انسجام و غرور ملی را قدر بدانید
مستقلآنلاین، سرویس سیاسی، رضا قاسمپور/
مردی بزرگ را مرگی بزرگ باید!
سردار سلیمانی به دلایلی چون فراغت از جناح بندیهای تنگ و تاریک سیاسی، تواضع، شجاعت، و مشی تساهل و تسامحگرانه خود به یکی از نامآوران ملی بدل گشت. در درک بزرگی وی همان کافی است که قدرتمندترین فرد دنیای سیاست پای دستور شهادتش را شخصا امضا کرده است.
سلیمانی با زندگی ساده و بیتفاخر، و خدمات ارزندهاش در نابودی داعش و از همه مهمتر با نوع شهادتش به اسطوره مقاومت در سطح جهانی بدل و در قلب و روح ایرانی حک شده است.
شهادت سردار دستآوردهای زیادی به همراه داشت، ولی به زعم من مهمترین آوردهٔ این عروج، کمک به انسجام ملی و همبستگی اجتماعی است. متعاقب تحریمهای ظالمانه آمریکا، فشارهای چند بعدی اقتصادی و ناتدبیری در داستان افزایش قیمت بنزین وقایع دردناکی در آبان ماه به وقوع پیوست که هزینههای روحی _ روانی و اقتصادی آن حتی با فروش ده سال بنزین به قیمت سه هزار تومان نیز جبران نخواهد شد. نتیجه چنین بیتدبیری، واگرایی محسوس در بین طبقه متوسط و فرودست جامعه شده بود. شهادت سردار نوشدارویی بر این زخم کاری و شکاف عمیق اجتماعی است.
شهادت سپهبد سلیمانی از معدود اتفاقاتی است که به برکت آن تمام جناحهای سیاسی و دگر اندیش را به فهم مشترک و واکنش یکدست و هماهنگی رساند. چرا که تمام اجزای این منظومهٔ ناهمگون از جریحهدار شدن غرور ملی آزرده خاطرند.
در این هیاهوی یکرنگی مهرههایی چون حسن عباسی از تحلیلگران افراطی سعی در تسویهحساب جناحی و عقدهگشایی سیاسی داشته و عامداً یا سهواً با هشدار به دادستان و تحریک مخاطبانش به تکه تکه کردن اصلاحطلبان در خیابانها عملاً به مثابه سمی مهلک در مقابل اتحاد و انسجام ملی فرا فکنی میکند. نباید با عقدهگشاییهای جناحی و سیاسی دستآوردهای این شهادت را به تهدید بدل کرد.
در تشییع تاریخی سردار، اتفاقات ناگواری روی داد که گاهاً حلاوت و سرور این شهادت را به کام ملت تلخ نمود. تشییع در تهران گرچه با حادثه خاصی همراه نبود، ولی ازدحام میلیونی دوستداران سردار و احساس خفگی در کوچه پسکوچههای مسیر هشداری بود که باید از آن برای مراسم تشیبع کرمان درس میگرفتیم.
متأسفانه علی رغم هشدار یکی از خبرنگاران در خصوص احتمال تکرار حادثه منا در کرمان، همان بلا بر سرمان نازل شد و حاصل آن دهها کشته و صدها مجروح حاصل از ازدحام میلیونی مردم بود. این باید درسی باشد که برای روبرو شدن با مصائب ملی و رویدادهای جهانی تدبیر ملی و اندیشه جهانی داشت.
با وجود موشکباران الاسد بزرگترین پایگاه هوایی آمریکاییها در عراق از سوی سپاه، از لحن سخنان ترامپ بوی جنگ به مشام نمیرسد، به عبارت روشنتر هر دو کشور به خوبی میدانند که جنگ بین ایران و آمریکا برنده قاطعی نخواهد داشت. لذا فارغ از رجز خوانیها در حوزه عمل هر دو طرف منازعه بسیار محتاط عمل میکنند. به نظر میرسد که در این میان روسیه بیمیل نیست که سطح تنش بین ایران و آمریکا بالا رود تا از این رهگذر بتواند در زمان مقتضی ماهی خود را از آب گل آلود صید نماید.
فراموش نمیکنیم که در طول تاریخ، ایران بیشترین آسیب و خیانت را از جانب روسیه تزاری دریافت کرده است. تحمیل عهدنامه ننگین ترکمنچای و جدا کردن دهها شهر ایران، به توپ بستن مرقد امام رضا (ع) تنها بخشی از این دستاندازی و تجاوزهای مکرر روسهاست.
لذا دل بستن به پوتین در جنگ احتمالی با آمریکا دست کردن در دهن تمساحی است که در ساحل آرامش مترصد غفلت و اشتباه صید گریز پای خویش است.
لذا کاربست مثلث عزت، حکمت و مصلحت لازمهٔ عبور از مهمترین بحران دهههای اخیر میباشد.
ارسال نظر