قوه چهارم؛ قوه مجازی
باید اعتراف کرد که ما دارای چهار قوه هستیم قوه مقننه، و قضائیه و مجریه و قوه فضای مجازی که حتی برخی از عملکردهای سه قوه دیگر بر قوه مجازی و اینترنت استوار است
عباس نصر
پژوهشگر
در روزنامه ارزشمند مستقل مورخ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ گفتگوی خوبی با آقای مصطفی ایزدی با عنوان "ترامپ هم زورش به توییتر نرسید"، آمده و به این مطلب پرداخته که آیا فضای مجازی با طرح صیانت محدود خواهد شد یا نه؟
که در حاشیه پاسخ به این سوال فرازهایی از این موضوع را بخوبی روشنگری کرده و نتیجه گرفته است که ولو با طرح صیانت بخواهند این فضا را محدود کنند نظیر طرح مبارزه با ویدیو با شکست مواجه میشوند. البته که نظر درستی است، چون همه مبارزات سنتگرایان متصلب با موسسات تمدنی جدید با شکست مواجه گردیدهاند. این مورد نیز استثناپذیر نیست اما در تکمیل مطلب فوق از جنبههای دیگر هم جای سخنان فراوان دارد که باید روشنگری گردد.
در ارزیابی این نگارنده فضای مجازی امروز بدون داشتن یک رئیس قوه رسمی، در حاکمیت این کشور در عمل خودش به یک قوه تبدیل شده و باید اعتراف کرد که ما دارای چهار قوه هستیم قوه مقننه، و قضائیه و مجریه و قوه فضای مجازی که حتی برخی از عملکردهای سه قوه دیگر بر قوه مجازی و اینترنت استوار است و از قوه مجازی بهرهمند میشوند. هرگونه دستکاری و تضعیف اینترنت و فضای مجازی کار سه قوه دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد و به چالش و تضعیف میکشد چنانچه فضای مجازی امروزه بیش از وزارت ورزش و ارشاد سرگرمیهای تفننی و بستر مطالعه ایجاد کرده است.
فضای مجازی امروزه بیش از وزارت صمت اشتغال ایجاد کرده است.
فضای مجازی امروزه بیش از تلگراف و تلفن و اداره پست کارآیی ارتباطی دارد و در حال فعالیت است بطوری که آنها را به حاشیه رانده است.
فضای مجازی جانشین راهپیماییهای فیزیکی اعتراضآمیز مردم علیه نارواییها شده و اعتراضات و اندیشه و احساس مردم را نسبت به امور به نمایش میگذارد و از این طریق حتی جانشین افکارسنجیهای سنتی دانشگاهی گشته است.
فضای مجازی امروزه کار وزارت اطلاعات را برای کسب اطلاعات، خیلی سادهتر کرده است و البته اطلاعات را نیز از انحصار و ردهبندیهای طبقاتی سنتی خارج نموده است.
فضای مجازی امروزه فضای گفتمانی شده است که موجب سرعت بخشیدن در تضارب اندیشهها گشته از برخوردهای فیزیکی صاحبان افکار گوناگون کاسته و از طولانی شدن عمر اندیشههای سنتی و یا متصلب شدن افکار میکاهد. فضای مجازی هر روز حرف و اندیشه جدید را طالب میباشد و چرخه نوآوری را تحریک میکند.
فضای مجازی روحیه و سنت دیرینه قهرمانپروری و کاریزماگرایی را میشکند و به همه مردم اجازه میدهد اظهار نظر کنند و در جمع حضور داشته باشند. یعنی پایین هرم جامعه را به بالای هرم بسیار نزدیک میکند یا بهتر بگوییم از مدیریت زرافهای کاسته است مدیریتی که همچون زرافه از بالای درختان غذا میخورد و کاری ندارد که در پایین برای دیگران غذا هست یا نه؟
فضای مجازی امروزه افشاگر فسادها، نارواییها، نفاقها و اختلاسها و غیره شده است.
فضای مجازی امروزه موجب همبستگی اجتماعی گروههای همفکر زیادی گشته است و در عمل بیش از وزارت کشور توانسته گروههای همفکر را کنار یکدیگر تجمیع نماید.
فضای مجازی امروزه در حال برداشتن مرزهای فرهنگی خشن بین ملتها و نزدیک کردن ملتها به یکدیگر در این دهکده جهانی میباشد. بخصوص در زمینههای مشترک مثل محیط زیست، صلح، نفرت از ظلم، رعایت حقوق بشر و اینگونه امور خواسته ملتها و اشتراکات را بسرعت و نمایانتر نشان میدهد.
امروزه فضای مجازی بیش از صدا و سیمای حکومتی آگاهیبخش میباشد و زمینه رشد و آگاهی عمومی را فراهم کرده و تبدیل به کلاسهای گفتگوی علمی و مذهبی و اجتماعی و غیره شده است.
فضای مجازی فعلا در صدر، وسیله امر به معروف و نهی از منکر مسئولان کشور شده است و گزارش نفاق و اختلاس و استبداد رای و نارواییهای اخلاقی اینها را بطور گسترده منتقل میکند.
به هرحال فضای مجازی بدون آنکه هزینههای سنگین یکی از قوای حکومتی را به جامعه تحمیل کند آنهم در حالی که جامعه خودش در حال پرداخت هزینههای آن است، در حد یکی از سه قوه کشوری کنش و واکنش و تاثیر اجتماعی دارد. بدین خاطر به رسمیت نشناختن این همه توانمندی و مبارزه با یک چنین نهاد مردمی بسیار غلط است.
در اینجا جای دارد ببینیم چه کسانی و گروههایی با این قوه به مبارزه برخاستهاند؟
الف: دزدان و اختلاسگران که بشدت از فضای مجازی ضربه خوردهاند و یا ترس از افشای دزدیهای آنها وجود دارد با این ابزار دشمنند.
ب: مدیران ضعیف و ترسو که ترس از افشای مدیریت ضعیف خود را دارند.
ج: مدیران دوگانه و دارای نفاق و فساد که ترس از افشای دوگانگی خود دارند چیزی میگویند و چون به پستو میروند کار دیگر میکنند.
د: گروه دیگر برخی از روحانیون و افراد سنتگرای متصلبند که حتی فضای مجازی را گرگ درنده میبینند. علت این است که میخواهند متکلم وحده باشند به تعبیر دیگر مثل گذشتهها چوپان مقدس باشند و مردم گوسفندان او تا فقط یکطرفه حرف بزنند و هیچ نقدی نشنوند و کسی آنها را به پاسخدهی ملزم نکند بلکه دستبوس باشند و بس.
ط: گروه دیگر افراد تحریکپذیر و دلسوزی هستند که با دیدن یک ناروایی در فضای مجازی ناراحت میشوند و یا سه گروه فوق اینگونه افراد را علیه اینترنت تحریک میکنند که بپا خیزند و خواهان حذف آن باشند. این افراد دلسوز سادهاندیش بجای نگرش کلان به یک اثر تمدنی فراگیر که در جهان سیطره دارد با دیدن چندتا عکس یا خواندن مطلبی نادرست جوش میآورند و خواهان برخورد با اینترنت میشوند و با همان گروه دزدان و فاسدان علیه فضای مجازی همصدا میگردند.
این گروه آخر که دلسوز اما جزیینگر هستند و تصور میکنند که براحتی یک قوه با این تاثیرگذاری عظیم را میشود بست یا محدود کرد باید اولا بدانند که در جهان بیش از هر چیزی از دین و قرآن سوء استفاده شده است و هر چیزی اهمیت و شیرینی و کارآیی بیشتر داشته باشد مگس و پشههای بیشتری دور آن جمع میشود، فضای مجازی نیز دچار همین آفات شده است. حال چاره چیست؟ آیا بدلیل این سوء استفادهها باید خمره شیره را به دلیل جمع شدن پشهها شکست و مثلا بساط قرآن و دین را جمع کرد چون دکان کسب قدرت و شهرت و ثروت برای عدهای شده است؟
یا اینکه باید بپذیریم که از هر ابزاری امکان سوءاستفاده هست باید تا میتوان فرهنگ این فضا را ساخت تا کمتر امکان سوءاستفاده به وجود آید.
ثانیا همیشه درصدی از جامعه دچار فسق و فجورند باید با همین ابزار به اصلاح آنها پرداخت.
ارسال نظر