آموزش می‌دهیم تا زندگی نکنیم

مستقل آنلاین، مسعود مجاوری، روزنامه نگار/

 کلاس سوم که بود (همین پارسال)، باید مساحت یک مربع را از داخل یک مستطیل استخراج می‌کرد و ما به‌التفاوت مساحت این دو تا می‌شد جواب مسئله درس ریاضی‌اش! انگار قرار بود که یک دختر بچه نه ساله "مهندسی متره" بداند و "صورت وضعیت" بنویسد و "مدیریت پروژه" کند. امسال اما در کتاب ریاضی‌شان مبحث "آمار و احتمال" باید بخوانند- همین یکی دو روز آینده- به چشمم دیدم اما باورم نمیشد. چون ما بحث آمار و احتمال را کلاس دوم دبیرستان، به قول امروزی‌ها کلاس دهم خواندیم، آن هم در رشته ریاضی؛ بچه کلاس چهارم ابتدایی را آخر چه به آمار و احتمال؟ یا بوالعجب؛ قرار است آموزش و پرورش کشور ما با این دروس آموزشی چه تولید کند؟ نابغه علمی یا مدیریتی؟ فارغ التحصیل بیکار یا مدیر غمخوار؟ آنقدر درگیر روزمرگی‌ها و گرفتاری و تحریم و تورم و....هستیم که از اصل زندگی غافل شدیم. غافلیم از بلایی که بر سر ثروتمان (فرزندانمان) می‌آورند. جالب است که کمتر همکاری از همکاران اهل قلم و یا متخصصان آموزشی کشورمان درباره معضل متون درسی در ایران دست به قلم می‌شوند و یا می‌گویند و می‌گذرند و اساسا، شیوه‌ی تدریس و محتوای کتاب‌های درسی بچه‌ها انگار هیچ ربطی به ما ندارد؟ نمی‌دانم چرا فراموش کردیم که عصاره‌های وجودمان را به دست نظام آموزشی سپردیم تا "انسان کارآمد" تحویل‌مان دهد که اتفاقا انسانیت بفهمد و هنر "حل مسئله" داشته باشد و "مهارت‌های زندگی" بداند و صدالبته این همه دانندگی را، با فرمول‌های نچسب ریاضی و محتوای خلاقیت‌کُش کتاب‌های درسی نمی‌توان فراهم کرد. خود من اگر "آرمیتایی" نداشتم که به مدرسه‌اش بفرستم شاید هرگز به صرافت این موضوع نمی‌افتادم. آیا واقعا در ممالک پیشرفته هم همین سرفصل‌ها را به دانش‌آموزانشان درس می‌دهند؟ آنقدر ترقی و پیشرفت، محصول کدامین آموزش است؟ یا شاید هم این متون درسی فقط مال ما توسعه نیافته‌هاست؟ آقای وزیر؛ آقای وکیل، آقای مدیر، خانم رئیس، چه بر سر بچه‌های ما می‌آورید؟ در پی فتح کدامین قله با این محتوای به دردنخور آموزشی هستید؟ با خسته کردن ذهن کودکان ایرانی و فرو کردن یک مشت فرمول خشک در ضمیرشان، می‌خواهید نوابغ المپیادی در علوم پایه تولید کنید که دانشگاه‌های اروپا و آمریکا را آباد کنند؟ مگر تابه حال کم ازین افتخارات به جا گذاشتید؟ خب که چه؟ کدام مشکل از مسائل جامعه ما حل شد؟ اشتباه نکنید من با آموزش فرزندانمان مخالفتی ندارم اما با محتوای آموزشی چرا؛ جای خالی فرهنگمان را در جای جای کتاب‌های درسی کودکان معصوم ایرانی می‌بینم، جای خالی آموزش به گل‌های باغ ایران زمین برای کار گروهی و تشریک مساعی را می‌بینم، از نبود آموزش مهارت‌های زندگی در کتاب‌های درسی دردمندم، به خاطر عدم وجود مباحث مربوط به فرهنگ‌های بومی غصه می‌خورم، رنج می‌برم از این که می‌بینم هیچ بحثی درباره خویشاوندان هم‌زبان ما در تاجیکستان و افغانستان و ازبکستان تا چهار سال نخست آموزشی مطرح نمی‌شود. از موسیقی، رقص (از نوع محلی) و داستان‌های شاهنامه، چندان سخنی به میان نمی‌آید. از اعیاد دینی و شادمانی‌هایش کمتر گفته می‌شود. اما درباره "آبرفت" ونحوه‌ی شکل‌گیری "جلگه" آموزش می‌دهند درباره تقسیم چهار رقمی آموزش می‌دهند ولی از تقسیم شادی‌ها سخنی در کار نیست، از نحوه رو در رویی با بحران به وقت سیل و زلزله خبری نیست از شیوه مواجهه در موقع بروز یک بحران خانوادگی (طلاق، فوت یا مشکل اقتصادی) هیچ حرفی نیست! مگر زندگی جز اینهاست؟ شما که این کتاب‌ها را تدوین کردید آیا برای آفاق وانفس نوشتیدشان؟ قرار است از بچه‌های ما چه بسازید؟ یک مشت آهن پاره‌های انسان‌نما که مثل ربات‌ها یک سری وظایف مشخص را انجام دهند؟ شما با این محتوای درسی می‌خواهید برای رشد خلاقیت کودکان ما کارکنید؟ آیا این محتوای آموزشی بچه‌های ما را انسان‌هایی مطالبه‌گر می‌سازد یا مطیع؟ به گمانتان با تولید انسان مطیع؛ به رستگاری می‌رسید؟ (می‌رسیم) ما "اداره کل نوسازی مدارس" داریم اما حتی کار گروه نوسازی محتوای متون درسی نداریم! خنده‌دار نیست که به دنبال "توسعه" می‌گردیم؟! وقتی با افکار کهنه مدیران آموزشی متون درسی تولید می‌کنیم باید هم سونامی فارغ التحصیلان ارشد و دکترای بیکار داشته باشیم چون ما به بچه هایمان یاد دادیم که "دکترا" بگیرند، خلاقیتشان را که پرورش ندادیم، دادیم؟ حتی سرکوب هم کردیم، یاد ندادیم‌شان که مولد باشند و زندگی کنند و لذت ببرند. آموزش دادیمشان تا کارمندانی مطیع باشند وگرنه از نان خوردن می‌افتند. آیا این نظام آموزشی بضاعتش همین است؛ کارمند و کارگر تولید کند و بس؟ آیا واقعا این سیستم آموزشی توان تولید کارآفرین و محقق و ...ندارد؟ پس تک مضراب‌هایی هم که در این بین می‌بینیم لابد صبر ایوب داشته‌اند و یا "قدرت عشق" ماندگارشان کرد؟ آن‌ها که ریاضی‌شان خوب بوده و اهل محاسبه‌اند، راه عافیت در پیش گرفتند و به آن سوی آب‌ها رفتند تا پایشان را جای سفتی بگذارند؟ چه بر سر ما می‌آورید؟ حواستان هست؟ این مشکل را هم به گردن تحریم‌های خارجی می‌اندازید؟ وقتش نرسیده که به خودتان بیایید؟!

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها