رسالت نجاتبخش ادیان ابراهیمی
بابک ابراهیمی
استاد دانشگاه
در خانهی می خمس دهم باده ز جامم
نوشی تو به نیشی که زکات است مرامم
ساقی تو نباشی نه به خمس و نه زکاتم
صافم نشود دُرد و شراب است حرامم
مهمترین مأموریت جهان، گسترش انسانیت صلحمحور است. این مأموریت بر پایه شناخت حقیقت و فلسفه علم و بر مایه اپیستمه است و نه معرفتهای گنوسی و … . در تداوم این مأموریت در هزاره سوم میلاد مسیح و در قرن پانزدهم هجرت پیامبر اسلام، چهار هزار سال پس از خیزش حضرت ابراهیم و در ادامه نبوت پدر بنیانگذار، قیام پیامبران قوم بنیاسرائیل، وحدت ادیان ابراهیمی و توسعه صلح و راهبری مشترک جهان ضرورت است. در صورت پیشبرد موفقیتآمیز این طرح، میتوان به اجرای پروژه به دین اولوالعزم دعوت کردن ملل بودایی - کنفوسیوسی آسیای شرقی امیدوار بود.
بسیاری با مطالعه همین پاراگراف چند سؤال و تحلیل ارائه میکنند. مثلأ صورت تحقق اهداف چه عاید میشود و اصولأ مگر محقق شدنیست و چه ضرورتی بدین کارها؟
در صورت تحقق طرح اول، صلحی بلندمدت برقرار میشود و رهبران ممالکی چون روسیه که مسیحیست - همچنانکه پیش از عید هم اعتراض کردم - در اوکراین کودککشی نمیکند که اگر حالت عکس هم بود، اعتراض با قدرت و قوت باقی بود. اگر چین هم بکشد جنایتی زشت است ولی از کشوری با دین ابراهیمی بسی زشتتر.
در صورت تحقق طرح دومی مبنی بر ابراهیمی شدن آسیای شرقی همانند چین علیالخصوص اسلامی شدنش، از عادات چندشآور برخی اتباعش چون خوردن گوشت سگ و .. دست برداشته و بیماریهای همهگیر و جدیدالولاده به سرعت کم میگردد. مناطقی از چین از قرون و هزارههای قدیم، احتمالأ به دلیل همین عادات، مرکز صدور بیماریهای واگیردار چون طاعون و … به جهان و از همه شدیدتر به اروپا مهد مسیحیت بوده است.
در آن تاریکگاهان مه منیری من نمیبینم
به کردهها نشانی جز ز اهریمن نمیبینم
ز کردارِ ددی در دد بسی درد و مرض خیزد
ز شمشیرِ قزلباشان ددی ایمن نمیبینم
اگر دقت کرده باشیم، تمام این موارد در راستای یادداشت تحلیلی - فلسفی در باب معنای زندگی [و تاریخ] مطرح میگردد که ایده کلی آن رد نظریه سرنوشت محتوم و امکان معنابخشی با اراده انسانی به زندگی بشری و تاریخ است.
یک ایراد دیگر هم ممکن است مطرح گردد که در این شرایط ناگوار اقتصادی و … این دیگر چه طرح ماورایی است؟
در حقیقت، هنگامی که جیکجیک مستانه یا نیمهمستانه بود، باید تأمل میشد که در این مختصات نشسته بر شاخه نازک، و احتمال بالای شکنندگی و بیثباتی اقتصادی، به قول لنین و امثالهم چه باید کرد؟ این مباحث بنیادی و کلیدی است و در هر صورت باید مطرح گردد و ریشه شکستنها، بدبختیها و ناکامیها از همین بیاعتناییها به بنیادیترین مسائل است. چگونه؟
مگر مشکلات اقتصادی ریشه در تحریم و مسائل بینالمللی ندارد که در صورت پایبندی واقعی به برجام قابل حل است؟ پاسخ علمی مثبت است و نباید خورشید رخشان را در دل آسمان روشن و صاف انکار کرد. اقتصاد جزیرهای معیشتی خودکفاگرایانه در جهان امروز قابل تحقق نیست.
برجام ناشی از ضرورت گفتگو میان شرق و غرب بود. گفتگویی که پس از جنگهای صلیبی ضرورت آن ناگزیر بود. تعجبی هم ندارد با عنایت به ذات ادیان ابراهیمی اگر ادعا کنیم تمام جنگهای صلیبی ناشی از سوء تفاهم و عوامل غیرقابل دفاع بود. در حالی که ضرورت بدان گفتگو و صلح بود، فیلسوفی معاصر چون مارکس برخاست و نظریات شبهعلمی ارائه کرد که در رفت و برگشت به تقابل و شکاف در جهان انجامید که بخشی بر همان شکاف قدیم بار شد. همینجا ضرورت حضور دین در کنار فلسفه احساس میشود. اگر فلسفه گمراه کرد، دین به راه راست هدایت مینماید. دین گوهر حقیقت دارد و فلسفه نیز اگر جز آن باشد، گمراهیست. آنان که دین و فلسفه را درست به معنای حقیقت در نیافتند، گمراه شدند.
چرا به جای اشتراکات بسیار ادیان ابراهیمی حقیقتگوهر بر اختلافات اندک در مشی تأکید میگردد. دست کدام توطئهگر در کار است جز جهلی که اهریمن آن را در جهات مختلف به کار میگیرد تا تفرقه افکند. ما ابراهیمیان، همانند همیم حتی از جهاتی میتوان گفت بیمانندیم.
من منم اما تو از من منتری
دامنِ کوهم و تو دامنتری
ای تو دریایِ ترِ دامنتری
در دیِ دیوانهام بهمنتری
ادعاهایی مبتنی بر《دین عامل عقبماندگی تاریخی》در صورت مطالعه و تحقیقات وسیع باطل است و عمدتا از روی بغض و کینه و جهل و تعصب بیان میگردد. اگر تاریخ پیش از ادیان ابراهیمی مطالعه گردد، چندان نور روشنی در آن مشاهده نمیگردد. جهان بدون وحی، جهان گمراهیست. اگر درست اندیشیده شود.
در هنگام نگارش این یادداشت در طی مأموریت در اتوبان کاشان اصفهان (از مراکز تساهل و تعامل دینی ایران) از حریم حرم آستان مقدس عموی امام زمان میگذرم و به یاد میآورم که مادر امام زمان رومی است با نام ملیکا (و نام شرقی نرگس) و دین رومیان روشن است.
اندر کاشان رو به سپاهان داریم
قم را به تاج و تختگاهان داریم
صد نوع شراب و کارگاهان داریم
در نصفِ جهان کلِّ جهان داریم
آنچه گفته آمد مختصری بود و عزمی برای انجام رسالت گفتگو و صلح و هدایت غیر تا خداوند چه صلاح داند.
عمرم همه عشق و روز و شب مشتاقی
چون مست میِ تو بودهام ای ساقی
می ده که طراوت آید و روّاقی
دیگر نه منم تو خود بدانی باقی
ارسال نظر