سهم ما در جهان پساکرونا

مستقل آنلاین، محمد آقازاده روزنامه‌نگار/

زلزله‌ای در تهران رخ داد و در شهر زلزله زده‌ای مثل تهران نه نهادها و نه مردم هنوز نمی‌دانند با یک زلزله متوسط چه باید بکنند و پروتکلی ندارند در شرایط کرونایی چطور با یک اتفاق طبیعی روبرو شوند. برویم سر اصل مسئله، کرونا چه تاثیری بر جوامع می‌گذارد. بسیاری از جهان پساکرونا سخن می‌گویند و معتقدند ما با سبک زندگی متفاوت و حتی نوع حکم‌رانی دیگری روبرو خواهیم شد. اما نکته‌ای را در این میان مورد غفلت قرار می‌دهند و از یاد می‌برند؛ هیچ فاجعه طبیعی و از جمله کووید نوزده توان تحول‌آفرینی در جوامع را ندارند، بلکه این انسان‌ها هستند که تصویر ذهنی‌شان نسبت به جهان و حتی خودشان را متناسب با هر رخداد جدیدی عوض می‌کنند و این عوض شدن اگر نیرومندی کافی داشته باشد می‌تواند جهان را دگرگون کند. دولت‌ها، تاکید می‌کنم همه دولت‌ها در برابر شبیخون غیرمنتظره ویروس باهوش غافلگیر شدند و به علت ابعاد ناشناخته این ویروس و همه‌گیری‌اش نتوانستند تجهیزات درمانی کافی را بسیج کنند و به همین دلیل دچار کمبودهای بی‌شمار در این مورد شدند و اگر از خود گذشتگی کادرهای درمانی نبود که بسیاری‌شان جان بر سر انجام وظیفه‌شان باختند حجم تلفات به مرزهای باور نکردنی می‌رسید. پزشکان چون در مورد رفتارهای این ویروس هیچ نمی‌دانستند با استفاده از ذخیره دانش‌شان که در برابر ویروس‌های دیگر انباشته بودند بهره بردند. اما از آنجا که یک پروتکل درمانی ثابت و مشخصی در دسترس هیچکس نبود و هنوز نیست، بعضی از این تلاش‌ها ناموفق بودند و بعضی نتایج نسبی موفقی از خود نشان دادند و بی‌تردید از طریق آزمون و خطا ما به درمان مناسب و حتی واکسن پیشگیرانه خواهیم رسید. گیریم نه در کوتاه مدت بلکه در میان و بلند مدت بالاخره خواهیم توانست این بیماری را تا حدودی کنترل و مدیریت کنیم. اما این ویروس تنها یک معضل پزشکی نیست بلکه بسیاری از کسب و کارها و خدماتی که خود را در منطق امن اقتصاد قرار داده بودند دچار بحران ساختاری شدند و به مرز ورشکستگی رسیدند، مثل صنعت سودآور گردشگری که شامل سیستم حمل و نقل هوایی، زمینی و دریایی، مثل شبکه هتلداری و مراکز تفریحی، با ورشکستگی تولید ناخالص ملی بسیاری از دولت‌ها کاهش می‌یابد و اقتصاد جهانی کوچک‌تر می‌شود و سیل بیکاری و فقر به راه خواهد افتاد. سوال آنست که آیا بشر خواهد توانست بر این معضل غلبه کند؟ و به سمت تجارت، آموزش و خدمات اینترنتی بیشتر و بیشتر خواهد رفت و زندگی واقعی مجازی‌تر خواهد شد و مرزهای فرهنگی در هم تنیده‌تر ۹۸می‌شود و خلوص فرهنگی با بحران هویت روبرو می‌شود، خطوط هندسی این بحران چه شکل و شمایلی خواهد داشت هنوز معلوم نیست، وقتی اقتصاد و فرهنگ تغییر می‌کند لاجرم سیاست متکی بر سبک زندگی عادت شده تغییر خواهد کرد می‌ماند گفتن این نکته جدا از کلیت ماجرا که تغییر را ناگزیر می‌کند، ما شاهد جنگ روایت‌ها خواهیم بود‌. کسی که برنده این جنگ شود حرف و ایده خود را تبدیل به گفتمان حاکم خواهد کرد، بی‌تردید آن‌ها که دچار انفعال و وادادگی در برابر حوادث می‌شوند نه تنها سهمی در جریان تغییر نخواهند داشت بلکه اسیر تندبادی خواهند شد که کسانی برانگیختند که فاعلیت و عاملیت را جدی می‌گیرند، از خطا کردن نمی‌هراسند، شجاعانه وارد کوره‌راه‌های ناشناخته می‌شوند و طرح نو در می‌اندازند. پرسش اصلی آنست جامعه ما در این مسیر چه تحولی را تجربه خواهد کرد، برای آنکه بدانیم در آینده چه خواهیم کرد باید بی‌تعارف ببینیم امروز چه می‌کنیم، متاسفانه در کرونا ویروس بعد از غافلگیری طبیعی که همه جوامع را درگیر کرد ما فاقد راهبرد متکی بر منابع واقعی و حمایت توده‌های مردم هستیم، دولتمردان هر روز طرح تازه در می‌اندازند و فردا همه این طرح‌ها را تکذیب می‌کنند و کار بجایی رسیده است که مردم در برابر ویروس به حال خود رها شده‌اند و معلوم نیست ستاد مبارزه با کرونا چه می‌کند و ما تنها دستورهای رئیس جمهوری را داریم که بسرعت می‌خواهند همه چیز را عادی کنند بدون آنکه بدانند ویروس دستور بردار نیست. البته ما سهم کادرهای درمانی را نادیده نمی‌گیریم، ولی اگر وضع به همین صورت ادامه یابد ما در جهان پساکرونا سهمی نخواهیم نداشت بلکه به ناچار تسلیم آن‌ها خواهیم شد که برای امروز برنامه منسجم دارند و لاجرم فردا حرف حرف آنها خواهد شد، مگر آنکه تغییر روش بدهیم.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها