گفتگوی مستقل با امان‌الله قرایی مقدم درباره مهاجرت از ایران:

نیروی انسانی را رایگان در اختیار کشور بیگانه می‌گذارند آن وقت مرگ بر آمریکا هم می‌گویند

قرایی مقدم می‌گوید: به رایگان نیروی انسانی را در اختیار کشور بیگانه می‌گذارند آن وقت مرگ بر آمریکا هم می‌گویند! چرا این‌‌ها فرار می‌کنند! چرا اینقدر اوضاع اجتماعی باید غیرقابل تحمل باشد که مردم فرار را بر قرار ترجیح دهند و حتی در دریای مدیترانه هنگام فرار بمیرند اما اینجا نمانند؟

نیروی انسانی را رایگان در اختیار کشور بیگانه می‌گذارند آن وقت مرگ بر آمریکا هم می‌گویند

ظاهرا تداوم اخبار تلخ و سیاه مهاجرت نیروی انسانی موجب ممنوع‌المصاحبه شدن رئیس رصدخانه مهاجرت شده است.

ممنوع شدن مصاحبه برای بهرام صلواتی در حالیست که نگاهی گذرا به اطرافمان بیان می‌کند چه اتفاقی در زمینه مهاجرت اقشار گوناگون جامعه‌ی ایرانی افتاده است..

افزایش میل به مهاجرت در‌ دانشجویان تا ۶۷ درصد و دستیابی به رده بیستم در جدول پناهندگی میان دویست کشور، دیگر نیازی به ممنوع‌المصاحبه کردن و یا مصاحبه جدید ندارد و اعداد در کنار جو عمومی به خوبی بیانگر میل عمومی به مهاجرت هستند.

افزایش میزان خرید مسکن در ترکیه و رقابت میان روس‌ها و ایرانی‌ها در این زمینه با اعداد و ارقامی‌ عجیب از ماهانه ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار به میزان ۱۳ هزار ملک، نشانه دیگریست که میزان عدم ثبات سرمایه در ایران و میل به مهاجرت را نشان می‌دهد. این روند صرفا به کشورهای همسایه نیز ختم نمی‌شود و فرار سرمایه به قبرس هم رسیده تا جایی‌که طبق پیش‌بینی‌ها، نیمی از خریداران پیش‌فروش ملک برای سال ۲۰۲۵ ایرانی هستند. دولت در مقابل این میل به فرار سرمایه و مهاجرت تاکنون تنها به افزایش سود بانکی تا ۲۳ درصد بسنده کرده است. جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با امان‌الله قرایی مقدم استاد جامعه‌شناسی که در ادامه مشروح آنرا می‌خوانیم:

 

رئیس رصدخانه مهاجرت از گفتگو درباره پدیده روزافزون مهاجرت منع شده است. بنظر شما روند مهاجرت در سال جاری چگونه بوده که تا به این حد صحبت درباره مهاجرت سخت شده است؟ از نگاه جامعه‌شناسی، مهاجرت چه بلایی بر سر یک کشور می‌آورد؟

بدترین بلا را از لحاظ جامعه‌شناسی و اهلیتی است که بر سر نیروی انسانی فعال و جوان می‌آید. بر اساس تئوری جامعه‌شناسان مانند بنیامین هیگنز، بدبختانه کشورهای واپس مانده اگر با درآمد عظیم فراوانی که دارند بتوانند پیشرفته‌ترین تکنولوژی را وارد کنند ولی نیروی انسانی ماهر نداشته باشند، به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نمی‌رسند. آلفرد مارشال می‌گوید اگر آموزش و پرورش شهری در طول صد سال یک مخترع بپروراند، هزینه صد ساله آموزش و پرورش آن را جبران کرده است. از دیدگاه جامعه‌شناسانی که در اهلیت نیروی انسانی کار کرده‌اند، هیچ چیزی به اندازه‌ی نیروی انسانی در جامعه ارزش ندارد. برای هر کدام از این مهاجرین، کشور ما حدود یک میلیارد تومان در ده سال اخیر خرج کرده است. آن وقت این‌ها رایگان در اختیار کشورهای توسعه‌یافته قرار می‌گیرند و این یعنی فرار مغزها! من بیست و دو سال قبل در روزنامه همبستگی گفتم چه کسی خسارت فرار نخبگان از کشور را می‌پردازد؟ شما منابع طبیعی و تکنولوژی دارید ولی نیروی انسانی ندارید چه کار می‌کنید؟ بنابر این مسلم است حتی نیروی انسانی ساده هم که مهاجرت می‌کند برای کشور مهم است. نیروهای تحصیل کرده نیز نیروی استراتژیک هستند. برای نگه داشتن نیروی انسانی شغل و فضای مناسب نیاز دارید. مگر پرورش نیروی انسانی شوخی است؟ اما به رایگان این نیروها را در اختیار کشور بیگانه می‌گذارند آن وقت مرگ بر آمریکا هم می‌گویند! چرا این‌‌ها فرار می‌کنند! چرا اینقدر اوضاع اجتماعی باید غیرقابل تحمل باشد که مردم فرار را بر قرار ترجیح دهند و حتی در دریای مدیترانه هنگام فرار بمیرند اما اینجا نمانند؟ از همین شما خبرنگاران چند نفر رفتند؟ هشتصد استاد دانشگاه رفته است. چند هزار پزشک رفته‌اند و ... این‌ها نتیجه شرایط فعلی است.

عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان با چه روش‌هایی قابل رفع است؟ برای عبور از این بحران چه باید کرد؟

حل نمی‌شود مگر اینکه کار لازم و رفاه و تامین اجتماعی فراهم کرد که هیچکدام آن‌ها امروز نیست. الان چهار میلیون فارغ‌التحصیل بیکار یعنی چی؟ ما چهارده میلیون حاشیه‌نشین داریم چون کار ندارند، تامین نمی‌شوند. فارغ‌التحصیلان دانشگاه هم به کشورهای شیخ‌نشین رفته‌اند و برای آن‌ها کار می‌کنند. این‌ها اگر امکانات شغلی داشتند و آینده خوب را ببیند در کشور می‌مانند اما چشم‌انداز بد باعث فرار مغزها شده است و از چندین سال پیش شروع شده است. هیچ سرمایه‌ای به اندازه سرمایه انسانی ارزش ندارد. این سرمایه انسانی است که کشور را به بهره‌وری می‌رساند. از آنجا که چشم‌انداز بسیار تاریک است هر کسی که می‌تواند می‌رود. دارا و ندار همه با هم می‌روند. کسانی هم که رفاه دارند هم می‌روند چون می‌گویند محیط اجتماع محدودتر شده است.

 بهبود شرایط اقتصادی و فضای کسب و کار تا چه حد در افزایش تمایل برای بازگشت به ایران و کاهش تمایل به مهاجرت تاثیر می‌گذارد؟

می‌تواند منجر به ایجاد تمایل شود اما حرف شومپیتر را فراموش نکنیم که در اصول اقتصادی خود می‌گوید برای رشد و توسعه اجتماعی و اقتصادی دوازده اصل لازم است: در اصل هشتم و یازدهم می‌گوید در صورتی این رشد و توسعه به وجود می‌آید که آب و هوای اجتماعی مساعد باشد. آرامش روحی و روانی بر جامعه حاکم باشد و چشم‌انداز روشنی برای جوانان وجود داشته باشد. جوان ما الان به چه چیزی دلش خوش است؟ شادی و نشاط و شغل و آینده؟ هیچکدام نیست و این‌ها را باید درست کنند.

نگاه کنید به کتاب توسعه اقتصادی، شومپیتر مفصل توضیح می‌دهد که رشد چگونه صورت می‌گیرد.

 عوامل انسانی- مدیریتی چه تاثیری در افزایش روند مهاجرت دارند؟

در مورد عملکرد تاثیر مدیران، هیگنز می‌گوید: «بدبختانه هیچ سازمان و مقرراتی نمی‌تواند در زمینه‌ی رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی موثر باشد مگر مردانی که آنرا اداره می‌کنند بدانند که چه کاری می‌خواهند انجام دهند.» که در ایران نمی‌دانند! وقتی همه چیز سیاسی ایدئولوژیک باشد نمی‌توانید بگویید چرا جوان در کشور نمی‌ماند. بهداشت و اقتصاد و ارتباطات و سیاست و اجتماع و دانشگاه و همه چیز سیاست و ایدئولوژیک زده است. آنوقت می‌گویند بروید دعا کنید اقتصاد خوب می‌شود. آقایان فکر می‌کنند با دعا بدون اقدام، مشکلات حل می‌شود. گوشت پانصد هزار تومانی نتیجه همین نگاه است. کاری که بیگانه با ما می‌کند استعمار نو است. استعمار نو یعنی جذب انسان‌ها به جای منابع! وقتی انسان‌ها رفتند منابع را نیز می‌برند. آمریکا چگونه آمریکا شد؟ اینگونه که سرمایه انسانی جذب کرد.

 نکته آخر

با فقر نیروی انسانی نمی‌توان به توسعه رسید. وقتی نیروی انسانی نباشد که نمی‌توان از کارخانه استفاده درست کرد. نتیجتا بسیاری از درآمدهای ما هدر می‌رود. گرانی‌های امروز وحشتناک است و نتیجه آن همین مهاجرت است. بقول مارکس با اقتصاد شوخی نمی‌توان کرد. شما زمین و معدن دارید اما چه کسی روی آن کار کند؟

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها