انتخابات بریتانیا و تحلیل‌های شاذ

برای پیش‌بینی انتخابات در هر کشوری، شناخت دقیق از طیف‌های سیاسی آن کشور لازم است، علاوه‌بر شناخت طرف‌های سیاسی و راهبردهای آنان - برای پیش‌بینی، نیاز مبرم به شناخت مردم، جامعه و فرهنگ آن کشور نیز لازم است.

مستقل‌آنلاین_سرویس سیاسی/ هرمز شریفیان_روزنامه‌نگار

رسانه‌ها در ایران شاهد روزهای پر خبری هستند. اعتراض‌های آبان‌ماه، شمار جان‌باختگان، قطع اینترنت، موضع‌گیری‌های مسئولان نظام، انتخابات مجلس شورای اسلامی و....نشانه‌ی سیل اخبار در حوزه سیاسی هستند که به دنبال خود تحلیل‌ها و تفسیرهای بسیاری نیز به‌دنبال دارند. اما در همین بین شاید مهم‌ترین خبری که ایران و جهان را تحت‌تاثیر مستقیم خود قرار داد، انتخابات بریتانیا بود.

دو حزب اصلی "محافظه‌کار" به رهبری "بوریس جانسون" نخست‌وزیر مستقر این کشور و "کارگر" به‌رهبری "جرمی کوربین" رو در روی یکدیگر ایستادند تا خود را در معرض رای مردم و وزن‌کشی انتخاباتی قرار دهند.

در این بین بازار تحلیل‌گران و مفسران هم بسیار داغ بود. هرچند شماری از ناظران و کارشناسان بنا به دلایلی، یک طرف این کارزار را برنده انتخابات و گروهی دیگر، فاصله‌ی دو حزب را کم و احتمال تشکیل یک دولت ائتلافی را می‌دادند اما کفه تحلیل کارشناسان بیشتر به‌سوی پیروزی محافظه‌کاران سنگینی می‌کرد.

برای پیش‌بینی انتخابات در هر کشوری، شناخت دقیق از طیف‌های سیاسی آن کشور لازم است، علاوه‌بر شناخت طرف‌های سیاسی و راهبردهای آنان - برای پیش‌بینی، نیاز مبرم به شناخت مردم، جامعه و فرهنگ آن کشور نیز لازم است.

در این بین نظر کارشناسانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که علاوه‌بر شناخت موارد فوق، علایق و آرزوهای‌شان را از نظرات کارشناسانه‌ی خود دور نگهدارند و براساس واقعیات و منطق به کارشناسی بپردازند.

به این تحلیل، چند روز پیش از انتخابات بریتانیا توجه کنید:

"خبر خوب! حزب محافظه‌کار به احتمال قوی، مطمئنا شکست می‌خورد و جرمی کوربین نخست وزیر می‌شود!"

در همین چند کلمه می‌توان از سردرگمی و آمیختن علایق شخصی به تحلیل، نشانه‌هایی دید.

از یک سو از عبارت "به احتمال قوی" استفاده و بلافاصله "مطمئنا" به‌کار برده شده است درحالی که بین آن عبارت و این لفظ تفاوت‌های آشکار در تحلیل و مفهوم وجود دارد.

اشتباه نکنید، این پیش‌بینی یک کارشناس تازه کار یا کسی که باد انگلستان هم به او نخورده، نیست.

این تحلیل و پیش‌بینی "عطاالله مهاجرانی" وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات است. مهاجرانی علاوه‌بر اینکه خود را کارشناسی بسیار برجسته در حوزه‌های گوناگون، به‌خصوص سیاست می‌داند، سال‌ها مقیم کشور انگلستان نیز هست و بیش از یک دهه زندگی در این کشور به‌نظر کافی می‌رسد تا شناختی دقیق از عرصه سیاسی و جامعه این کشور به‌دست آورده باشد. اما با توجه به تحلیل بسیار نادرستش، معلوم شد که هنوز شناخت و اشراف کافی در این حوزه ندارد.

شاید دلیل این پیش‌بینی سراسر نادرست را بتوان در اولین واژه‌های توئیتش پیدا کرد. "خبرخوب!" همین نشان می‌دهد که مهاجرانی پای علایق و آرزوهای خود را به تحلیل و پیش‌بینی سیاسی‌اش، باز کرده است؛ کاری که پیش از این نیز از این وزیر سابق بارها دیده شده است.

البته تحلیل‌های سیاسی افراد می‌تواند با گذشت زمان تغییر کند، حتی جهت‌گیری‌های سیاسی بسیاری از سیاست‌مداران و مردم عادی نیز گاه پس از مدتی تغییر می‌کند، به‌طور مثال موضع ۱۰ سال پیش افراد با امروزشان کاملا ضدیت دارد، دقیقا مانند مواضع سیاسی مهاجرانی در سال ۸۸ که ۱۸۰ درجه با سال ۹۸ متفاوت است.

اما تحلیل کارشناسی آن‌هم در حوزه سیاسی نباید با علایق و آرزوهای کسی که خود را کارشناسی خبره می‌داند و کتابی نیست که نخوانده باشد، در هم آمیخته شود تا ابراز آن در توئیتر، اینچنین متزلزل و نادرست از آب در آید.

از شانس بد آقای وزیر پیشین، پیروزی حزب محافظه‌کار با اکثریت قاطع به‌وقوع پیوست طوری که نامزد محبوب او از حزب کارگر یعنی "جرمی کوربین" در اثر چنین شکست سختی از ریاست حزب کارگر نیز کناره گرفت و استعفا داد.

مهاجرانی در حالی به پیروزی نامزد محبوبش در حزب کارگر دل بسته بود که گمان می‌کرد با پیروزی او، اوضاع به سود او و بخشی از حاکمیت، تغییر خواهد کرد.

درست است که کوربین فردی آزادمنش‌تر و اندیشه‌گراتر از جانسون به‌نظر می‌رسد و با راه‌یابی به "ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ" احتمال گشایش‌هایی نیز وجود داشت اما از تجربه‌های انتخابات پیشین در کشورهای غربی مانند آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به‌راحتی می‌توان دریافت که سیاست خارجی این کشورها آن هم در مورد مسائل حساس و کلان، تغییر آنچنانی با به‌قدرت رسیدن احزاب گوناگون، نخواهد کرد. 

همانطور که گفته شد این موضوع با توجه به تجربه‌های گذشته کاملا قابل درک است، تجربه‌ای که گویا مهاجرانی با توجه به پیش‌بینی‌اش، آن‌را هنوز درنیافته است.

توئیت اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات و نماینده چند دوره مجلس شورای اسلامی با وجود سراسر نادرست و هیجانی بودنش، نکات مثبت و آموزنده‌ای هم دارد. نخست اینکه مهاجرانی گاه‌وبیگاه در مصاحبه‌ها و توئیت‌هایش با لحنی تخفیف‌آمیز و با نیشخندهای معروفش به منتقدان و مخالفان خود با کنایه توصیه می‌کرد و می‌کند که، مطالعه‌شان را بیشتر کنند یا در موردی که مطالعه، تجربه و تحصیل ندارند، نظر ندهند! 

هرچند مهاجرانی بارها به مطالعه و کتابخوانی‌های مستمر خود اشاره کرده و صد البته که کتاب‌خوانی و مطالعه، گوهری بی‌بها نزد صاحبان خرد و اندیشه است اما به مصداق این ابیات لسان‌الغیب:

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست

نه هرکه سر بتراشد، قلندری داند

باید گفت که مطالعه‌ی صرف، اگر در تمام عمر و شبانه روز هم ادامه یابد، زمانی کارایی دارد که محتوای آنچه خوانده شده از دایره‌ی الفاظ خارج و در حوزه واقعیات و عمل‌گرایی به‌کار گرفته شده و از آن‌ها استفاده‌ی بهینه و مطلوب شود.

نکته آموزنده دیگر از این توئیت آن است که هر شغل و حرفه‌ای در طول سالیان اشتغال به آن، بخش‌های مختلفی دارد و یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر حرفه، "بازنشستگی" است.

ضمن اینکه زندگی در هر کشوری ولو به مدت طولانی، باعث شناخت دقیق و ریزبینانه از آن کشور نخواهد شد به‌ویژه برای کسانی که پس از سال‌ها زندگی در موطن مادری نیز از درک و شناخت عرصه سیاسی - اجتماعی آن عاجزند و تحلیل‌های‌شان از سرزمین مادری خود نیز در موارد بسیار، غلط و نادرست است چه رسد به زندگی در غربت و شناخت سرزمینی که در آن متولد هم نشده‌اند.

با این همه کاش شرایطی مهیا می‌شد تا آقای مهاجرانی بتواند دوران بازنشستگی خود را در وطن سپری کند، سر در کتاب‌های مورد علاقه‌اش فرو برد و سرگرمی‌ها و دل مشغولی‌های در وطن باعث شود کمتر در حوزه‌های سیاسی اعم از داخلی و خارجی ورود کرده تا نظرات "شاذ" و نادرست به مخاطب ندهد.

ارسال نظر

یادداشت

آخرین اخبار

پربازدید ها