آزادی اصل اول جامعه است
فرهاد قنبری
فعال حوزه رسانه
اولین بار جریانی که شعار اصلی خود را گفتمان «عدالت طلب» معرفی کرد، محمود احمدی نژاد و حلقه نزدیکان ایشان بود. (البته در سالهای اخیر علاوه بر جریان احمدی نژاد گروههای دیگری که آنها هم عموما منشعب از گفتمان احمدی نژاد هستند با نام و تابلوی عدالتخواه و عدالتطلب در جامعه سربرآورده و در زمینه افشاگری مفاسد اقتصادی و اختلاسها و رانتهای برخی مسئولان و آقازادهها فعالیت میکنند)
اما باید توجه داشت، صداقت هر گفتمان «عدالتخواه» را باید در نسبت آن با «آزادی» مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. باید توجه داشت که اصلیترین و مهمترین خواست عدالت، باید حمایت از برقراری «عدالت در آزادی» باشد وگرنه تاریخ نشان داده عدالتخواهی بدون تاکید بر آزادی خود به ابزاری برای دفاع از بیعدالتی بدل شده است.
تاریخ نشان داده است که شعار «برابریطلبی و عدالتخواهی» در هر کجای دنیا و در هر برهه از تاریخ که در مقابل آزادی ایستاده، هر «غیری» را با عناوین و برچسبهای وطنفروش و ضدملی و غیراخلاقی و فاسد و امثالهم سرکوب کرده است. تاریخ نشان داده است عدالتطلبی بدون توجه به آزادی، خود نظامهای طبقاتی افسارگسیخته ایجاد کرده و به نابرابری اجتماعی و فساد گسترده دامن زده است. (کافی است به جامعه روسیه نگاهی بیندازیم. امروزه بسیاری از میلیاردهای مرموز دنیا اصالت روسی دارند که در زمان حکومت حزبی که شعار اصلی آن عدالت و برابری بود به این ثروت افسانهای دست یافتهاند. مثال: آبراموویچا اُلیگارش معروف و مالک سابق باشگاه چلسی انگلیس که از ثروتمندان اروپا به شمار میرود)
باید به خاطر داشت آن نوری که میتواند، همچون چراغ دستی پاسبانان شب، بر نقاط تاریک جامعه روشنایی انداخته و باعث ایجاد شفافیت بیشتر شود، آزادی است. آزادی است که همچون اتاق شیشهای عمل کرده و دولتمردان را در زیر نگاه همیشگی خود کنترل میکند و هر مسیر کج و هر فساد و ناراستی را به سرعت عیان میسازد. آزادی شبیه «سراسربین» جرمی بنتهام است، که هر شهروند معمولی را تا مقام نگهبان و پاسبان جامعه برمیکشد و باعث جلوگیری از کجرویهای کارگزاران سیاسی جامعه میشود..
ارسال نظر