نام جعلی جمهوری تازهتاسیس
به مناسبت سی و دومین سالگرد فریاد ایرانخواهی مردم آن سوی ارس؛ مطالبه پابرجای تغییر نام غیرتاریخی همسایه، پیشگیری از مصادره تاریخی و تهدید تمامیت سرزمینی ایران.
نام جعلی جمهوری تازهتاسیس
میرمهرداد میرسنجری
استادیار دانشگاه
ملت ایران در طول ۲۰۹ سال پس از قرارداد ننگین گلستان و ۱۹۴ سال پس از قرارداد ننگین ترکمانچای، هرگز جدایی ۱۷ شهر یا ولایت ایرانی را از یاد نبرده و این جدایی نافرجام را همواره در حافظه تاریخی خود محفوظ داشته است. در این میان روند ایجاد نظام سیاسی در آن سوی ارس طی این سالها شامل چهار مقطع قابل ارزیابی است. دوره نخست، حاکمیت روسیه تزاری، دوره دوم تشکیل یک جمهوری با نام استان همجوار ایران در باکو در فاصله سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ میلادی، دوره سوم، دوران ۷۰ ساله تسلط مسکو در قالب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و مرحله چهارم، دوران ۳۰ ساله پس از فروپاشی شوروی و استقلال ۱۵ جمهوری برآمده از شوروی سابق.
اما آنچه از همان آغاز شکلگیری دولت مستقل باکو واکنشها و اعتراضهای متعدد ایرانیان را موجب شده، نامگذاری آذربایجان بر روی مناطقی است که در طول تاریخ هیچگاه آذربایجان نامیده نمیشدند و در مستندات متعدد نقشهها و کتابهای تاریخی انگلیسی و عربی و ...، با نامهایی چون آلبانیای قفقاز، شروان و اران ثبت و ضبط شدهاند.
همزمان با پایان جنگ جهانی دوم و پیمان صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ میلادی، گروههایی از مردم سرزمینهای تجزیه شده خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر)، نخجوان و...، طومارهایی به کنفرانس مزبور فرستاده و خواستار پیوستن به سرزمین مادری، یعنی ایران شدند. حتی مردم بخارا و برخی مناطق دیگر، هیأتهایی برای پیگیری امر وحدت به "ورسای" گسیل داشتند. مردم نخجوان نیز در روز نهم اردیبهشت ۱۲۹۸ خورشیدی (۳۰ آوریل ۱۹۱۹ م.) در برابر کنسولگری ایران اجتماع کردند. آنها با فریاد "زنده باد ایران"، "زنده باد دولت ایران"، "پاینده باد شاه جوانبخت ایران"، تقاضای تابعیت ایران و الحاق به وطن اصلی خود را کردند. با این حال این درخواستهای تاریخی به دلیل ضعف هژمونی منطقهای ایران در سالهای پایانی حکومت قاجاریه به جایی نرسید و در خلاء حضور ایران در سرزمینهای اشغال شده قفقازی، این ترکان جوان عثمانی بودند که در آن بزنگاه تاریخی جای ایران را گرفتند و با نگاهی ناسیونالیستی و با هدف غایی تشکیل توران بزرگ، حزب مساوات باکو و محمدامین رسولزاده بنیانگذار جمهوری باکو را تشویق به نامگذاری آذربایجان برای جمهوری تازه تاسیس باکو کردند، نامی که از همان آغاز به طور مستقیم تهدید کننده تمامیت سرزمینی آذربایجان راستین و تاریخی به مرکزیت باکو به نظر رسید.
بر اساس این سند که وزارت خارجه وقت ایران تسلیم وزارت خارجه عثمانی کرده است ایران به حمایت عثمانی از حزب مساوات جهت تشکیل یک کشور جدید در جنوب قفقاز اعتراض میکند. جالب این که قرار بود نام جمهوری باکو، "جمهوری جنوب شرق قفقاز" باشد، ولی به تحریک ترکهای عثمانی، نام آذربایجان بر این جمهوری تازه تاسیس گذاشته شد، درحالی که پیش از ۱۹۱۸ میلادی، در هیچ سند تاریخی بین المللی، نام آذربایجان برای شمال ارس ثبت نشده و چنین نامی به عنوان یک کشور، هیچ گاه در تاریخ وجود نداشته است.
گرچه محمدامین رسولزاده در مقالههایی سعی کرد نگرانی ایرانیان را کاهش دهد و اعلام کرد
«برادران ایرانی، از ما چرا ظنین هستید؟! ... مختاریت آذربایجان به هیچ وجه به جنوب ارس راجع نیست، باز بالفعل این را اثبات میکنیم...» ولی وقایع سالهای بعد در طول یک سده، چه در دوران غائله پیشهوری و مزدوران فرقه دموکرات آذربایجان در سال ۱۹۴۵ میلادی که میرجعفر باقروف از باکو و استالین از مسکو، پشتیبان اصلی آنها بودند، چه در ادعاهای ارضی ضد ایرانی ابوالفضل ایلچی بیگ، ریاست جمهوری وقت باکو در آغاز استقلال جمهوری باکو در سال ۱۹۹۱ میلادی و چه در یک سال اخیر پس از جنگ ۴۴ روزه ۲۰۲۰ قراباغ از زبان علیف و عردوقان میشنویم، اثبات کرده دقیقا هدف پان ترکیسم از نامگذاری آذربایجان برای شمال ارس، تهدید تمامیت سرزمینی ایران و تجزیه آذربایجان و تبریز از ایران بوده است، با دامن زدن به دستاویزی به نام زبان ترکی آذربایجانی!
به رغم تلاش بیپایان روسها و سپس ترکهای عثمانی و بعد از سال ۱۹۲۳ کشور ترکیه برای هویتزدایی از جمهوری باکو و دامن زدن به تبلیغات ترک پرستانه برای جایگزینی آن به جای هویت ایرانی و شیعی اهالی باکو، پیوندهای ریشهدار عمیق تاریخی و فرهنگی اران و شروان تاریخی با ایران سبب شده که شیعیان آذری زبان شمال ارس هیچگاه پیوستگیهای هزاران ساله خود در قالب کشور ایران را از یاد نبرند.
وقایع حد فاصل نوامبر ۱۹۸۹ تا ژانویه ۱۹۹۰، برای ملت ایران و صدها هزار ایرانیتبار شمال ارس، ایامی است تاریخی. به ویژه برای مردم جمهوری خودمختار نخجوان که ۱۶۱ سال پس از جدایی با پیمان ننگین ترکمانچای، در مرز شاهتختی نخجوان و پلدشت ایران، حماسهای ملی رقم زدند و فریاد ایرانخواهی خود را با شعار «یاددان چیخماز ایرانیمیز» (ایران ما از خاطرهها فراموش نمیشود) در دل تاریخ ثبت کردند و «الله اکبر»، «لااله الاالله» گویان به طرف خاک ایران حرکت کردند و در سرمای جانسوز زمستان، سیمهای خاردار مرزها را از میان برداشتند و با کنار زدن مرزبانان ارتش سرخ شوروی، تن و جان به آبهای سرد و خروشان ارس زدند و پابوس خاک مادر جداافتادهشان شتافتند و خواهان پیوند دگربار سرزمین تحت اشغالشان با ایران شدند، خواستی به حق که نه تنها با مخالفت دولت هاشمی رفسنجانی و شورای عالی امنیت ملی به دبیری حسن روحانی به جایی نرسید، بلکه توسط دولت باکو مصادره به مطلوب شد به عنوان روز اتحاد آذربایجانیهای جهان (منظور آرزوی تجزیه آذربایجان از ایران).
افزون بر این در سال ۱۹۹۱ دولت هاشمی در اقدامی شتابزده و غیرآیندهنگرانه، شاید با تصور تشویق شیعیان باکو، استقلال جمهوری باکو را عینا با نام مشابه آذربایجان ایران و بدون کمترین الزام به تغییر نام، به رسمیت شناخت. تصمیمی که امروز به مهمترین دستاویز دولت باکو برای تهدید مستقیم تمامیت سرزمینی ایران تبدیل شده است. جمهوری باکو در تبلیغات رسمی و در کتابهای درسی مدارس، به طور علنی، آذربایجان راستین تاریخی را با نام جعلی آ ج ن و ب ی، نیمه جنوبی آذربایجان جعلی به مرکزیت باکو اعلام و آذربایجان راستین ایران زمین و تبریز را رسما، اشغال شده توسط ایران معرفی و تبلیغ میکند!
این در حالی است که در موضوعی مشابه، شاهد واکنشی متفاوت بودهایم. پس از استقلال مقدونیه از فدراسیون یوگوسلاوی پیشین در سال ۱۹۹۱ میلادی، دولت یونان با ژرف اندیشی ملی و آینده نگرانه، بلافاصله با شناسایی استقلال کشوری با نام مقدونیه در جوار مرزهای خود مخالفت کرد، با این توجیه که چون ناحیه مقدونیه بخش بسیار بزرگی از خاک یونان را شامل میشده، یونانیها از بابت «مصادره تاریخی» نگران بودند که دولت مقدونیه بعدها ادعای سرزمینی درباره این بخش از یونان را مطرح کند و به همین دلیل یونان از آغاز، خواهان تغییر نام جمهوری مقدونیه بود تا این که پس از ۲۷ سال روشنگری تاریخی و دفاع از هویت ملی و تمامیت سرزمینی خود، موفق شد در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸ دولت مقدونیه را ملزم به تصویب تغییر نام خود به جمهوری مقدونیه شمالی کند. البته اطلاق واژه شمالی با توجه به هویت ثبت شده تاریخی مقدونیه بوده که با نام جعلی و غیر واقعی جمهوری باکو قابل مقایسه نیست.
کوتاه سخن این که طرح مطالبه تغییر نام جمهورى باکو و تغییر محتوای تحریف شده ضد ایرانی کتابهای درسی باکو باید در اولویت دستور کار مقامهای ایرانی برای افق پیش روی روابط با جمهوری باکو قرار گیرد تا طرح این موضوع، مانعی باشد برای ادامه تهدید تمامیت سرزمینی ایران و نیز تلنگری باشد بر افکار عمومى شستشوی مغزی داده شده باکو و ترکیه و پاسخی باشد کوبنده برای پروژه جعل هویت ایرانی تاریخ قفقاز توسط پان ترکیسم.
ارسال نظر