نالان زبیگانه و بیمهر به یاران
علی صارمیان
روزنامهنگار
به راستی چه شد که بخش بزرگی از هزینه نظام برای رفع شایعه و کاهش مخاطرات رسانههای بیگانه اختصاص یافت و باز هم افاقه نمیکند.
داستان رسانه بیگانه را چه کسی بافت و چگونه خبر و تحلیل از دست داخل کشور در رفت و جان حاکمیت را گداخت؟
چرا مطبوعات داخلی از رمق افتادند و با افتادن هر رسانه داخلی، رسانهای در خارج مرز جان گرفت و مخاطب خیابان را دزدید و ارتش سایبری و هنگ صداوسیما و صدها میلیارد هزینه ساخت؟
حقیقت اینست که این نالهها از دست رسانه خارج نشین، از بیاعتنایی و شوخ چشمی به رسانههای مستقل داخلی ریشه دارد.
در ایران، دو یارانه به مطبوعات و احزاب داده میشد. یکی برای خرید کاغذ و طبع و چاپ، دیگری برای عدم نفوذ اهل ثروت و فساد به احزاب.
کوته بینی در قضیه رسانههای مستقل داخلی و تنها گذاشتن آنها با مافیای کاغذ و هزار هزینه تامین یک رسانه مستقل، مطبوعات داخل را از مردم گرفت و جایش را به مرجعیت رسانه خارجنشین که بیمحدودیت و با رنگ و لعاب و به دور از هر تعهدی جان گرفته بود، میداد.
در خصوص احزاب هم، کار به آنجا رسید که هر بیهنر فاسدی با پولپاشی در احزاب و تشکلهای سیاسی، جای نخبگان ملی و شرافتمند را گرفت.
اینک ز چه کسی نالانیم؟ راه استقلال مطبوعات و تشکلهای داخلی، یک استراتژی برای تامین نظر مردم در داخل بود و با گردنی باریکتر از مو، دلمشغولی مردم را تامین میکرد.
اگر ز بیگانه نالانیم، شاید باید آن راه را دوباره امتحان کنیم.
خود کرده را چارهای نیست جز تدبیر.
ارسال نظر