برجام و اتحادیه اروپا در کما

 مستقل‌آنلاین، سرویس سیاسی، هرمز شریفیان/

"ژوزف بورل"، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جانشین "فدریکا موگرینی"، شامگاه دوشنبه ۱۴ بهمن با "حسن روحانی"، رئیس‌جمهوری ایران، دیدار و گفت‌وگو و بر تلاش برای حفظ روابط و به‌ویژه برجام، ابراز امیدواری و تاکید کردند. روحانی در این دیدار گفت: "هر زمان طرف مقابل به‌طور کامل به تعهداتش در برجام عمل کند، جمهوری اسلامی نیز به تعهدات خود عمل خواهد کرد. گویا ژوزف بورل نیز از اینکه «طرف‌های اروپایی نتوانستند به تعهدات خود در توافق هسته‌ای عمل کنند، ‌ابراز تاسف کرده است». مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اولین سفر خود با این سمت به ایران عصر دوشنبه با «محمد جواد ظریف» نیز دیدار و گفت‌وگو کرد. این سفر مدتی پس از تهدیدهای متقابل ایران و اتحادیه اروپا درباره اجرای "مکانیسم ماشه" انجام شده است. روابط جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا وارد فاز پیچیده‌ای شده است، از آن جهت که هردو طرف به‌خوبی به این نکته واقفند که نمی‌توانند "برجام" را نجات دهند. از ابتدا هم در جریان گفت‌وگوهای موسوم به ۱+۵، کشورهای بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان - نقش ناظر و شاهد را بازی کردند در حالیکه توافق اصلی بین دولت جمهوری اسلامی و دولت ایالات متحده صورت گرفت. اینکه چه شد و چرا "دانلد ترامپ" از یک توافق جهانی معتبر خارج شد و با این کار یک رفتار غیر متعارف از خود نشان داد، شکی نیست. اما اینکه در شرایط کنونی اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی گمان کنند می‌توانند بدون حضور آمریکا مشکلات را رفع و برجام را نجات دهند؛ در آن صورت باید به هوش سیاسی آنان شک کرد. شکی نیست که اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی به درستی به این امر واقفند که تلاش‌های آنان برای رسیدن به یک توافق پایدار و مشترک، بدون حضور ایالات متحده، بی‌فایده و بی‌نتیجه خواهد ماند.

هر دو طرف اروپا و جمهوری اسلامی به امیدی که به احتمال بسیار "واهی" است دل‌بسته‌اند و آن سیاست انتظار و صبر است تا بلکه در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا، دموکرات‌ها بتوانند با شکست "ترامپ" کاخ سفید را از جمهوری‌خواهان پس بگیرند. هرچند که پیش‌بینی درباره انتخابات سال آینده آمریکا درحال حاضر بسیار دشوار است اما شواهد و نشانه‌ها حاکی از این هستند که "ترامپ" برای یک دوره ۴ ساله دیگر همچنان رئیس جمهور خواهد ماند و بعید است که سیاست و رفتار خود در برابر جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا در موضوع برجام را تغییر دهد. از سوی دیگر، تغییر در قوه مجریه آمریکا، آن‌طور که سابقه نشان می‌دهد، منجر به تغییر سیاست‌های کلان در دولت‌ بعدی، نمی‌شود. آنچه که نظام جمهوری اسلامی اعم از حاکمیت و دولت اکنون با آن روبه‌رو است، اتحادیه اروپایی است که عملا کاری از آن ساخته نیست به‌ویژه اینکه دولت بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا و نزدیکی‌های "بوریس جانسون" نخست‌وزیر این کشور با ترامپ، اتحادیه اروپا را ضعیف‌تر از پیش در پیشبرد اهداف خود کرده است. نظام جمهوری اسلامی تاکنون باید دریافته باشد که از اروپا، در صورتیکه اراده‌ای هم برای حل بحران کنونی وجود داشته باشد، آبی گرم نخواهد شد و تردیدی نیست که امروز یا فردا، در صورتی این بحران مهار خواهد شد که جمهوری اسلامی و ایالات متحده به‌صورت مستقیم و بی‌واسطه وارد گفت‌وگو شوند آنهم گفتگوی برابر. موکول کردن حل بحران به آینده‌ی نامعلوم به آن معناست که وضعیت اسفبار اقتصادی - معیشتی ایرانیان دست‌کم تا یک سال دیگر ادامه داشته و طبیعتا وخیم‌تر خواهد شد تا "شاید" رئیس‌جمهور فعلی آمریکا در انتخابات شکست بخورد و آنگاه دموکرات‌ها زمام امور را در دست بگیرند و در صورتیکه "اگر" برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را به برنامه موشک‌های بالستیک گره نزنند، توافقی حاصل شود. زیرا هیچ برنامه جایگزین و استراتژی نامرتبط با مذاکره نیز در دستور کار وزارت‌خارجه و دیگر بخش‌های تصمیم‌گیرنده ایران دیده نمی‌شود. یعنی وضعیت معیشتی و فقر طبقات متوسط و فرودست جامعه همچنان باید ادامه داشته باشد و آنگاه باید منتظر "شاید" و "اگر" بنشینیم و امید داشته باشیم که ما هم بتوانیم مانند مردم بسیاری از کشورها در رفاه مالی و با آرامش زندگی کنیم. به‌راستی مسئولان به‌فکر وضعیت اسفبار معیشتی مردم هستند؟ آیا چهره کریه فقر و اختلاف شدید طبقانی را در کوچه و خیابان‌های شهر می‌بینند؟ آیا تصمیم‌گیرندگان می‌توانند زندگی یک خانواده ۴ نفره را با این وضعیت ویران‌کننده مسکن و کالاهای اساسی با ماهی ۲ میلیون تومان، اداره کنند؟ علاوه‌بر این موارد که بعید به‌نظر می‌رسد زمامداران برای آن پاسخ یا راه حل مناسبی داشته باشند؛ آیا فکری برای رفع یا کنترل "ناامیدی مطلق و مفرط" در جامعه و تبدیل آن به "شور" و "امید به آینده" شده است؟ یک جامعه چطور می‌تواند طی چند سال هرروز بیشتر به "فقر و فلاکت" نزدیک و در عین حال امیدهایش نیز هرروز به یاس و استیصال تبدیل شود؟ با وجود این فقر و نا امیدی فزاینده، رخدادهای تلخ دیگری مانند نتایج اعتراض‌های آبان‌ماه، هدف قرار دادن و سرنگونی هواپیمای مسافربری و ... داغداری و سوگ نیز بر گرده این مردم اضافه شده و با وجود این همه سختی و دشواری، کورسوی امیدی هم دیده نمی‌شود. آنچه مسلم است، مجموعه تصمیم‌سازان نظام باید به حال بخش بسیار بزرگی از مردم که با تمام این مصیبت‌ها به‌صورت همزمان دست به گریبان‌اند فکری اساسی بکنند. بخشی از مردم حق دارند مانند حاکمان فکر نکنند، حق دارند مخالف باشند و مخالفت خود را ابراز کنند و باز حق دارند آنگونه که در عرف و قانون تعریف شده، زندگی کنند و این زندگی ممکن است با آنچه حاکمان در نظر دارند، در تضاد باشند اما در عین حال، حق دارند در رفاه و آرامش روانی زندگی کنند حقی که از آنان گرفته شده است. حاکمیت موظف است اسباب رفاه، آرامش، شادی، نشاط و امنیت روانی شهروندان را فراهم کند و در کنار آن با ملت رفتاری صادقانه، راست‌گویانه و به‌دور از تبعیض داشته باشد. اگر حکومتی توان ارائه این موارد و فراهم کردن حقوق اولیه مردمش را نداشته باشد، انتظار اینکه ملت نیز بتواند یا بخواهد از آنان حمایت کند نیز، انتظار بی‌جایی است.

 

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها