راستگویی غیرمترقبه سفیر روسیه
صلاحالدین خدیو
روزنامهنگار
سفیر روسیه در ایران گفته ممنوعیت الکل و حجاب اجباری مانع ورود گردشگران روسی و سایر کشورها به ایران است.
جاگاریان این سخنان را در گفتگو با روزنامه ایزوستیا و در میانه تاکید بر لزوم سفر گردشگران روس به کشورهای "دوست" نظیر ایران گفته است.
روسیه پس از حمله به اوکراین کشورها را به دو دسته دوست و "غیردوست " تقسیم کرده و کوشیده از ابزارهایی چون انرژی و گردشگری برای فشار بر دسته دوم استفاده کند. همانگونه که از این نامگذاری پیداست، تعمدا از واژه غیردوست بجای دشمن استفاده میکند، تا از وخامت بیشتر روابط با کشورهای تحریم کننده جلوگیری و در میان مدت روابط خود را با آنها ترمیم کند.
از این رو به نظر میآید نگاه آن به جایگزینی مسیرهای گردشگری و ارجحیت ایران، تاکتیکی و کاسبکارانه و تابع عملگراییهای استراتژیک در سیاست خارجی متنوع و متلون آن است.
طرف دیگر معادله، ایران است که مطابق گفته بدون اغراق سفیر، بدلیل محدودیتهای فرهنگی در حوزه رسمی- و نه لزوما حوزه غیررسمی- از توان پذیرش گردشگران خارجی و استفاده از فرصتها برخوردار نیست.
این نقصان باعث شده که نه تنها کشور نتواند از حوزه توریسم کسب درآمد کند، بلکه سالیانه میلیاردها دلار هم بابت خروج گردشگران داخلی و رفتن به کشورهای همسایه از دست دهد. این تراز منفی اقتصادی به بهترین وجه بیانگر غفلت از ظرفیتهای گردشگری داخلی و رکود آن به دلیل چالشهای فرهنگی و اجتماعی و برخی عوامل اقتصادی ذیربط است. به عبارت بهتر نه تنها توریستهای خارجی، بلکه بخش مهمی از گردشگران ایرانی هم ترجیح میدهند برای فرار از برخی محدودیتهای فرهنگی و نیز تفاوت کیفی میان سطح خدمات و زیرساختهای توریستی میان ایران و کشورهای مجاور، پولهایشان را در خارج از کشور صرف نمایند
این شکاف میان حوزه رسمی و غیررسمی تا جایی است که گردشگر غربی به محض ورود به کشور، به سرعت متوجه آن میشود و در مییابد که تصویر راستین آن جامعه چندان با تبلیغات رسمی و هنجارهای بیان شده از سوی حکومت منطبق نیست. اما شدت ظاهرگرایی تا جایی است که هرگونه عملگرایی را مقهور خود کرده و دستکم به اندازه عربستان محافظهکار هم قادر نیست تا مثلا برای توریستهای غیرمسلمان استثنا قائل شود.
نقل است که مهندس بازرگان پس از بازگشت از نخستین سفر خارجی پس نخست وزیری در سال ۱۳۶۴ گفته بود: اگر الکل و روابط خارج از ازدواج نبود، میگفتم که حکومت اسلامی واقعی در کشورهای اسکاندیناوی برقرار است!
سخن بازرگان از دو زمینه اساسی بر میخواست:
یکم: سال ۱۳۶۴ زمانی است که وی پس از انقلاب و چند سال حضور در مناصب اجرایی و تجربه انقلاب و حکومت دینی، در حال بازبینی نظرات پیشین خود و رسیدن به تاملات تازهای بود که نهایتا در سخنرانی معروف "آخرت و خدا: هدف رسالت انبیا" متجلی شد. وی در اینجا، برخلاف متون قبلیاش، رسالت پیامبری را در امور معنوی تلخیص و وظیفه تشکیل حکومت را از دوش آنها برداشت.
به عبارت بهتر ترجیح داد حکومتداری را کار متخصصانی بداند که البته اگر دیندار باشند، بهتر است.
دوم: یحتمل بازرگان پس از مقایسه سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظامهای حکومتی آن زمان، به ستایش دولت رفاه، دمکراسی اجتماعی عمیق و سوسیال دمکراسی حاکم بر کشورهای اسکاندیناوی پرداخته است.
از نظر وی انسان محوری و اجتماعگرایی توامان و نمونه سوسیال دمکراسیهای اسکاندیناوی نه تنها بر دو مدل سوسیالیسم واقعا موجود شوروی و سرمایه داری امپریالیستی آمریکا ارجح بود، بلکه به طریق اولی بر اساس مقاصدالشریعه با روح و هسته اسلام که طالب آزادی و برابری است، سنخیت داشت.
طرفه آن که حدود چهل سال پس از سخن بازرگان و سقوط شوروی و تجربه جهان تک قطبی به رهبری آمریکا، دگربار مدل اسکاندیناوی و تجربه کامیاب کشورهایی چون فنلاند و دانمارک و ...به عنوان بدیل "نئولیبرال دمکراسی" های غربی و نظامهای استبدادی دارای اقتصاد بازار - الگوی چین - مطرح شده است.
پاسداشت مدل دانمارک و فنلاند و نروژ و ترجیح آن بر مدلهایی چون چین و آمریکا و روسیه و ...از یک حقیقت ساده بر میخیزد:
ارتقای کیفیت زندگی انسانها محتاج رسیدگی توامان به نیازهای مادی و معنوی و حفظ کرامت آنان است و این میسر نمیشود جز با پاسداشت متوازن و راستین ارزشهای بنیادینی چون آزادی و عدالت و پرهیز از افراط و تفریط در این زمینهها.
بازرگان آن قدر زنده نماند تا ببیند که چهل سال بعد جامعه و ایستارهای فرهنگی آن چنان دگرگون میشود که میتوان پرسش کانونیاش را بدون ملاحظات فرهنگی آن زمان وی دوباره مطرح نمود!
واضح است که نمیتوان بدون پاسداشت آزادی و برابری و کرامت مادی و معنوی انسان، مدینه فاضلهای ساخت که آحاد آن به خوارداشت اعتیاد و الکلیسم و طلاق و فحشا و ... بپردازند!
هسته از پوسته مهمتر است.
ارسال نظر