ویروسی که سرنوشتها را تغییر میدهد
مستقل آنلاین، قدیر گلکاریان استاد دانشگاه/
بیماری همهگیر کووید-19 ظرف تنها چند هفته توانست توانمندترین نسل فنآوری در تاریخ تمدن را به زانو درآورد. بحران حاصل از کرونا نشان داد که نهادهای سیاسی موجود در جهان اعم از رادیکال (ملی- مذهبی)، لیبرال، سوسیال دمکرات و ... دیگران در شرایط بروز بحرانهای غیر قابل انتظار و پیشبینی نشده توان پاسخگویی به جوامع خود را ندارند و قدرت سیاسی نمیتواند در بازسازی جامعه موفق عمل کند. ویروس کرونا نشان داده است که با قدرت استثنایی خود میتواند به طور بیرحمانه نقاط ضعف نهادهای سیاسی را آشکار سازد. نهادهایی که تا به امروز اکثریت قریب به اتفاق مردم جهان به آنها در سطح ملی، منطقهای و حتی نظم بینالمللی اعتماد داشتند. مدتها پیش که مفسران علم زیستی و بیولوژیک از بروز هوشمندانه دورهی زمین شناسی جدیدی به نام "آنتروپوسن" سخن به میان آوردند و مدعی شدند که فرمان قتل عام بشریت به دست طبیعت صادر خواهد شد؛ کسی باور نمیکرد که چنین نظریهای به وقوع بیپوندد و کشورهایی که بالاترین سطح برخورداری از تکنولوژی و اقتصاد پیشرفته و ساختار برجستهای در تمام ابعاد بودند، چنین تئوری را واهی و حاصل اوهام تلقی کردند. اما اکنون شاهد هستیم که یک ارگانیسم میکروسکوپی چگونه توانسته شوک جهانی ایجاد کند و کشورهای بزرگ غربی و در رأس آن آمریکا نتوانستهاند به رغم داشتن دانش علمی و قابلیتهای تکنولوژیکی از پس این ویروس بیرحم برآیند و باید اعتراف کرد که کووید-۱۹ حداقل به مدت یک سال و اندی دست برتر خواهد داشت. خدا میداند در این مدت چندین نفر قربانی شده و چه مقدار شرایط اجتماعی- اقتصادی و حتی سیاسی کشورهای جهان تحت تأثیر منفی قرار خواهند گرفت. آنچه در بروز بحران کرونا ویروس آشکار گردید اینکه: دولتهای مختلف با داشتن مکانیزمهای مختلف مدیریتی- ریاستی و امید به برتریت حاکمیتی و اوتوریتری قادر به حل مشکلات نیستند و این ملت است که میتواند بار دیگر به کمک دولتها بشتابد و آنها را از ضعف و شکست واقعی رهایی دهد. همگان دیدیم که نهادهای تأسیس شده سیاسی به هر شکلی اعم از جمهوری، سلطنتی، شریعتی، ایدئولوژیکی تنها زمانی قوی هستند که وظیفه ملی خود را به انجام رسانده باشند. در بحبوحه ویروس کرونا، رجزخوانترین دولتها و حاکمیتها در برابر اتحاد همگانی و وحدت رویه ملی سر تعظیم فرود آورده و متوسل به اراده و همکاری ملی شدند. کشورهایی که از این شرایط خود را به دور نگه داشتهاند هنوز بیش از بقیه دچار مشکلات ناشی از کووید-۱۹ هستند که سیاستهای ترامپ نمونه بارز آن است و روز به روز ابرهای سیاه نکبت و ورشکستگی سیاسی را در کنار افت ۵ درصدی رشد اقتصادی، فلاکت دیگری را رقم میزند که حتی در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ چنین تجربه تلخی را درک نکرده و تعداد قربانیان حاصل از جنگ ویتنام به اندازه قربانیان کرونا نبوده است. علاوه بر این، حتی نهادهای چند جانبهگرا هم بدون وحدت ملی قادر به گذر از بحران کنونی نشده و نیستند. به طوری که در اروپا، کشورها و ملتها به جای اعتماد و اطمینان به کارآمدی اتحادیه اروپا، سعی دارند در مبارزه با بیماری همهگیر کرونا به صورت مستقل و وابسته به پتانسیل ملی-دولتی شرایط را مدیریت کنند. به عبارتی روشنتر، دنیا در حال تغییر است ما نیز از این قافله به دور نیستیم. بر همگان روشن است که کشورمان در شرایط بسیار سخت تاریخی قرار دارد. نه تنها تحت شدیدترین و ظالمانهترین شرایط اقتصادی- سیاسی قرار داریم، در چند سال اخیر بحرانهای داخلی همچون اغتشاشات و ناآرامیها نیز مزید بر دشواریها شده بود. اما هیچگاه ملت تا به امروز شرایط را در کنار دولت به شکل ارزندهای مدیریت نکرده بود. هر اندازه ابتکارات و تدابیر دولت قابل تقدیر باشد، باید تقدیر اصلی و تحسین واقعی را نصیب ملت ایران ساخت. زیرا ملت ایران به دور از هر بینش سیاسی، دیدگاه اعتقادی و یا گرایشات توانسته است تا به امروز در به حداقل رساندن تأثیرات منفی کرونا موفق عمل کند. حال آنکه اگر وحدت و وجدان بیدار ملی نمیبود، چنین فرصتی بهترین و مناسبترین شرایطی برای تزلزل حاکمیت باشد و تبلیغات رسانهای میتوانست شرایط بغرنج و غیر قابل حلی را ایجاد کند. در سیستم بین الملل، کشورها قدرت خود را با ابعاد بسیار متفاوت و با درجات مختلفی نشان میدهند. اما همه اینها غالباً چنین معنا میشود که حاکمیت دولتی و سیاسی مدبرانه توانسته است که اسطوره بسازد. اما کرونا ویروس شرایط کشورمان را متحول کرده و نشان داد که اسطورههای قدیمی حاکمیت ملی معنایی ندارند و ملت در صورت درک درست از اراده ملی و اهداف سیاسی برای آینده خود میتواند چون آتش زیر خاکستر نماد فروزانی و آرمانطلبی خود را متجلی سازد. کرونا همانطور که در ساحه سیاسی چنین تغییراتی را ایجاد کرد خوشبختانه بر ریشههای آلاینده خرافات، اعتقادات غلط، بیتدبیری نیز آهک ریخت و سوزاند و همان ریشهها دیگر نفسهای آخر خود را میکشند. به نظر میرسد کرونا زمینهساز رنسانس واقعی در همه ابعاد زندگی ایرانیان بوده است. اکنون سیاسیون تعهدات و درک درستی از ملت خواهند داشت و ملت نیز میداند که چگونه کشور و منافع ملی را مورد حمایت خود قرار دهد. در صحنه بین الملل نیز تغییرات مشابهی روی داده است. در شرایطی که ارکان فراملیگرایی در جهان به اخلاق سیاسی تبدیل شده بود و حتی امیدی به سازمان ملل در مهار خودخواهی کشورهای قدرتمند نمیرفت؛ اکنون کرونا ثابت کرده که صلح و همکاری و تعامل کشورها با یکدیگر اجتناب ناپذیر است و بدینسان میتوان موفقیتهایی را با محوریت انسان در سطح جهانی نصیب جامعه جهان کرد. از این رو از دسیسههای آمریکا نباید ترسید و دیگر شمعی در حال خاموش شدن است. تصور میشد که فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات، بروز تغییرات در توزیع نیروی کار و افزایش زنجیرههای ارزش جهانی میتواند معادله افزایش وابستگی متقابل را رقم بزند لیکن، ویروسی کوچک و غیرقابل رؤیت توانست تمام جهان را به بن بست کشیده و ثابت کند که اقتصاد جهانی و نظم نوین جهان ماشین مسابقهای بوده است که دیگر نه تنها کارآمدی ندارد بلکه بسیار شکننده است. با نگاه به آینده، هیچ دولتی نمیتواند بدون دولت ملی و حتی تعامل جهانی قادر به مدیریت جهان بیش از هشت میلیارد نفری شود؛ حتی چین و ایالات متحده آمریکا. گمان میرود افق علایق به آرمانهای کشوری-ملی تعریف جدیدی پیدا خواهد کرد و بقای هر نظام سیاسی، در هماهنگی بین المللی است. نتیجه اینکه هر کشوری تعریف جدیدی از منافع ملی خواهد داشت و همانگونه که بحرانهای رو به رشد ناشی از تغییرات آب و هوا جنبه جهانی دارد، آمادگی و همکاری برای عبور از بحرانها نیز کم و بیش برای بحرانهای آتی از الزامات آرمانهای سیاسی و حکومتی خواهد بود. یقین شده است که تلاشهای سیاسی برای ایجاد شرایط پوپولیستی و رشد ناسیونالیسم افراطی تنها موجد بحرانهای سیستماتیک در آینده خواهند بود و به مرور زمان ملتها از چنین حاکمیتهایی عبور خواهند کرد. همانگونه که سیستم بین المللی قدیمی دیگر نمیتواند امنیت جهانی و آینده بشر را تضمین کند؛ نحوه نگرش سیاسی در کشورمان نیز ضامن شرایط آتی نخواهد بود. ایران فرصت درس عبرت و تجربه دیگر را ندارد. سال ۲۰۲۰ از نظر سیاسی بهترین و مناسبترین شرایط برای بازنگری سیاسی در کشور و صحنه بین المللی است.
ارسال نظر