زمان اعتراف رسیده است!
این روزها کم نیستند انقلابیهایی که مدام از کلید واژه «آقایان چهل سال است که...» بهره میبرند و نقش و سهم خودشان را در رسیدن به وضعیت تلخ امروز نادیده میگیرند! گویی همینها نبودند که سالهای طولانی کرسی وزارت و دفتر روزنامه و مجله داشتند و همه مخالفان خود را به چوب «ضد انقلاب و خائن» میزدند و میراندند
مهدی نورمحمدزاده نویسنده /
«ژان ژاک روسو» در کتاب «اعترافات»، علاوه از بیان صریح اندیشه ها و باورهای عمیق خود، به بیان خاطرات زندگی خصوصی خود نیز پرداخته و بی هیچ شرمساری به همه خطاهای اخلاقی زندگی خود اعتراف نموده است.
فهم رفتار جسورانه روسو برای ما که حسب آموزهها و فرهنگ دینیمان توصیه شدهایم به پوشاندن خطاها و گناهان خود، تا حدی دشوار است.
حتی شاید تحت تاثیر خوانشی ناصحیح از همین فرهنگ اخلاق مدار و تاریخی است که «اقرار به خطا» در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ما معنای جدی ندارد و کمتر صاحب منصبی را میتوان یافت که حاضر باشد به اشتباهات خود در دوران مسئولیت و حاکمیت اقرار و اعتراف نموده و یا در قبال آنها حاضر به عذرخواهی شود! ما عادت کردهایم به اینکه هنگام سوال از کاستیها و ناکارآمدیها، همیشه با انبوهی از توجیهات عجیب و غریب و نقشههای شیطانی دشمنان داخلی و خارجی روبرو شویم و هیچ وقت کلامی در مسیر اقرار به خطا و عذرخواهی به گوشمان نرسد! یعنی واقعا جامعه ما این قدر مصون از خطا است که حتی یک بار هم نیاز به عذرخواهی پیدا نکرده است؟!
اگر چنین است پس چه نیازی به حکومت موعود و کارگزاران رویاییاش؟! این خطای رفتاری علاوه بر حاکمان جامعه، متوجه منتقدان حاکمیت نیز میتواند باشد.
این روزها کم نیستند انقلابیهایی که مدام از کلید واژه «آقایان چهل سال است که...» بهره میبرند و نقش و سهم خودشان را در رسیدن به وضعیت تلخ امروز نادیده میگیرند! گویی همینها نبودند که سالهای طولانی کرسی وزارت و دفتر روزنامه و مجله داشتند و همه مخالفان خود را به چوب «ضد انقلاب و خائن» میزدند و میراندند و حالا از نبود فرهنگ گفتگو در ارکان حاکمیت گله می.کنند و نسخه رواداری برای نظام میپیچند! حرفشان درست، اما صداقت و شجاعت اخلاقی در این است که در کنار نقادی از حال امروزمان، از رفتار خطای دیروزمان هم تبرّی جوییم و با صراحت تمام به فهم و فعل اشتباه خود اقرار کنیم، و الّا ثمره این نقادیها چیزی جز قیل و قال و مُچگیری و کینهتوزی نخواهد بود. آرمان منتقدان حقیقی و منصف، چیزی جز اصلاح واقعی امور نیست و این مسیر دشوار جز با شناخت کاستیها و اقرار به خطاها به سرانجام نمیرسد! به نظر میرسد آنها که نزد پروردگارشان «لسانی مُقِرٌّ بِالذُّنُوب» دارند، نزد مردمان هم زبانی عذرخواه دارند و با شجاعت و بدون تحمیل هزینه، خطاهای سیاسی و اجتماعی خود را میپذیرند و قدم در مسیر اصلاح میگذارند. افتخار واقعی هم همین است، و الا اقرار و اعتراف در پستوهای تاریک و خلوت احزاب سیاسی و در گوش «پدر روحانی»ای که معلوم نیست چه نسبتی با مردمان واقعی جامعه دارد، چه ثمری میتواند داشته باشد؟!
ارسال نظر