دایه مهربانتر از مادر نباشیم!
حبیب رمضانخانی
فعال حوزه رسانه
برخی دورهها فعالیتها و کنشگری مدنی مردم با محدودیتهای فراوانی مواجه و هر مسیری که گفتگو و تعامل آنها را امکانپذیر کند، از جانب قدرت ممانعت میشود. در نتیجه در روند جامعه پذیری افراد از طریق آموزش و پرورش، صداوسیما و ... بسترها برای انجام فعالیتهای مدنی مورد بیتوجهی واقع شده و تلاشی سیستماتیک برای آموزش و درونی کردن حقوق و وظایف شهروندی انجام نمیشود.
خروجی چنین وضعیتی، تربیت شهروندان و مردمی است که به جای گفتگو و تعامل در هنگامه مشکلات، به تقابل و فحاشی رو آورده و یا در کنشگریهای اجتماعی، سیاسی و... احساسی و هیجانی عمل میکنند، چون حقوق و وظایف شهروندی و نحوه درست مطالبه و ایفای آن را یاد نگرفتهاند!
در این راستا، پخش فیلمی کوتاه از حضور شهروندان معترضی در اطراف شهر قم که خود را حامیان حقوق حیوانات میدانند، قابل تامل است. گروهی که به صورت هیجانی با فحاشی بدنبال آزاد کردن سگهای ولگردی هستند که شهرداری در حال جمع آوری آنهاست.
در این فیلم، فردی که شاکی رفتار این حامیان حقوق حیوانات است، خطاب به آنها میگوید: زمانی که این سگها بچه ما را دریدند، کجا بودید! زمانی که دامهای ما به خاطر بیماری و هاری اینها تلف شدند کجا بودید!
زهرا کشوری خبرنگار محیط زیست نیز نوشت: «امسال۴ کودک قربانی سگهای ولگرد شدند. سالهای گذشته دستکم ۱۷ یوزپلنگ توسط سگهای بدون صاحب دریده شدهاند. سالانه مبلغ هنگفتی صرف مبارزه با هاری میشود»
همچنین معاون سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران آمار داده: «تعداد سگهای بدون صاحب در استان تهران بیش از ۴۰۰ هزار قلاده است» سگهایی که در همه نقاط ایران به فراوانی دیده شده و اسباب اختلال در محیط زیست و محیط زندگی بشر شدهاند.
این روزها شاید یکی از حال خوش کنندهترین خبرهای محیطزیستی کشور، پیگیری خبرهای «پیروز» توله یوزپلنگ ایرانی است که فرزند «ایران» بوده و در حصر زاده شده و بعد از اینهمه تلاش و هزینه همچنان به شرایط عادی نرسیده است. یوزپلنگی که تبدیل به نماد ایران شده تا صدای خطر در حال انقراض این گونه کمیاب باشد.
بعد تصور کنید، اینهمه ذوق و تلاش برای بزرگ کردن یک توله یوزپلنگ میشود ولی در جای دیگر فقط طبق آنچه رویت و ثبت شده، سگها ۱۷ یوزپلنگ بالغ را دریدهاند! در مثل جای مناقشه نیست، ولی این اقدام شهروندان، مشابه کار مسئولان ماست که با انواع توصیه و تشویقها دنبال افزایش زادو ولد ایرانیان هستند، ولی آنسوتر با ناکارآمدی ساختار، همه جوانان و نخبگان را از کشور فراری میدهند.
میگویند درختی که در بیابان روییده را نباید آب داد! چون باعث میشود آن وضعیت و شرایطی که به آن خو گرفته، با دخالت انسان، از دست داده و چه بسا در ادامه نتواند با کم آبی تطبیق یافته و خشک شود. پس شهروندانی که دغدغه زندگی سگهای ولگرد را داشته و با دلرحمی آنها را غذا میدهند، همین دلسوزی آنها باعث به هم خوردن توازن طبیعت و نابودی زندگی گونههای دیگر چون یوزپلنگ و روباه میشوند که در شرایط حصر و قفس بیشترین آنها امکان تولد و حفظ از خطر انقراض ندارند.
کافی است برای نمونه، آمار پرندگان انقراض یافته در نیوزیلند را بررسی کنیم. پرندگانی که به دلیل نبود حیوان شکارگر، طی هزاران سال در کف جنگل زیسته و قدرت پرواز خود را از دست دادند. نهایت با ورود اروپاییان و حیوانات مهاجمی چون سمور که با خود آوردند، این حیوانات بیدفاع به راحتی شکار شدند و جمعیت بسیاری از آنها منقرض شد.
پس؛ کمی در کنشگری اجتماعی و اقدامات مدنی خود اندیشه کنیم و به دور از هیجان، گاهی اقدامات خود را ارزیابی کرده و به صورت منطقی دست به ایفا و مطالبه وظایف و حقوق شهروندی خود کنیم. مثلا با غذا دادن و حمایت هیجانی، باعث ازدیاد سگهای ولگرد نباشیم. یا حداقل هزینهها و پیگیریها خود را برای فشار و کمک به شهرداری برای عقیم کردن و راه درست کنترل سگهای بیصاحب هزینه کنیم.
شاید وقت آن رسیده کنشگری مدنی و فعالیت محیط زیستی را از مدارس آغاز کنیم تا سالهای بعد هم با احساساتیهای غذارسان به سگهای بلاصاحب درگیر نشویم.
ارسال نظر