از خرداد تا خرداد
حسین روحانی صدر
پژوهشگر تاریخ
جنبش اصلاحات دموکراتیک با اتکا به دو نیروی شاخص از نیروهای محذوف اجتماعی (روحانیان مستقل و روشنفکران دینی) در کنار سیاستمداران و دولتمردان اصلاحطلب درون ساخت قدرت به راه افتاد. گرچه نمیتوان نقش و وزن دیگر نیروهای حذفشده اجتماعی را (مانند روشنفکران غیردینی، جنبش زنان و کارگران) انکار کرد، اما به دلایل و شرایط خاص جامعه ایرانی، بهویژه در مقطع کنونی، اهمیت دو نیروی فوق بسیار بیشتر از دیگر نیروهای اجتماعی است. برخلاف انقلاب اسلامی ۵۷ مصادیق ستونهای استوار جنبش اصلاحات و نیز روش آن متفاوت شده است. از حیث روش، این حرکت بر بنیادهای اصلاحطلبانه و مسالمتآمیز نهفتهاست که مطالبات دموکراتیک خود را با آن نه فقط به مثابه آرمان که مانند روش پیگیری میکند.
در دوم خرداد هر اصلاحطلبی به عنوان سفیر سیدمحمد خاتمی در سراسر کشور عمل کرده و پیام او را به اقصی نقاط ایران انتقال دادند، پس این آزاداندیشان توانستند در بسیاری از نقاط که هیچ ستادی حضور نداشت این وظیفه مهم را به انجام برسانند. بنابراین میتوان گفت آزاداندیشان بخش مهمی از اعصاب تشکیلاتی جنبش پدید آورنده حماسه دوم خرداد را به وجود آوردند.
از این رو یک تحول آشکار در روش و محتوای مبارزات مردم ایران بود. یک سده آزادیخواهی سرانجام به آنجا رسید که دریافتند باید میان ابزار و هدف تناسبی برقرار سازند. نمیتوان با ابزار آلوده به سراغ اهداف مقدس رفت.
مردم نه تنها به تغییر جناح هیات حاکمه رای دادند، که خبر از اختیار یک جبهه سیاسی (اصلاح طلبان در برابر محافظهکاران)، یک جریان فکری (نوگرایان دینی در برابر سنتگرایان) و حتی یک دستگاه دینشناسی جدید دادند و این همه نه از لوله تفنگ، که از طریق صندوق رای بیان شد. مردم ایران در دوم خرداد ۷۶ اهدافی رادیکال را از راهی لیبرال تحقق بخشیدند و این گامی به جلو برای جنبش دموکراسی در ایران با همه مشخصههای اصولگرایانه آن است.
نکته اصلی اینجاست که آنان برای دموکراسی مبارزه کردند و نه صرفاً آزادی. دموکراسی مرکب از سه جزء اصلی و سه رکن بنیادی آزادی، صلح و قانون است.
با کسب این پیروزی جمعی از صاحبان قلم تلاش وافری در انعکاس خواستهای مردم از دولت منتخب و مراقبت از دستاوردهای موجود در مطبوعات برآمدند. پس تاریخ معاصر ایران در این مقطع حساس شاهد یک جنبش مدنی توسط این قلم به دستان گردید. یکی از این قلم به دستان حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد جواد حجتی کرمانی از روحانیون مبارز پیش از انقلاب بود که توانست با آراء مردم کرمان در اولین انتخابات از سوی آنان به مجلس خبرگان قانون اساسی و حضور مستمر در چند دوره قانونگذاری در این عرصه نیز فعالانه به دنبال حفظ منافع ملی برآید. او با عنایت به حضور خود در قیامهای مردمی مثل ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آن را دستمایه مناسبی برای تنظیم یادداشتهای قلمی خود پیرامون اهمیت حفظ دستاوردهای دولت اصلاحات در مجموعهای به نام از خرداد تا خرداد گردآوری نمود. او این یادداشتها را از همان نخستین روزهای پس از انتخابات شروع نمود و با دقت به تحلیل گفتمانهای تخریبی دوستان، دشمنان و منتقدان این جنبش مردمی پرداخت. شاید بتوان این اثر فاخر را نوعی بلوغ فکری در یادداشتهای سیاسی پس از پیروزی انقلاب دانست. جالب آنکه او در عین دفاع از رئیس جمهور منتخب و تقبیح گویندگان معترض به وی و طراحان تئوری تکرار سرنوشت اولین رئیس جمهور از اصلاحطلبان همفکر اما تندروی حامی پنجمین رئیس جمهور نیز انتقاد نموده و در برخی یادداشتها با شفافیت خطاب به آنان و سیدمحمد خاتمی اعتراض خود نسبت به عملکرد و فاصله گرفتن از برنامههای مدنظر حامیان وی هشدار میدهد. این اثر فاخر ده فصلی را انتشارات روزنامه اطلاعات در ۳۵۶ صفحه سال ۱۳۸۰ منتشر نمود.
ارسال نظر