروها هم به سختی پیدا می‌شود. در نسخه یکی از دخترانم، شربت مترونیدازول تجویز شده، داروخانه داخل بیمارستان که این شربت را ندارد. به چهار، پنج داروخانه دیگر هم سر زدم، اما نداشتند. اقوام و بستگان من و همسرم هم دچار مسمومیت شدند، اما با علایمی متفاوت.»  با لحنی ناراحت می‌گوید: «کارگر ساختمان هستم. درآمد زیادی ندارم. با این حال با شرایطی که برای‌مان پیش آمد، نزدیک ۳۰۰هزار تومان هزینه آب معدنی دادم. بماند که چقدر هزینه درمان‌مان در بیمارستان شده است.»

پس چه کسی می‌داند؟

دانشجوی ترم هشت مهندسی متالوژی است. ۲۲سال دارد. فرزند اول خانواده به همراه یک خواهر و برادر کوچک‌تر. آرمین عزیزی که تازه از بیمارستان قدس شهرستان پاوه مرخص شده، راهی روستای‌شان دشه است.

در بین راه، با کسالتی که سوغات مسمومیتی ناشی از آلودگی آب است، سه روزی که در بیمارستان بستری بود را بازگو می‌کند: «مسمومیت من، از پدر، مادر و خواهر، برادرم شدیدتر بود. پنجشنبه شب با علایمی همچون تهوع شدید، اسهال و تب و لرز به بیمارستان مراجعه کردم.

سه روز در بیمارستان بستری بودم و یکی، دو ساعتی می‌شود که مرخص شدم.»  آرمین از وضعیت دیگر اعضای خانواده‌اش می‌گوید: «پدرم نزدیک ۵۰سال دارد. جمعه ظهر، حالت تهوع شدید گرفت. اما خب نیازی به بستری شدن نداشت و با مصرف دارو، علایم مسمومیتش برطرف شد. مادرم هم برای چند ساعتی بی‌اشتها شده بود. برادر ۱۲ ساله‌ام به همراه خواهرم که ۱۰ سال دارد، علایم مسمومیت بسیار خفیفی داشتند.»

او در ادامه از وضعیت اهالی روستا در بیمارستان قدس شهرستان پاوه می‌گوید: «همزمان با من، یک خانم هفتاد، هشتاد ساله در بیمارستان بستری بود.

گویا از قبل دچار بیماری خاصی بوده و وقتی از آب آلوده مصرف می‌کند، مسمومیت باعث می‌شود سکته مغزی کند. شنیدم می‌خواهند او را به بیمارستانی در کرمانشاه منتقل کنند. روستای ما حدود دو هزار نفر جمعیت دارد. از دوست و آشنا شنیدم؛ تمام اهالی روستا دچار مسمومیت شدند.

اما خب علایم مسمومیت، در هر خانوار با شدت و ضعف بروز پیدا کرده است. تنها آب آشامیدنی روستا، همین چشمه است. هیچ‌کس نمی‌داند. من هم نمی‌دانم دقیقا چه روزی خط فاضلاب دچار نشتی شد. شاید چهارشنبه، شاید هم پنجشنبه.»

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها