چرا پومپئو به تل آویو سفر کرد؟
مستقل آنلاین، قدیر گلکاریان استاد دانشگاه/
روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت وزیر امور خارجه ایالات متحده سفری غیرمنتظره و هشت ساعته به سرزمینهای اشغالی داشت که بسیاری از خبرگزاریهای رسمی جهان، دلیل این عزیمت را در راستای واکنشها به همهگیری کووید-۱۹، اقدامات ایران در منطقه و برخی مسایل دیگر قلمداد کردند. اما سرنخ چنین سفر غیرمترقبه را دیوید شنکر، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک طی کنفرانس مطبوعاتی بهدست داده و اظهار داشت که این سفر به درخواست نخست وزیر رژیم صهیونیستی و دیگر مقامات اسرائیلی بوده تا در رابطه با اقدامات به اصطلاح مخرب ایران در منطقه به ویژه در سوریه و مسایل مربوط به حزب الله لبنان گفتگو نمایند. هرچند روابط بسیار نزدیک و منافع مشترک چند جانبه میان واشنگتن- تل آویو موجب میشود که سفرهای بیبرنامهای میان مسئولان دو کشور بر سر برخی مسائل در شرایط خاصی رخ بدهد ولی سفر وزیر خارجه آمریکا در شرایط محدودیت سفر به سرزمینهای اشغالی، اجرای قرنطینه برای تازهواردها به کشور و لزوم اجرای پروتکلهای بهداشتی ناشی از کرونا ویروس، نشان از اهمیت و اضطرار این دیدار دارد. از سوی دیگر جای شگفتی دارد که پومپئو مصمم به دیدار با بنی گانتز، رقیب سیاسی نتانیاهو و رئیس سازمان موساد بوده است. متن اعلامیه منتشر شده از سوی رژیم صهیونیستی مغایرت کاملی با اظهارات دیوید شنکر دارد. چرا که در اعلامیه وزارت خارجه رژیم صهیونیستی علاوه بر ذکر دلایل اعلام شده از سوی دیوید شنکر، به پسزمینه دیگری نیز اشاره شده که نشان میدهد این دیدار در رابطه با تصمیم آینده اسرائیل درباره الحاق یکجانبه کرانه باختری است. اخبار منتشره نشان میدهد که پومپئو از رژیم صهیونیستی به دلیل برخورداری از تکنولوژی پیشرفته در فناوریهای پزشکی، ساخت ونتیلاتورهای کم هزینه و تحقیقات در مورد واکسن درخواست یاری کرده است که خود حاکی از درماندگی دولت ترامپ دارد. ترامپ برای گذر از شرایط دشوار کنونی کشورش که هنوز در ردیف نخست درگیر با کرونا ویروس و قربانیان آن قرار دارد؛ نه تنها آینده سیاسی خود را در شرایط بحرانی میداند، ستاره بخت دولتش را نیز در حال افول میپذیرد. از این رو ترمیم خسارات وارده با همکاری نزدیکترین هم پیمانان برایش امری اجتناب ناپذیر است. اما در پس پرده سفر مایک پومپئو دلایل دیگری نهفته است که لازم است به آنها پرداخته شود؛ نخست اینکه، تنش حاصل از خروج آمریکا از برجام و نزدیک شدن مهلت پایان محدودیت تسلیحاتی ایران که در ماه اکتبر رخ خواهد داد، بهشدت آمریکا و اسرائیل را نگران کرده است. آن هم در شرایطی که تمام نقشههای آنها در سوریه و تغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه با مقاومت دولت بشار اسد و جبهه مقاومت در عراق، سوریه و لبنان با حمایت و مدیریت ایران نقش بر آب گردید. حرکات ایذایی رژیم صهیونیستی در قالب حملات هوایی به بخشهای مرزی سوریه به وسیله پهپادها و یا جنگندهها در واقع تلاشی برای تخریب روحیه و اعلام موجودیت هر از گاهی در صحنه نظامی- امنیتی است. نه تنها واشنگتن بلکه مسئولان سیاسی تل آویو نیز به این حقیقت محض رسیدهاند که سیاست ترامپ برای از بین بردن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و اعمال فشارهای حداکثری بینتیجه بوده است. دوم اینکه، ایالات متحده در حال حاضر به دنبال قطعنامه جدید شورای امنیت است تا به وسیله آن اقدامات جدیدی را در رابطه با ادامه تحریم تسلیحاتی علیه ایران بکار ببندد. اما یقین میداند ایران در شرایطی که خود به قابلیت تولید سلاحهای دفاعی- بازدارنده رسیده است؛ خواهد توانست در شرایط رفع تحریم تسلیحاتی در ماه اکتبر از دانش فنی بسیار پیشرفته جهانی بهره بگیرد. از این رو به گفته برایان هوک، اگر روسیه و چین به احتمال زیاد تلاش آمریکا را وتو کنند، ایالات متحده از روشهای مجازات حقوقی استفاده خواهد کرد که مشابه آن را در تحریمهای اقتصادی فعلی دنبال میکند. آمریکا اکنون به اشتباه خود پی برده است که خروج از برجام در واقع دست ایران را در بازی متقابل باز گذاشته و دیگر طرف ذینفعی در تعیین تکلیف آینده مفاد برجام نیست. از این رو دست به شیطنتهای دیگری خواهد زد که مقدمه آن در سفر اخیر مایک پومپئو نهفته است. سوم اینکه، رژیم صهیونیستی و واشنگتن به این نتیجه رسیدهاند که استراتژی آنها برای فروپاشی برجام ناکارآمد بوده و اکنون تحریم ایران در شرایطی رفع خواهد شد که هم دوران ریاست جمهوری ترامپ رو به پایان است و هم اینکه در شرایط کنونی هنوز دولتی قاطع و قانونی در اسرائیل به روی کار نیامده است. پرونده فساد مالی نتانیاهو هم تهدید خارج شدن یکی از سناریستهای اصلی فروپاشی برجام خواهد بود. تنها کمتر از شش ماه به موفقیت ایران در توافق نامه هستهای باقی مانده است. از این رو تلاش پومپئو در وهله اول متقاعد کردن بنی گانتز و نتانیاهو در تشکیل دولت موفق و قاطع به موازات سیاستهای مشترک تل آویو- واشنگتن است و در وهله دوم زمینه سازی برای شرایط مصونیت سیاسی در حق نتانیاهو میباشد تا چنین بازیگر اصلی در مبارزه با ایران از جرگه خارج نشود. عدم موفقیت آمریکا و اسرائیل در تشدید شرایط انزوای سیاسی- اقتصادی ایران در کنار لغو تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران و آغاز شمارش معکوس پایان عمر دوران سیاسی ترامپ و نتانیاهو چون صاعقهای خواهد بود که بر پیکر اتاق فکر و موجودیت سیاستهای آن دو کشور خواهد افتاد. چهارم اینکه، مایک پومپئو حامل پیام کاخ سفید است که در چنین شرایطی اسرائیل دست به ریسک خطرناک و تحریک جامعه عرب مسلمان و حتی بسیاری از کشورهای اروپایی بر نیامده و اقدامی خودسرانه در موضوع الحاق یک جانبه اسرائیل در کرانه باختری نکند. چراکه موضوع الحاق نه تنها جنبه پشتیبانی در جامعه یهودیان آمریکایی ندارد حتی پایگاه حمایتی لازم را در میان آونجلیستها و جناح راست یهودی، همچنین در میان جامعه یهودیان اسرائیل- آمریکا به دست نیاورده است. از سویی، این قضیه به نوبه خود نگرانیهای بینالمللی را در میان سران دولتهای اروپایی و برخی کشورهای عربی افزایش داده است. به طوری که وزیر امور خارجه امارات اخیراً هشدارهای لازم را همسو با مقامات فلسطین و اردن بیان داشته است. هر چند ماه پیش ایالات متحده تصمیمگیری در این خصوص را به طور کامل به اسرائیل واگذار کرده بود ولی چنین بر میآمد که دولت ترامپ به طرز کاملاً آشکار تمایل به اجرای هرچه سریعتر توافقنامه صلح اسرائیل- فلسطینی دارد تا اول ژوئیه با تحقق آن بتواند خوراک سیاسی برای موفقیتهای خود بسازد؛ اما گویی شرایط تفاوت یافته است. بنی گانتز رهبر حزب آبی- سفید که در انتخابات اخیر موفق بوده است به دلیل مسایل امنیتی، بودجه لازم برای الحاق، نقشه الحاق و تهدیدات جانبی آن، مخالف قضیه الحاق کرانه باختری در چنین شرایطی است و دولت اسرائیل را مجاب به رعایت اصل خردورزی و تعمیم حقوق فلسطینیها در کنار اسرائیلیهای ساکن در کرانه میداند. از این رو از دور خارج شدن نتانیاهو میتواند ضربه دیگری به پروژه قرن ترامپ باشد. از این رو ترغیب گانتز- نتانیاهو به تشکیل دولت ائتلافی موفق با تمسک جستن به تهدیدات به اصطلاح مخرب ایران و همچنین برجسته کردن تهدیدات ناشی از چین و روسیه در غرب آسیا از اساسیترین مفاد برنامه سفر پومپئو به تل آویو محسوب میشود. ناگفته پیداست که اصرار پومپئو به دخیل دانستن چین در ماجرای شیوع کرونا نیز در راستای همین برنامهریزی است تا افکار عمومی را متقاعد سازد. نتیجه اینکه هر قدر به دوران پایان ریاست ترامپ نزدیک میشویم، هر اندازه ایران علیرغم داشتن مشکلات داخلی در پنجهاندازی رقابتی در تعیین موازنه قدرت در خاورمیانه موفق عمل میکند و هر چه به روزهای لغو تحریم تسلیحاتی نزدیکتر میشویم، یقین بدانیم که شیطنتهای موذیانهای از سوی آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها در برهم زدن آرامش سیاسی- اقتصادی- امنیتی و اجتماعی کشورمان بیشتر خواهد شد و لازم است ذهنیت جامعه به این قضیه معطوف شود.
ارسال نظر