آیا امیدی به حل مشکل گرد و غبار نیست؟
مهدی قمشی
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
بیستم فروردین ۱۴۰۱ را باید به خاطر سپرد زیرا در این روز تقریباً بیشتر مساحت کشورمان تحت تاثیر مشکل گرد و غبار قرار گرفت.
این مهمان ناخوانده که قریب ۱۵ سال است کشورمان را مورد تاخت و تاز قرار داده معمولاً استان خوزستان و سایر استانهای غرب کشور را تخت تاثیر قرار داده و تا آنجا که خاطرم است این سومین باری است که چنین پوششی از فراگیری را ایجاد نموده که پایتخت را درگیر نموده است. خوبی این فراگیری این است که توجهات را به این پدیده نامیمون بیشتر نموده و امید به از خواب بیدار شدن متولیان را افزایش میدهد. هر چند در این خصوص هشدارهای دلسوزانه و بیاثر بسیاری داده شده به طوری که هشداردهندگان را از اثربخشی هشدارها مایوس نموده است امّا از آنجا که ناامید شدن نیز در مرام ما نیست لذا میتوان یک بار دیگر و از نگاهی دیگر مشکل را مورد توجه قرار داد.
شروع مشکلات آن هم از نوع زیست محیطی معمولاً به کُندی و بطئی است و تنها متخصصین هستند که میتوانند این مشکلات را قبل از وقوع و یا به محض شروع، آنها را متوجه شده و ریشهیابی نموده و ارائه طریق نمایند. متاسفانه در کشور ما تا مسئلهای اصطلاحاً بیخ پیدا نکند و به نقطه غیرقابل بازگشت نرسد مسئولان آن را جدی نگرفته و به فکر چاره نمیافتند. بدین جهت است که مسائلی مانند گرد و غبار (خصوصاً گرد و غبارهای با منشاء خارجی)، تنش آبی در کشور، فرونشست زمین بر اثر برداشت بیرویه از آبهای زیر زمینی، فرسایش خاک، از بین رفتن جنگلها و مراتع، و.... (در مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشورمان مثالهای بیشتری قابل ذکر میباشند) علیرغم هشدارهای داده شده همچنان دامنگیر کشور و مردم نجیب ما هستند. همین مسئله گرد و غباری که اکنون پانزده سال است که بیش از ده میلیون نفر از مردم استانهای غربی کشور را آزار میدهد مسئله جدی بیشتر دولتها و یا نهادهای امنیتی نبوده است، امّا اکنون که مزه این گرد و غبار به حلقوم مسئولان محترم و خانوادههای آنان رسیده مسئله، هم بُعد رسانهای خوبی یافته و هم بُعد ملی و اضطراری پیدا کرده و امید میرود که جدی گرفته شود.
در زمینه آبهای مرزی و حق آبه کشورها از منابع آبی مشترک، سازمانهای جهانی تاکنون نتوانستهاند ساز و کار صحیح و مورد پذیرشی را به تصویب و اجرا بگذارند و آنچه تا کنون بوده در حد توصیه و مستندسازی باقی مانده است و معمولاً این گونه چالشها بین کشورهای درگیر بسته به قدرت سیاسی- نظامی هر کدام با تهدید یا معامله سیاسی متوقف شده یا مسکوت مانده است.
مثالهایی مانند مشکلات رودخانه اردن (بین کشور اردن و سرزمینهای اشغالی فلسطین) و رودخانه نیل (بین کشورهای مصر، سودان و اتیوپی، که با آبگیری سد النهضه توسط اتیوپی در سال ۱۳۹۹ شکل خطرناکی به خود گرفت) و رودخانههای دجله و فرات (بین کشورهای ترکیه، سوریه، عراق و ایران) نمونههای مهمی هستند که بیاثری رعایت توصیههای جهانی و یا کنوانسیونها و معاهدهها و یا رعایت منطقی حقآبهها را نشان میدهند.
(نمونه مهمی در این مورد رودخانه هیرمند میباشد که علیرغم چهار معاهده ای که بین ایران و افغانستان در مورد سهم ایران از این رودخانه منعقد شده ولی باز هم کشور بالادست مسیر رودخانه، بدون توجه به این معاهدات تصمیم خود را عملی نموده است.)
اکنون که نزدیک ۲۰ سال است که از شروع پروژه جنوب شرق آناتولی ترکیه (معروف به گاپ) گذشته و دو سد چند منظوره مهم آتاتورک (بر رودخانه فرات) و ایلیسو (بر رودخانه دجله) به بهرهبرداری رسیدهاند دیگر نباید انتظار داشت کشور ترکیه از سرمایهگذاری در این پروژه عظیم صرف نظر نموده و برای آسایش کشورهای همسایه آب را مثل سابق رها سازی نماید و وضعیت رودخانههای دجله و فرات به شکل طبیعی و تاریخی خود در سوریه و عراق جاری شوند. لذا اکنون متمرکز شدن بر سدسازی ترکیه بجز تاخیر در اقدام موثر و رها کردن مسئله از سر خودمان هیچ ثمره قابل اعتنای دیگری نخواهد داشت.
در دنیایی که کشورها با توپ و تانک به کشور همسایه حمله ور میشوند و یا نیروهای تروریستی برای ترور یا بمبگذاری به همسایه میفرستند، صحبت از تعهد در مقابل مشکلات زیست محیطی کشور همسایه در حد امری فانتزی باقی میماند. وقتی خودمان در کشورمان به خود و هموطنانمان رحم نکردهایم و صدها مشکل زیست محیطی مانند مشکلاتی که برای آذربایجان با خشک کردن دریاچه ارومیه و برای استان خوزستان با انتقال آب بین حوضهای و یا توسعه مصرف آب در بالادست رودخانهها و یا عدم تامین حقآبه تالابها و یا خشک کردن تالابها و یا دامن زدن به گسترش کانونهای ریزگرد و یا برای بسیاری از استانهای کشورمان فرونشست زمین را ایجاد کردهایم و تعهدی برای حل آنها بروز ندادهایم دیگر چه انتظاری است که کشورهای همسایه به فکر ما باشند؟
قصدم از بندهای فوق پاشیدن بذر ناامیدی نیست امّا نکته در این است که گرهای که میتوانست با دوراندیشی با دست باز شود اکنون با دندان هم ممکن است باز نشود. در مناطق مختلف جغرافیایی جهان، از منظر بحران آب، خاورمیانه بحرانیترین منطقه این کره خاکی است. از نظر سیاسی نیز این منطقه ناهمگنترین و پُرتنشترین منطقه جهان است. بر این اساس است که برای حل و یا تخفیف مشکلات زیست محیطی منطقهای، امید به همکاری بین کشورهای همسایه عملاً بسیار ضعیف و دست نیافتنی است.
هر چند میتوان برای چیره شدن بر این مشکل به امید ایجاد یک اتحادیه منطقهای بین کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق امیدوار باقی ماند. امّا در این شرایط بغرنج منطقهای ما نباید خود را دست بسته فرض کنیم بلکه باید ضمن داشتن رایزنیهای منطقهای، تلاشهایی را برای حل مشکل با فرض استمرار شرایط موجود شروع نماییم. در این مسیر کارهایی مانند کنترل و تثبیت کانونهای ریزگرد داخلی، به رسمیت شناختن و تامین حقآبه تالابهای کشور، رعایت و تامین حقآبه رودخانهها با تاکید بر مناطق پایین دست، سر و سامان دادن به مصرف منطقی از منابع آب کشور، کنترل و محدود کردن استفاده از آبهای سطحی و زیرزمینی، بالا بردن راندمان استفاده از آب در بخشهای مختلف مصرف، بالا بردن بهرهوری از آب، کمک (فکری و تجربی) به کشورهای سوریه و عراق برای تثبیت کانونهای ریزگرد با روشهای کمتر وابسته به آب، ایجاد کمربندهای سبز برای کنترل نسبی این پدیده، می توانند مد نظر قرار گیرند تا امید به حل مشکل در چشم انداز آینده کشور قابل دسترس باشد و در پرتوی مدیریتهای کارآمد سلامت شهروندان نیز تامین گردد.
ارسال نظر