شتر آهسته میرود شب و روز
مستقل آنلاین، فضل الله صلواتی، اسلامپژوه/
مدتی قبل از رسانهها شنیدم که در عربستان مجازات شلاق را برای مجرمین ممنوع و از مجازات قوۀ قضائیه این کشور حذف شده است. تعجب کردم، این اقدام باید از ایران و از حوزۀ علمیه و از عالمان قوۀ قضائیه آگاه به زمان و مکان ایران حذف میشد که همه صاحبنظر و مجتهد و دارای استنباط صحیح از احکام اسلام هستند.
با رشد عقل و اندیشه بشریت که دربارۀ آدمها کلمۀ «خلیفه اللهی» جانشینی خدا به کار برده شده و انسان بالاترین و والاترین مخلوق خداوند است، آیا باید او را به پشت بخوابانند و با تازیانه بر پشت او بزنند؟ آیا این اهانت به انسانیت و وهن اسلام نیست؟
حتی عقلای جهان میگویند به حیوانات و چهارپایان نیز نباید، چوب و شلاق زد، چه رسد به آدمها، در زمان شاه برای گرفتن اقرار از متهمان، وحشیانهترین روش را به کار میبردند که آن شلاق زدن بر متهمان بود، چه باگناه و چه بیگناه.
آنها با کابلهای برقی به قطر ۱/۵ سانتیمتر بر بدن زندانیان سیاسی میزدند تا اعترافی بگیرند و در اثر بسیاریِ زدن، لاستیک روی سیمها تکه تکه میشد و ادامه کارشان با سیمهای قرمز کابلها بود و سرو ته کابل یک و نیم متری را گره میزدند که در اثر عرق کردن از دستشان خارج نشود و در اثر تکرار بسیار، لاستیک از سیمها جدا نگردد!
آنها با این زدن و شکنجههایشان به کجا رسیدند؟ و ما به کجا میرسیم؟
هیچ تغییری در هیچ چیزی حاصل نمیشد. اگر در جاهلیّت با تازیانه بر غلامان و بردگان که طالب آزادی خود بودند میزدند و بزرگترین ستم را بر بردگان روا میداشتند، امروز چرا در دادگاهها حکم شلاق میدهند؟
نتیجه این همه درس و بحث در حوزههای علمیه و در قانون مجازاتها آن است که بر انسانی که معلوم نیست چرا و چگونه و در چه شرایطی مرتکب خطا شده آیا اضطرار، اجبار، غفلت، جنون، عصبانیت، شوکهای ناشی از حوادث ناگوار دوران کودکی و... بر او عارض شده که مرتکب کاری زشت شده و مجازاتش کاری زشتتر است.
خود من که در زندانهای ساواک شاه، به خاطر مبارزه با ستمکاران و دادن شعار عدالت، بیشترین شلاق را تحمل کردم، آیا کوچکترین تغییری در رفتار و گفتارم پیدا شد؟ اصلا نفهمیدم چرا این همه مورد آزار و شکنجه هستم؟ میگفتند «اقدام علیه کشور، تشویش اذهان عمومی، براندازی نظام»! کدام کشور؟ کدام تشویش؟ کدام نظام؟ با گذر زمان بیشتر جری شدم و در راه خود جدیتر و قاطعتر حرکت کردم، آیا آن اعمال ناشایسته و نادرست باعث اهانت و سرنگونی نظام شاهی نشد؟
و اعمال ما در دادگاهها با احکام شلاق و حبسهای سنگین و زندانهای وحشتناک و برخوردهای نامناسب، آیا امور را اصلاح میکند؟
اسلام و قرآن در شرایطی که عربها در جو جاهلیت زندگی میکردند، باید برخی مجازاتهای شدید دوران جاهلیّت را اعمال میکرد و آیا نباید امروز بر مجازاتهای دوران جاهلیت خط بطلان کشید؟
حضرت امام خمینی مصلحت نظام را بر برخی احکام اولیه ترجیح دادند و حتی شورای مصلحت نظام را ترتیب دادند که افرادی با تخصصهای متفاوت اقتصادی و سیاسی و حقوقی بتوانند آنچه مصلحت جامعه و مردم است عملی سازند، خود ناظر بودم که مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی هنگامی که رئیس قوۀ قضائیه بودند در اصفهان در پاسخ حقیر که دربارۀ آشفتگی زندانها و اینکه زندان اصفهان برای ۷۰۰ نفر ساخته شده نه هفت هزار نفر، ایشان فرمودند، اکثر احکام و مجازاتهایی که اعمال میشود، در اسلام نیست و وهن اسلام است، حتی زندانها و تعزیرها، که معروض داشتم: چرا رها نمیکنید. که فرمودند: در شرایط فعلی قانون است و راهی دیگر در پیش نیست و مجلس باید راهی بگشاید.
حضرت آیت الله العظمی منتظری میفرمودند: حتی قصاص قتل که در قرآن به صراحت آورده شده، اگر وهن اسلام شد باید تعطیل گردد و باز اگر درس خواندن با حجاب یا دست دادن با زنان (بدون ریبه) در موارد دیپلماتیک و یا برنامههای اداری و کاری وهن اسلام شد، بلااشکال است باید رها گردد.
من نمیدانم آیا حوزۀ مترقی قم، انجمن محققان و مدرسان، جوامع علمی و اسلامی نمیتوانند راهی پیدا کنند که معضلات فقهی و مسائلی که ما را از تمام جهان دور میکند و ما را خشونتطلب و عقبمانده به حساب میآورند، حل و فصل نمایند؟ و ما را با «اعلامیه حقوق بشر» هماهنگ کنند.
پیش از پیروزی انقلاب چون نام انجمن مدرسین قم و روحانیت مبارز را میشنیدیم به خود مژده میدادیم که نوآوریهای بسیاری در روند احکام و اندیشههای شیعه به وجود میآورند، ولی دیدیم که جزء اولین انتشاراتشان: «مصدق السلطنه» و «شریعتمداری در تاریخ» و امثال آنها، اختلافاندازی و چند دستگی بیشتر بود!
در صورتی که در قرآن نفس هر انسانی در برابر نفس است و قصاص برای همه هست، هنوز راضی نمیشویم که دیه زن و مرد را یکسان کنیم، در آن صورت ارث هم مساوی میشود و قبالههای سنگین ورمیافتد و هر زوجی قصد جدائی داشتند، فقط یک مبلغ ثابت تعیین شده از طرف دادگاه خانواده برای مهریه مشخص میشود.
آیا وقت آن نشده که برای دیه دست از سر شترها برداریم و راهی هماهنگ با جهان و مورد قبول عقل و عرف انتخاب کنیم؟ مگر مراجع عظام و دیگر علما با شتر به مکۀ معظمه مشرف میشوند؟ دوران شتر را باید تمام شده فرض کرد.
آیا وقت آن نرسیده است که ماههای حرام و غیرحرام را ملاک قرار ندهیم، تاریخ حرمت این ماهها از شریعت حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بود و عرب آن را به ارث برد و همواره حتی در زمان جاهلیت نیز حرمت آنها را حفظ میکرد به طوری که به جهت حرمت این ماهها اگر قاتلِ پدر خود را در این دوره زمانی مشاهده میکرد، متعرض او نمیشد، این سنت تا ظهور اسلام همچنان در میان عرب رایج بود، حال سؤال این است که از ابتدای اسلام تا امروز چه کسی رعایت ماههای حرام را کرده است؟
آیا یزید در ماه محرم به جنگ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نیامد؟ وقایع: فتح خیبر، غزوه ذات الرقاع، کشته شدن علی بن حسین(ع)، قتل امین برادر مأمون، قتل جعفر برمکی و انقراض برمکیان، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس، غرق شدن فرعونیان، عذاب اصحاب فیل و.... همه در ماه محرم به وقوع نپیوسته است؟ در تاریخ پس از اسلام در دیگر ماههای حرام نیز هزاران واقعه دلخراش واقع شده است.
بنی امیه و بنی عباس در جنگهاشان کدام رعایت ماههای حرام را کردند؟ آیا سعودیها در حرم خدا و در ماه ذیحجه بیش از ۵۰۰ ایرانی بیگناه را نکشتند؟ افرادی که فقط اظهار تنفر از ستمهای آمریکا و اسرائیل میکردند!
آیا در ماههای حرام از بمباران مردم بیچارۀ یمن دست کشیدند؟ آیا صدام در جنگ هشت ساله تحمیلی علیه ایران، ماههای حرام را در نظر گرفت؟ آنها همه خطاکار بودند ولی ما چرا برای دیه افراد برای هر واقعهای هنوز ماههای حرام را ملاک قرار میدهیم و در قانون چرا فرق میگذاریم؟ و برخی را از زندگی ساقط میکنیم، تبعیضها قائل میشویم و تقصیر آن را به گردن قانونگذار اسلامی میگذاریم.
آیت الله لاریجانی در پاسخ هر اعتراضی که کم میآوردند در برابر «حقوق بشر» و «عفو بین المللی» شعار میدادند که قوانین ما اسلامی است و با دیگران فرق دارد و برتر است، در همه جا همۀ مسئولان ما وقتی درمیمانند، پای اسلام را به میان میکشند!
چرا در قرن ۲۱ نمیتوانیم با عقلای جهان همراه شویم؟ و عرف جهانی را رعایت کنیم؟ بعضیها میگویند: آنها با ما همراه شوند، یعنی آنها هم شلاق بزنند و شتر را ملاک و مبنا قرار دهند و بین حقوق زن و مرد فرق گذارند، در ماههای خاصی احکامشان فرق کند! برای حضانت اطفال که والدینشان جدا شدهاند راهی مشخص پیدا نکنند..
شگفتآور است، مأموریت همه علما و فقها ترویج اسلام محمدی(ص) است، اسلام تکفیرکنندگان القاعده و طالبانی و داعشی را که به نظر خودشان میخواهند بر اساس «شریعت» عمل کنند و از سوی آمریکا حمایت میشوند و میشدند، تا اختلاف بیندازند، مسلمانها را به قتل برسانند و اختلافات را نهادینه کنند، همۀ ما آنها را محکوم میکنیم و هرگز نمیخواهیم به راه آنها برویم، آنها را متعصّبان عهد جاهلیّت میدانیم، ولی جمعی از ما، دستههای صوفی و عارف و دراویش را خوش ندارند، جمعی از اهل حق بیزارند و گروهی با ولایتیها و ملیگراها و دستهای با آزادیخواهان و طایفهای هم با ملی مذهبیها و... همراه نیستند و مخالفت میکنند.
اوایل انقلاب نامهای محرمانه در خصوص همین مطالب، به حضور فقیه عالیقدر نوشتم که با شروع انقلاب اسلامی، فکری هم برای نوآوریها و استنباطهای عقلی و عرفی از احکام اسلامی بشود، که دستور فرمودند: آن اندوه دلها و آن نامه به صورت علنی و در روزنامهها درج گردد، که در آن زمان دو شماره روزنامه کیهان را در بر گرفت.
نظر حضرت ایشان آن بود که حوزه علمیه را به تفکر و حرکت وادارند که خبری نشد و کاسه همان کاسه و آش همان آش و تحوّلی در حوزهای، در دادگاهی، در قوه قضائیه و در جامعه پدید نیامد و با همان شتر راه خود را دنبال کردیم، زیرا «شتر آهسته میرود شب و روز» و ما هم صورت مسئله را پاک کردیم.
به امید اصلاح همۀ امور و احکام جامعۀ اسلام پیش از آنکه ما نیز به اجبار به دنبال سیل تغییر و تحول جهانی، حرکت کنیم، خود پیشرو مشخص کردن احکام پویای همگام با زمان و مکان باشیم.
«من الله توفیق»
ارسال نظر