کنش و منش سیاسی
مکاتب اخلاقی در فلسفه های مختلف دارای نظریات متعددی است. اما در این بین دو مکتب مهم مد نظر نگارنده است.
مکتب نتیجه گرا(Teleologist Ethics):
پایه گذاران آن کارهاتچسون و هیوم هستند. این مکتب به نام "فایده گرا" نیز شناخته می شود. در این نگاه، نتیجه ی کنش سیاسی از حیث حفظ و تاثیرگذاری بر "منافع جمعی" مورد توجه قرار می گیرد. به عبارتی در این الگو پایبندی و ملزم بودن به اخلاقیات واجد اهمیت اولیه نمی باشند.
مکتب فضیلت گرا(Virtue Ethics):
این الگو خاستگاه ارسطویی است که انسان را دارای چهار فضیلتِ شجاعت، حکمت، عفت و عدالت می داند و معتقد است، اگر هر انسانی واجد این چهار فضیلت باشد، آن گاه افعال صادر شده از وی دارای ویژگی های اخلاقی خواهد بود. در این مکتب، اخلاق برحسب وظیفه تعریف نمی شود بلکه بر "حق" مبتنی است.
بر همین اساس، میان تمامی روابط حقوقی تعریف می گردد که محوریت با وظایف و تکالیف نیست.
ورود فضیلت گرایی در عرصه ی سیاست نه تنها موجب حفظ و افزایش منافع ملی و مفید برای جامعه است بلکه موجب تعالی شخصیتی و به مثابه نوعی عبادت و وظیفه ی وجدانی تلقی می گردد.
در سپهر سیاسی آن چه از جمیع کنشگران سیاسی می توان توقع داشت، عملِ مبتنی بر اخلاق وظیفه گرا است. به گونه ایی که انتظار می رود کنشگر سیاسی خیریت و مطلوبیت عمومی و ملی را به عنوان حداقلی ترین وظیفه ی انسانی مد نظر قرار دهند.
نتیجه گرایی در عالم سیاست
در مقام قیاس، نتیجه گرایی در عالم سیاست امری عمومی است که جمیع سیاست ورزان متعهد به رعایت آن هستند. اما فضیلت گرایی در این عرصه، امری خصوصی و انتخابی است و نه می توان و نه باید از همگان توقع چنین روشی در عمل داشت.
به عبارتی دیگر، یکی صرفاً "کنش سیاسی" و دیگری "منش سیاسی" است.
شرایط کنونی جامعه بگونه ای است که علاوه بر سیاست ورزانی که دغدغه ی "منافع ملی" دارند، نیازمند کنشگرانی است که "فضائل اخلاقی" را نیز در عرصه ی سیاست پیشه ی خود سازند. چرا که در شرایط حاد و ویژه ی این روزهای کشور، بیش از "بهبود وضعیت سیاسی" جامعه، نیازمند "بهبود وضعیت اخلاقی" سیاست ورزان جامعه می باشیم.
فرانک چالاک_فعال سیاسی
ارسال نظر