عصر دو فضایی، ایجاد هم صدایی
حمیدرضا ملاکی
استاد دانشگاه
یکی از قربانیان اصلی دوران کرونا و محدودیتهای اجتماعی آن، دانشآموزانی هستند که از اواخر سال ۹۹ یعنی بلافاصله پس از گزارش نخستین موارد ابتلا به ویروس از حضور در مدرسه محروم و ناگهان به فضای ناشناخته و ناآشنای آموزش مجازی فرستاده شدند.
در دو سال گذشته ۱۵.۵ میلیون دانشآموز در کشور با مشکلات فراوانی با آموزش مجازی دست و پنجه نرم کردهاند و با موارد مختلفی از آماده نبودن زیرساختهای شبکه شاد گرفته تا کاهش کیفیت آموزش از راه دور و افت تحصیلی در مقاطع گوناگون تحصیلی روبهرو بودهاند.
اگرچه مزایای آموزش مجازی؛ مرور مطالب درسی، افزایش خودکنترلی دانش آموزان، عدم محدود بودن به زمان، افزایش مسئولیت پذیری در دانش آموزان، دسترسی آسان و بروز بودن و کارآمدی و سرعت بالای تدریس و برقراری ارتباط بین اولیاء دانش آموزان با معلمان را نباید نادیده گرفت. اما علیرغم مزایای زیاد آموزش مجازی، مشکلات و معایب فراوانی به ویژه در دوران کرونا و پساکرونا در آموزش مجازی وجود دارد که: اعتیاد اینترنتی دانش آموزان، عدم اطمینان از یادگیری مطالب، عدم نظارت بر انجام تکالیف و راستی آزمایی، ناتوانی برخی از دبیران، اولیا و دانش آموزان در استفاده از فضای مجازی، ناتوانی اولیا برای خرید گوشی و اینترنت، عدم دسترسی به اینترنت در زمان خاص و یا در برخی مناطق، عدم توجه به بهرهوری، عدم توفیق برنامههای صدا و سیما در پیشبرد آموزش و عوامل متعدد دیگر باعث شد تا نتوانیم از افت تحصیلی جلوگیری کنیم.
بسیاری معتقدند که آموزش از دوران استاد شاگردی و ارباب رعیتی و یکجانشینی و شهرنشینی و مدارس کلاسیک و مدارس نوین در اواخر قرن بیستم به مدارس مدرن و رادیویی رسید. پس از دهه ۸۰ وارد عصر فرامدرن شدیم که این مدارس تا سال ۲۰۲۰ را شامل شد که مدارس چند رسانهای و شیوههای نوین آموزش شکل گرفت اما یک خطر بزرگ حس میشود که در دوران پسا کرونا به آموزش درونمنزلی سوق پیدا کنیم و تجربه زیستی در مدارس از بین برود.
از ویژگیهای این عصر پا گذاشتن به دنیای فراخطی و نسل دو فضایی، عصر گزیدهگویی و عصر دسترسی خوشهای به اطلاعات و مدارس فرامکان است و صدالبته آموزشهای از راه دور جذاب ولی پرنقد است چرا که این شیوه، دانش محض را منتقل میکند و تاثیر تربیتی را به شدت کاهش میدهد.
امروزه شاهد چند نوع آموزش هستیم. نخست، آموزش مبتنی بر وب است، صوت و انیمیشن وفناوری چند رسانهای، کلاسهای رسانهای ناهمزمان، کلاس مجازی آنلاین، تعامل آنی، آموزش فعالانه فراگیر و تعامل معلم و درس، متناسب بودن یادگیری با سطح علمی دانش آموزان و... از جمله مباحثی است که در این روزها نسبت به سطح آموزشی مطرح است که در دنیا متناسب با زیست بوم هر کشور دارای الگو و مدلهای یاددهی و یادگیری است که به چند مدل موفق اشاره مینمایم.
الگو و مدلی که در کشور کره جنوبی حاکم است به شیوه گهواره تاکید دارد که حس خوبی را از نظام آموزشی حسی حضوری به شیوه غیرحضوری مبدل کند. در این مدل به آرامی نظام آموزشی را تکان میدهند و تغییر صورت میگیرد.
برزیلیها روی مدل آموزشی جهشی تاکید دارند، آلمانیها مدل اوج را مطرح میکنند که با توجه به اینکه آنها روی مهارتافزایی تاکید داشتهاند، شیوه آموزشی خود را به آموزشهای بدیل و فیلمی مبدل میکنند.
استرالیا مدل تکلیفی را مطرح میکند. کشور چین مدل سلف سرویس را سرلوحه آموزش خود قرار داده و نظام آموزشی ژاپن هم بر مدل حفظ آموزش با حفظ فاصله تاکید دارد.
به نظر میرسد در کشور ما در این فضای جدید، یک نوع کنش جدی بین بیرون و درون کلاس شکل گرفته، که بارزترین آن عدم توجه به الگوی آموزشی متناسب با زیست بوم مناطق و نواحی است و همچنین عدم توجه به تفاوتهای موجود در پایههای مختلف تحصیلی است. پس برای بهبود بخشی به آموزش اگر مصمم به آموزش از نوع ترکیبی هستیم پرسشهای اساسی این است که:
فضای ترکیبی چگونه خواهد بود؟
تکالیف چیست؟
برخورد با دانش آموزان چگونه است؟
آیا دانش آموزان اجازه استفاده از تلفن همراه را در مدارس دارند؟
ما چه الگویی را در نظر داریم که بتوانیم به معلمان منعکس کنیم؟
ارسال نظر