شورای پنجم‌ و ۶‌میلیارد‌ پول بی‌زبان

شورایاری در دورهِ اولِ شورایِ شهرِ تهران با دو هدف؛ «ایجاد یک سازه اجتماعی مدرن برای جلب مشارکت اجتماعی مردم در اداره بهینه امور شهر چند میلیونی تهران» و «ایجاد یک سازه کارآمد به عنوان یار نظارتی شورای شهر تهران بر مدیریت شهری» ایجاد گردید.

شورایاری در دورهِ اولِ شورایِ شهرِ تهران با دو هدف؛ «ایجاد یک سازه اجتماعی مدرن برای جلب مشارکت اجتماعی مردم در اداره بهینه امور شهر چند میلیونی تهران» و «ایجاد یک سازه کارآمد به عنوان یار نظارتی شورای شهر تهران بر مدیریت شهری» ایجاد گردید. کارکرد اول، ریشه در تجارب و آموزه‌های جوامع مدرن برای ادارهِ بهینه، مطلوب و کم‌هزینه شهرها دارد و کارویژه دوم از این ضرورت ریشه می‌گیرد که امرِ نظارتِ شورای شهر با چند عضو و بدنه کوچک اداری و اطلاعات نامتقارن بر مجموعه چند ده هزار نفری و گسترده و پیچیده سازمان شهرداری عملا ناممکن است و شورایاری می‌تواند بخشی از این ناموزونی و ناترازی را جبران نماید. در طول حیات این نهاد عملا یک کارکرد سوم هم بر آن تحمیل و خواسته شد. از آنجایی‌که یک بار تجربه موفق بی‌دردسر رفتن از «بهشت» به «پاستور» در دهه هشتاد رخ داده بود، این ذهنیت برای برخی سیاست‌مداران شکل گرفت که این نسخه قابل تکرار است. برای نیل به این هدف، سازه اجتماعی شورایاری می‌توانست محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری سیاسی محسوب شود. به همین دلیل منابع و امکانات گسترده‌ای (مانند اداره سراهای محله، اختیار نظارت بر شهرداری‌های مناطق و...) در مقطعی در اختیار شورایاری‌ها قرار گرفت، ولی برخلاف تصوری که می‌‌رفت هیچ زمان به بار ننشست! با آغاز فعالیت شورای پنجم از همان ابتدای کار، خواسته یا ناخواسته اختیار ستاد شورایاری (نهاد متولی شورایاری) در اختیار یک تیم حزبی در شورای شهر تهران قرار گرفت. در نگاهِ سیاسی این تیم، شورایاری عبارت بود از: «یک تشکیلاتِ درگیر در رانت و فساد و در خدمت اهداف سیاسی و تشکیلاتی شهردار سابق اصولگرای تهران و همسویان سیاسی وی»!

طبعا با این ذهنیت، برای چنین تشکیلاتی باید چاره‌ای می‌اندیشیدند، اولین قدم، خلع سلاح و اختیار از رئیس ستاد (یکی از اعضای باسابقه کنونی شورای شهر) بود که نه تمایلی به چالش با آن ها داشت و نه موافقتی با نگاه آن‌ها. در ادامه کار، تلاش برای تغییر این ساختار! کار به آزمون و خطا برای اصلاح در قالب‌های مختلفی مانند؛ «حذف دبیران مناطق و دبیران محلات»، «تعیین رابطین مناطق (بخوانید نوچه‌های اعضای شورای شهر جدید)»و. .. کشید و نهایتا تشکیل شتابزده کارگروه‌های تخصصی در محلات هم نتوانست آن‌ها را به مقصودشان نزدیک کند. همچنین در دو سال گذشته اکثریت اعضای شورا نیز به دلایل و انگیزه‌های متفاوتی تمایل برای ورود و اصلاح این فرایند را نداشتند، تا اینکه به دلیل نزدیکی انتخابات دوره پنجم شورایاری ناگزیر از اصلاح اساسنامه شورایاری شدند. در فرایند اصلاح اساسنامه شورایاری در صحن علنی شورا، برخی اعضا پیشنهادات شکلی، سطحی و کم‌اثری داده و به تصویب رساندند که عملا چالش‌ها و مشکلاتِ کنونیِ دو مسئلهِ «مشارکت» و «نظارت» توسط شورایاری را مرتفع نمی‌کند. به خاطر دارم که در ابتدای استقرار شورای پنجم، مجموعه تجارب چندین ساله خود را در حوزه مطالعات شورایاری به اعضای شورا منتقل کردم. خلاصه آن تجارب این بود که ؛ «رانت و فساد یک چالش و آسیب جدی برای شورایاری می‌باشد، اما اینگونه نیست که همه شورایاران تهران درگیر مسئله فساد و رانت باشند» و « شورایاری در طول زمان تبدیل به زائده و دنباله ِاجرایی شهرداری شده است و کارکرد «نظارتی» و «در طول شورای شهر تهران بودن» را از دست داده است» و « شورایاری اساسا محل و مکان مناسبی برای کار سیاسی و فعالیت حزبی در تهران نیست و هرگونه تلاش و سرمایه‌گذاری در آن با این نیت از سوی هر جریانی با هر گفتمانی محکوم به شکست خواهد بود» با این خوانش و تجربه عینی از شورایاری پیشنهادات دقیق و مفصلی نیز ارائه شد.تیمی که با اهداف سیاسی و حزبی و با نگرشی غیرحرفه‌ای، غیرعلمی، خیالی و متوهمانه مسلط بر ستاد شورایاری شد، عملا ساختار قبلی را از حیض انتفاع ساقط کرد و در ادامه هم نتوانست جایگزین مناسبی برای آن ارائه و عملیاتی نماید. از طرفی اکثریت شورای شهر تهران هم تمایل و توان درگیری با این تیم نداشته و در عین حال نمی‌خواستند بی‌آبرویی ناشی از تعطیلی عملی این نهاد اجتماعی در کارنامه شورای اصلاح طلب منظور شود. به نظر می‌رسد با این ترتیب شورایاری با معنا و مفهوم و کارکرد قبلی که در شهر تهران داشت، عملا به پایان رسانده شده است.

انتخابات بعدی شورایاری هم در صورت برگزاری، به دلایل متعددی نخواهد توانست دو مسئله «مشارکت اجتماعی» و «نظارت شورای شهر تهران بر مدیریت شهری» را حل کند و احتمالا تلاش خواهد شد افرادی با گرایشات سیاسی در این نهاد جاسازی شوند تا در شورای بعدی توسط اعضایی متفاوت از شورای کنونی شهر تهران، همان کاری را با آن‌ها کنند که این‌ها با قبلی ها کردند. تنها حسرتی برای مردم می‌ماند هزینه شش تا ده میلیاردی است که بناست برای انتخابات این نهاد هزینه شود! وگرنه شکل‌گیری نهادهای اجتماعی و مدنی و مردمی واقعی، فعلا در حد خواب و خیال است!

 

نویسنده: عابدین سالاری اسکر- کارشناس حوزه شورا و شورایاری

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها