در پاسخ حداد عادل!
در پاسخ حداد عادل!
حبیب رمضانخانی
فعال حوزه رسانه
آقای حداد عادل در کنگره سراسری جمعیت جانبازان تاکید کرد: «برخی عطش شیطانی برای تصدی مقام دارند.» در نقد سخنان ایشان، بایستی به چند نکته اشاره کرد:
نماد ابوالمشاغلی و تعدد زیاد شغل و سِمت در ایران، با فاصله زیاد از همسلکان، به آقایان حداد عادل و ولایتی تعلق دارد. آقای حداد عادل، به دلیل عهدهدار بودن مشاغل زیاد در پستهای کلیدی و مهم نظام و تخصیص بودجههای کلان، داشتن بیش از ۱۲ مدرسه غیرانتفاعی، تصدی مشاغل و عناوین مهم برای فرزندان و خانواده خود تا سطح فرزند باجناق، ایشان عملا به عنوان یکی از متصدیان سرقفلی کشور معرفی شدهاند!
اینکه فردی با تصدی این تعداد از مقام و مشاغل، آن هم در پستهای کلیدی و رده بالا، دیگران را برای رسیدن به پُستی نکوهش و با ویژگی عطش داشتن مورد عتاب قرار دهد، خود از عجایب روزگار است و در وصف این خیرگی، فقط میتوان معمر قذافی و توهمات او را مثال آورد.
معمر قذافی که بسان رهبران کره شمالی، عقیده داشت سمت و پستی ندارد تا بابت آن پاسخگو باشد و استعفایی دهد، در اواخر دوران حکومت خود، در جواب معترضان و منتقدان تاکید میکرد: «معمر قذافی هیچ پستی ندارد تا از آن استعفا دهد. وی رهبر انقلاب است، انقلابی که به معنای فداکاری تا آخرین لحظه است. این سرزمین، سرزمین ما و پدران ما است. با خون خود آن را کاشتیم. ما لایق این کشور هستیم»
ظاهراً با همان نگاه قذافی، حداد عادل و دوستان خود را لایق این ملک دانسته و این عتاب و خطاب شامل دیگرانی هستند که غیر محسوب میشوند. وقتی به ایشان مجموعه مشاغل و بودجههای کلان تعلق گرفته و در سازمانهای متبوع خود و همزمان ریش سفیدی و سردمداری جریان اصولگرا را دارد که ایشان را قادر میکند خط و مشی لیستهای انتخاباتی و مسیر مجلس و دولت را تعیین و تکلیف کند، اینگونه اندیشیده و خود را مشمول عطش تصاحب مقامات نمیداند و بیانیه میدهد، بدون شک خود را از جنس مردم و مترادف با آنها ندانسته و از منظر صاحب و جایگاه بالا مینگرد.
باز با همان نگاه صاحب مملکت بودن؛ اینکه ایشان و دوستان در دهه هفتاد و هشتاد زندگی خود، اینهمه سِمت را بر عهده دارند و در توجیه آن کمبود نیروهای متعهد و انقلابی را ذکر میکنند، خود نوعی زیر سوال بردن خودش است. اینکه در این سالها با این گستردگی و آزادی عمل، حتی نتوانستید نیروهایی مدنظر خود را تربیت کنید.
نهایت، آنچه ظاهرا ایشان را به این نکته رسانده که عدهای عطش مقام دارند؛ به دلیل رقابتی است که امروز در جامعه از طریق ارادت سالاری و چاپلوسی برای ارتقا و تصاحب مشاغل در جریان است. برای این مورد هم بایستی به ایشان متذکر شد، وقتی در دیدگاه و منش شما، شایسته سالاری و نخبگی محلی از توجه نداشته، داماد پروری و آقازادگی تبدیل به رویه شده و عملا مسیر عادلانه و معقولی برای تصدی مقامات و پستهای مهم وجود ندارد، چگونه به خود حق عتاب و توصیه بر دیگران را میدهید!
دست آخر، با این توقعات و بیانات شاذ، مقامات رژیم گذشته در ذهن تداعی میشود که بابت همه انتقادات و اعتراضات، تا دقیقه نود دیگران را مقصر و آنها را مجازات و عتاب کردند، دریغ از اینکه از خود مایه گذاشته و جایگاه خود را نقد کنند!
ارسال نظر