روبوسی رئیسی با بریکس

روبوسی رئیسی با بریکس

اسفندیار عبداللهی

روزنامه نگار

 

کیهان نوشت: «خدا دولت دکتر رئیسی را به داد مردم رساند که به فضل خدا و تدبیر دولتمردانش تولید قدرت و ثروت کند..!». همین جناب رئیسی را می‌گوید که در دوره تبلیغات انتخاباتی و قبل از آن به روحانی خورده می‌گرفت که چرا مشکلات را گردن دولت احمدی‌نژاد می‌گذارید و در یک برنامه تلویزیونی از روحانی و احمدی‌نژاد خواست یکبار برای همیشه مناظره کنند و مسائل را روشن کنند. او اما در یکسالی که از عمر دولتش گذشته تقریبا بخش زیادی از مشکلات جاری را به دولت روحانی مربوط می‌داند و برای تحقق وعده‌هایش دستور و احکام ایجابی صادر می‌کند. در بخش مشکلات داخلی اقتصاد که هم او و هم رییس مجلس انقلابی یعنی آقای محمدباقر قالیباف، در دوره‌های پیشین ریشه آن‌ها را ضعف در مدیریت داخلی عنوان می‌کردند و نقش تحریم‌ها را تقریبا ناچیز بیان می‌کردند، امروز مشکلات را ناشی از تحریم‌های ظالمانه و البته عملکرد دولت قبل می‌دانند.

 

آن‌ها در مورد تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد، سقوط مکرر ارزش پول ملی و تورم درست می‌گویند و برای خودشان و مردم روشن شد که گرچه مدیریت داخلی بی‌تاثیر نیست ولی تحریم‌ها در واقع علت‌العلل این داستان است. جراحی مد نظر آقای رئیسی هم که می‌گفتند درد دارد و باید تحمل کرد، علاوه بر اینکه مریض را مداوا نکرد که بسیاری از اقلام را به کما برده یا کشته است.

 

اما در سیاست خارجی وضع به مراتب بدتر و شلخته‌تر از مسائل داخلی است. به گونه‌‌ای که رئیس جمهور و دیپلمات‌های ما در آسیا سرگردان هستند. داستان برجام که امروز به قصه حسین کرد شبستری تبدیل شده است، همچنان در پشت دیوار قطور ظن، تردید، بلاتکلیفی، بی‌اعتمادی و بی‌ارادگی طرفین قرار گرفته و تنها روزنه‌هایی از سوسوی امید به این‌سوی دیوار مذکور می‌تابد.

باقری کنی مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران به همان سرعتی که به دوحه رفت بازگشت و راهی مدینه فاضله این روزها یعنی مسکو شد.

 

از سوی دیگر همزمان و با فاصله اندکی از برگزاری اجلاس G7، گروه تجاری بریکس (از جمع حروف اول کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، به انگلیسی) تشکیل جلسه دادند و رئیس جمهور ایران هم در آن حاضر شد و سخنرانی کرد و البته درخواست عضویت ایران را هم تقدیم رئیس دوره‌ای بریکس کرد. قصه بریکس هم دارد به داستان جذابی برای طرفداران دولت تبدیل می‌شود. آن‌ها خیلی سریع و انقلابی معتقدند و به فراوانی در شبکه‌های اجتماعی در حال القای این گزاره هستند که به زودی پول واحدی به نام "بریک" جایگزین یورو و دلار می‌شود و اگر ایران و آرژانتین به عضویت این توافق تجاری پذیرفته شوند، در کوتاه مدت بین 33 تا 40 درصد پشتوانه ارزی بانک‌های جهان واحد پول "بریک" خواهد بود. در این تحلیل، گفته شده، بلوک بریکس با ۳۳ درصد GNP دنیا، به بزرگترین قدرت اقتصادی تبدیل می‌شود.   

آن‌ها (توجیه کنندگان قصه بریکس) معتقدند؛ در معاملات جهانی، سهم دلار ۵۹ درصد و سهم یورو ۲۱ درصد است که با آمدن بریک، سهم دلار به ۳۹ و سهم یورو به ۱۴ درصد کاهش می‌یابد و از هم‌اکنون تحت این شوآف تا مدتی احساس پیروزی می‌کنند و فقط برای این احساس خوبی که به آن‌ها دست داده، فعلا نیازی هم به رفع ساختاری مشکلات جاری و ارتباط آن با تحریم‌ها نمی‌بینند. 

نشانه‌های این "احساس بی‌نیازی" را به راحتی می‌توان در سفرهای وزیر امور خارجه و معاونش به دمشق و مسکو دید. در حین نوشتن این یادداشت ذهنم به سمت دیگری رفت و مقایسه‌ای از سیاست ایران و ترکیه در همین ایام از ذهنم عبور کرد. خیلی جالب است که شاید خیلی‌ها در ایران و ترکیه اردوغان را میراث‌دار خلفی برای آتاتورک و نظام سیاسی ترکیه از نظر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و معطوف به ارزش‌های قانون اساسی معاصر ترکیه ندانند، اما همین اردوغان تا اقتصادش سرمای کوچکی می‌خورد و پول ملی ترکیه عطسه‌ای می‌کند، فورا به دنبال راه چاره می‌رود و حتی شده با دشمنان سابق خود وارد معامله برای درمان آن کسالت می‌شود، طرف می‌خواهد سعودی، آمریکا یا اسرائیل باشد.

 

اما مسئولان ما متاسفانه به بیماری لاعلاج سندرومِ دوربین‌درمانی، خبرسازی، شو، شوآف، "توهم ترقی" و احساس پیروزی دچار شده‌اند و هیچ اقدام عملی، علمی، روشن، محسوس و قابل احصا، به گونه‌ای که در جهت رفع یک قلم مشکل از مشکلات جاری، امیدی ایجاد کنند، انجام نمی‌دهند و پس از شکست مذاکرات در دوحه، به شکل عجیبی، که می‌توان نام آن را "سفر درمانی" گذاشت، در آسیای پوتین و دمشق بشار اسد سرگردان شده‌اند!

 

نمونه دیگری از خبر درمانی و دلخوشی‌های اینچنینی روبوسی پوتین و سیدابراهیم رئیسی بود. پوتینی که در اولین سفر رئیسی به مسکو از ۵۰ متری رئیس جمهور ما رد هم نشد، چه اتفاقی افتاده که دست در گردن حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی می‌کند و آنگونه روبوسی می‌کند. او خوب می‌داند چه می‌کند، ما هم می‌دانیم ولی گویی به این دلخوشی‌ها نیاز داریم! از کسی پنهان نیست پوتین در شرایط خیلی بدی از نظر بین‌المللی قرار دارد و در این شرایط چه کشوری از ایران برای او در دسترس‌تر است؟ ایرانی که سال‌هاست دوست می‌خواند و برگه برنده روسیه در بازی‌ها و امتیازگیری‌های بین‌المللی پوتین بوده است و به تناسب نیازش از ما لفظا حمایت یا علیه ما رای داده است. 

 

حال اگر قصه جذاب (البته برای ایران در تحریم) بریکس و شانگهای و دادن فرصت سخنرانی به رئیس جمهور ما را هم به این روبوسی اضافه کنیم، تصور کنید، چه ذوقی به همراه خواهد داشت، ذوقی که شاید برای هفته‌های متمادی روزنامه‌کیهان و برنامه ۲۰ و ۳۰ صدا و سیما کفایت می‌کند. غباری از شعار و دلخوشی‌هایی مانند تیترهای حمایتی در ایرنا، فارس، رجانیوز و صدا و سیما جلوی چشم مسئولان ما را گرفته و تا کنار نرود، دیدن شرایط برایشان سخت است. چون برخلاف ادعای دولت مبنی اینکه اقدامات خوب تورمی و اقتصادی انجام داده است، برای مردم مثل روز روشن است که همه ابعاد زندگی آن‌ها از نان لواش گرفته تا تهیه چهل متر منزل اجاره‌ای هر روز سخت‌تر از دیروز و هر ساعت بدتر از ساعت قبل می‌شود و هیچ نسبتی بین بیان و ادعای دولت و واقعیت زندگی مردم وجود ندارد. این در حالی است که کیهان دست دعا به سوی خدا بلند می‌کند و نماز شکر به جا می‌آورد که رئیسی را به ما داد و اگر او نبود چه‌ها می‌شد. نگارنده مانند دفعات پیش و مانند همیشه تاکید می‌کند که شخص رئیسی مقصر این موارد نیست و رفع مشکلات اقتصادی و بین‌المللی ایران در گرو اتخاذ یک تصمیم مهم، سخت و ملی و مهمتر از همه اینها "پذیرش اصل مشکل است".

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها