هرمز شریفیان- روزنامهنگار
پارادوکسی در "تَکرار"
مستقل آنلاین/گویا سیاسیون جمهوری اسلامی فارغ از اصلاحطلب و اصولگرا، غالبا در دور تسلسل و تکرار مکررات قرار گرفته و خیالی یا چارهای برای برونرفت از آن ندارند.
"سیدمحمد خاتمی" در دیدار با شورای مرکزی حزب پیشرو اصلاحات گفته، "انتخابات نباید تحریم شود".
دلسردی در جامعه بهخصوص پس از شاهکارهای دولت تدبیر و مجلس فعلی که با حمایت صددرصدی اصلاحطلبان شکل گرفت، روزبهروز بیشتر میشود تا جایی که دیگر انگیزهای برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و در این صورت دیگر فرقی نمیکند که این بیانگیزگی و بیاعتمادی،"تحریم" یا "قهر از صندوق" نامگذاری شود.
پیشبینی قبلی خاتمی مبنیبر اینکه دیگر با "تکرار" هم نمیتوان مردم را مجاب به مشارکت در انتخابات کرد، کاملا درست بود اما دعوت دوباره او از مردم برای حضور در انتخابات معلوم نیست کدام بار انگیزشی را دارد؟
از سویی بهجز معدودی، اکثر چهرههای اصلاحطلب برای مردم تکراری شدهاند و چهرههای درجه چندم آنان در حوزههای تحت مدیریتشان بهویژه برخی روزنامهها و رسانهها آنقدر غیرشفاف و "نا اصلاحطلبند" که با اعتبار نداشتهی خود؛ اعتبار امثال "تاجزاده" و "صفاییفراهانی" و یکی دو تن دیگر را نیز بهشدت خدشهدار میکنند.
شاید اگر جریان اصیل اصلاحات ارادهای برای پالایش درونی خود داشت و میتوانست ناکارآمدان و رانت سواران در داخل این جریان را همراهی نکند؛ شاید انگیزهای در رویگردان شدهها از اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات ایجاد میکرد چرا که اصلاحات آخرین ایستگاه پیش از انتخابات است و پیاده شدگان از قطار اصلاحات به ایستگاه اصولگرایان باز نمیگردند تا رای دهند.
اتحاد در برابر جنگ، تعارض قوا و مورد غفلت قرار گرفتن مصالح و منافع ملی از دیگر محورهای سخنان سیدمحمد خاتمی در این دیدار بود و کیست که از این چالشهای بزرگ بی اطلاع باشد؟ اما آنچه خواسته مردم است، راهکارهای کم هزینه برای رفع این تهدیدها است؛ راهکارهایی عملی که همچنان ارائه نمیشوند.
نکته دیگر سخنان رئیس دولت اصلاحات که به آن اشاره کرده "اشتباه بزرگ در براندازسازی است" که سخنی به غایت درست است و متاسفانه در این زمینه پیشرفتهای بزرگی شده که اصلاحطلب و اصولگرا در آن شریکند.
بخش بزرگی از اصلاحطلبان و نه اصلاحات، نخست باید کارکردهای خودرا برای بازگشت اعتماد عمومی به خود، تغییر اساسی دهند. عملکرد ضعیف آنان در دولت و مجلس و کم اثری آنان در تصمیمات کلان، موجب همین بی اعتمادی جامعه مدنی به آنان است.
سخن دیگر خاتمی این بود که "اصلاحطلبان نمیتوانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند" سخنی درست که البته دو پرسش را در ذهن متبادر میکند، نخست اینکه باید چه اتفاقی رخ دهد تا اصلاحطلبان وارد عرصه انتخابات شوند؟ و اگر شرایط برای حضور آنان مهیا نبود، عدم حضور آنان غیر از "تحریم" یا "قهر" چه نام دارد؟
دوم آنکه قرار است چه نامهایی وارد انتخابات شوند؟ اگر قرار است امتحان پس دادهها و راهنما زنندگان به چپ و پیچندگان به راست، یا آنان که حق و حقوق کارکنانشان را میپیچانند، دوباره در لیست وکالت مجلس قرار گیرند و صالحان این جریان پشت فیلتر بمانند تنها برای جامعه مدنی یک راه باقی میماند و آن اینکه، "فاتحهای بخوانند و بروند".
ارسال نظر