برجام چالش دولت رئیسی
پس از مناقشات سیاسی سرانجام در واپسین روزهای بهار ۱۴۰۰ سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران شد.
عاطفه مجیدی-روزنامه نگار
پیروزی او که نماینده طیف جدید اصولگرایان یعنی جریان انقلابی است موجب گمانهزنی و نگرانیهای بسیاری شد. با توجه به مشکلات نقل و انتقال پول و فروش نفت و صادرات، برای بسیاری از ناظرین سیاسی این سوال پیش آمد که سیاست خارجی نزد رئیسی چه جایگاهی دارد و از مهمتر برجام به چه سرنوشتی دچار میشود.
جریان متبوع رئیس جمهور منتخب به احتمال زیاد تمایل فراوانی برای مذاکره با دولت بایدن دارد اما از طرف مقابل این تحلیل وجود دارد همانگونه که دولت اوباما در سال ۱۳۸۷ بر سر کار آمد و مذاکره با دولت انقلابی احمدینژاد و مسئول مذاکرات سعید جلیلی را در سطوح پایین نگه داشت و علی رغم تلاش دولتهای نهم و دهم برای پذیرفتن پالرمو و قوانین fatf تحریمها لغو نشد و مذاکرات آغاز نشد، در دولت سید ابراهیم رئیسی نیز مشابه این اتفاق رخ دهد و برای آمریکای بایدن اولویت در خاورمیانه تغییر کند. در سال ۱۳۸۴ و پس از روی کارآمدن دولت نهم در شرایطی که رامسفلد و بوش اولویت اصلی را تهران میدانستند سیاست را تغییر دادند و عراق جایگاه عالیتر و مهمتری در واشنگتن پیدا کرد. پس از ورود اوباما به کاخ سفید نیز این سیاست ادامه پیدا کرد و علی رغم اعلام احمدینژاد در مرداد ۱۳۸۹ که گفت حاضر است در جریان سفر خود به نیویورک به صورت رو در رو با باراک اوباما گفت و گو کند این درخواست و همچنین نامه نگاریهای او بیپاسخ ماند.
چنانچه دولت رئیسی با همین چالش مواجه شود نباید منتظر ۲۰۲۴ و تغییرات در کاخ سفید بماند، راه دولت او همان اندازه که در بحث غرب مسدود است در بحث شرق هموار است.
حجم مبادلات تجاری ایران با کشورهای سازمان همکاریهای شانگهای در سال ۹۹ بیش از ۲۳ میلیارد دلار بوده است.
پیمان شانگهای یک اتحاد، سیاسی، امنیتی و اقتصادی است که در سال ۲۰۰۱ با محوریت چین و روسیه ایجاد شد. کشورهای عضو این پیمان موظف به حفظ تمامیت ارضی و ثبات اجتماعی یکدیگر هستند. با توجه به اینکه احتمالا دولت سیزدهم با موانع متعددی از جمله مسائل حقوق بشری مواجه میشود، بهتر است دولت ایران پیوستن به این سازمان و همچنین سند همکاری با چین را اولویت اصلی خود قرار دهد و در این ۴ سال با ایجاد وفاق اجتماعی و برقراری آشتی ملی در دولت بعدی به احیای برجام بپردازد.
فرصتهای اقتصادی موجود در شرق آسیا گرچه مانند برجام نیستند اما به این نکته باید توجه کرد که برای مثال در بحث انرژی و حل بحران برق دولت میتواند از ظرفیت شرکتهای چینی برای سرمایهگذاری در صنعت انرژی و ساخت نیروگاه در بلند مدت و برای کوتاه مدت به واردات برق از روسیه و کشورهای آسیای میانه بپردازد و این فرصتها هر چقدر محدود و ناکافی باشند از وضعیت کنونی قطعا بهتر هستند.
همچنین دولت میتواند در بحث خاورمیانه تا به نتیجه رسیدن مذاکره با عربستان همکاریهای گسترده با قطر و عمان را انجام دهد و از ظرفیتهای گسترده جهت کمک به برگزاری جامجهانی دوحه ۲۰۲۲ استفاده کند.
چنانچه راهبردی غیر از این اتخاذ شود به احتمال زیاد به شکست انجامیده و دستاورد چندانی برای اقتصاد ایران ندارد.
ارسال نظر