تاج تواضع بر سر نهاد و عزیز برفت
جواد اطاعت
استاد دانشگاه شهید بهشتی
پس از درگذشت مرحوم مغفور سید محمود دعایی که نیک سگالی از تبار خوبان و کسی که مناقب و محامد او زبانزد عام و خاص بود، بسیاری دست به قلم شده، به فراخور آشنایی که با این روحانی فرهیخته، فروتن، متواضع و انساندوست داشتند، با به تصویر کشیدن تألُف، تعطف، خضوع و خشوعی که داشت به وی ادای احترام کردند. این خامه نیز با اذعان به اینکه فصاحت از نگارش صباحت او عاجز است؛ تنها در مقابل کسی که به واقع با روح مهرافزای خویش، تاج تواضع بر سر نهاده بود، ادای دین میکند.
آن فقید سعید با سینهای گشاده و شرح صدری بیمانند تا آنجا که در توان داشت سعی میکرد با رفق و مدارا کسی را از خود نرنجاند و خود از دیگری رنجی به دل نگیرد (مرنج و مرنجان)؛ بلکه فراتر از آن میکوشید رنج و آلام انسانها را کاهش داده به یاری دیگران بشتابد. او نه تنها بار خاطر دیگران نبود؛ بلکه یار شاطر نوع انسان بما هو انسان از هر قوم و قبیله و از هر فکر و اندیشه بود. او مثل باران یا به عبارت دیگر آفتاب بود که بیملاحظهی غرضی و یا مطالبه عوضی بر همه کسانی که در شعاع مهر و محبت او قرار میگرفتند بدون چشمداشت میبارید و میتابید. او تجسم عینی مهربانی بود و انسانها را عزیز میداشت، به همین سبب او عزیز برفت و همه کسانی که او را میشناختند، در اندوه فقدانش، شکوفه اشک بر گونهها فشاندند و متأثر و متألم شدند.
در اینجا نمیخواهم به توصیف خصال هین و لین و آدابدانی این مهربان مرد بسنده کنم که در این چند روز بسی گفته آمد؛ اما نکتهای که باید یاد آوری کنیم، موضوعی است که در این سالها جامعه ایرانی به شدت بدان نیازمند بوده و هست و آن اینکه آن فقید سعید قبل از انقلاب یک مبارز انقلابی بود که بطور طبیعی، دارای جاذبه و دافعه بود؛ جاذبه نسبت به همفکران و انقلابیون و دافعه نسبت به نظام پیشین و کسانی که علیه آنها مبارزه میکرد؛ اما به درستی بعد از پیروزی انقلاب، همه جاذبه شد و به بیان یکی از بزرگان نبض او به آهنگ جاذبه میطپید. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا این ویژگی او ناشی از تربیت خانوادگی وی بدانیم یا از فهم درست و پایبندی او به اسلام واقعی به حساب آوریم؟ به نظر میرسد تساهل و تسامح و تحاشی او از حواشی سیاسی، ناشی از آمیختگی دیانت و معنویت، معرفت و فتوت و با بهرهگیری از سمع خرد بود که از او چنین رفتاری را میساخت؛ کما اینکه پیامبر مکرم اسلام (ص) به مکه لشکرکشی کرد؛ اما پس از فتح مکه فرمان عفو عمومی صادر نموده با صدای بلند در مقابل کسی که از مقاتلت و خونریزی سخن میگفت، اعلام فرمود: امروز روز رحمت و گذشت است (اَلْیَوم یَومُ الْمَرحَمَه). او خانه ابوسفیان که از دشمنان سرسخت پیامبر و فرمانده جنگ با مسلمانان بود را مأمنی برای مشرکان و محل امنی برای دشمنان خویش ساخت؛ چرا که اصولا هدف از بعثت پیامبر اتمام و اکمال مکارم اخلاق بود (إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ). سنت امام علی (ع) که در نهج البلاغه بطور کلی و بویژه در عهدنامه مالک اشتر، منعکس میباشد، همینطور سیره آن امام همام نیز مشحون از رواداری، تواضع و فروتنی حتی با دشمنان و مخالفان لجوجی چون خوارج است. امید آنکه بعد از گذشت دههها قدری به خود آئیم و اسلام آنچه واقعا هست را سرلوحه امور خود قرار دهیم.
مآثر نیک آن فقید همیشه محمود، مشکور و نوع دوستی او مبرور، روح بزرگ او در سرای باقی، در شرابخانه خلد مسرور و مشی و مرامش در این جهان فانی پر رهرو باد.
ارسال نظر