ظلم مضاعف از طرف دولت روحانی
مستقل آنلاین، شیرزاد عبداللهی کارشناس حوزه آموزش/
دولت و وزرای آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه در ۷ سال اخیر با تشکلهای سیاسی و صنفی و فعالان این عرصه، برخورد ابزاری و خدعهآمیز داشتهاند. دولت و اجزای آن در تبلیغات عمومی خود را حامی فعالیتهای صنفی و مدنی و طرفدار حقوق شهروندی معرفی میکنند و هر جا هم که بحث زندانیان سیاسی و عقیدتی مطرح میشود میگویند ما با حبس و حصر و محدودیت آزادی بیان و احکام دادگاهها برای فعالان مخالفیم اما دستگاه قضایی و اطلاعات س. از ما تبعیت نمیکنند. اما این تنها یک وجه داستان است. حکم بازخریدی محمد حبیبی، توسط هیاتهای تخلفات اداری که در واقع همان اخراج از آموزش و پرورش با رعایت بخشی از حقوق مالی اوست، برای چندمین بار نشان داد که طرح این مباحث از سوی دولت وسیلهای برای خرید محبوبیت و رایآوری بوده است. در همین قضیه، دولت روحانی مستقل از دستگاه قضایی، دست به مجازات یک معلم زندانی زده است. معمولا احکام شدید هیاتهای تخلفات اداری به تائید بالاترین مقام اجرایی دستگاه میرسد و آقای حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش نمیتواند خود را از این عمل ضدانسانی مبری کند. ▪️صدور حکم ۷ سال زندان برای محمدحبیبی که حداکثر فعالیتش اظهار نظر انتقادی در فضای مجازی، راهاندازی کمپین برای مشکلات معلمان و شرکت در چند تجمع مسالمت آمیز در مقابل مجلس و سازمان برنامه بوده، یک ظلم آشکار است، اما صدور حکم اخراج از شغل معلمی ظلم دوچندان و تنبیه مضاعف و در تنگنا قراردادن خانواده یک زندانی است. این حکم در شرایط اضطرار متهم صادر شده است. ▪️به احتمال زیاد مستند صدور این حکم، غیبت آقای حبیبی بوده است. اما غیبت خارج از اراده او بوده و با معیارهای حقوقی نمیتوان شخص را به خاطر فعلی که اختیار انجام یا عدم انجام آن را ندارد مجازات کرد. مقامات آموزش و پرورش، اگر واقعا بخواهند به شعارهای دولت در انتخابات عمل کنند، باید اولا برای اثبات بیگناهی معلمان زندانی و تعدیل احکام آنها رایزنی موثر کنند. ثانیا در این شرایط کرونایی که نیمی از زندانیان عادی هم به مرخصی رفتهاند، پیگیر مرخصی محمد حبیبی باشند. ثالثا اگر یار شاطر نیستند، بارخاطر نباشند و با صدور حکم اخراج، ظلم بیشتری را بر این معلم روا ندارند. ▪️جنبه تراژیک– کمدی قضیه این است که محمد حبیبی در تجمع اعتراضی معلمان در برابر ساختمان سازمان برنامه در اردیبهشت ۹۷ با ضرب و شتم مقابل چشمان آقای نوبخت بازداشت شد و بعد از ۴ ماه بازداشت در زندان وحشتناک فشافویه به اوین منتقل و در دادگاه انقلاب به ۷/۵ سال زندان محکوم شد و حالا همزمان با نمایش مذاکره نمایندگان تشکلها و فعالان معلمی با معاون رئیس جمهور (نوبخت) و معاون وزیر آموزش و پرورش (ترکمن)، در همان ساختمان، حکم اخراج او توسط آموزش و پرورش صادر میشود و دریغ از یک کلام اعتراض و همبستگی از سوی تشکلها!
تشکلها و فعالان معلمی خوبند و عزیزند و وجودشان تحمل میشود تا جایی که خواب حاکمان را آشفته نکنند. تا جایی که کنترلپذیر و دستآموز باشند. تا جایی که بتوان با دادن پست مدیریتی دهانشان را بست. تا جایی که به اشاره مقامات به خط شوند. تا جایی که مواظب باشند از خط بیرون نزنند. در این صورت تشکل تبدیل به ابزاری در دست نهادهای قدرت میشود. فعال صنفی و سیاسی موجودی نحیف است که دنبال منافع شخصی، خودش را به قدرت آویزان میکند و این نقطه پایان اصلاحطلبی و آغاز فرصتطلبی است. جایی که منافع شخصی و گروهی بر منافع عمومی و خیر عموم میچربد. ▪️تصور میکنم که صدور احکام سنگین و بیقاعده برای برخی از فعالان صنفی و مدنی ربطی به پرونده و عملکرد آنها ندارد و نوعی روکمکنی و ارسال پیام برای بقیه فعالان و افرادی است که کلهشان بوی قورمه سبزی میدهد. پیام این است که وارد این معرکه نشوید و گرنه گرفتار مشکلات بیپایان میشوید. اولش وثیقه سنگین است و خوف و رجای زیرحکم بودن. اگر جسورتر باشید اجرای حکم ۵ تا ۱۰ سال و اگر باز هم پررویی کنید، زندان فشافویه و همبندی با زندانیان عادی و افرادی که از قتل و تجاوز ابایی ندارند. این را در اصطلاح "النصر بالرعب" میگویند. یعنی با ترس جلوی فعالیت مخالف و منتقد را بگیریم. آنچه دارد اتفاق میافتد ظلم بی حد است و من نمیدانم تا کجا جواب میدهد؟
ارسال نظر