هرمز شریفیان- روزنامهنگار
شکست عبرتآموز اصلاحطلبان
مستقل آنلاین/ انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 پس از رخدادهای مناقشه برانگیز انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 برگزار شد و حامیان اصلاحطلبان بهصورت تمام قد از اعتدالیون و «حسن روحانی» حمایت کردند.
سرانجام ریاست جمهوری به روحانی رسید و قصد و اهتمام او و دولتش در حوزه سیاست خارجی و حل موضوع هستهای بود و شاید برای همین بود که روحانی که اصالتا هم به جبهه اصولگرا تعلق داشت آنچنان به حوزه سیاست داخلی، توسعه سیاسی و البته "جامعه مدنی" چندان توجهی نکرد.
با این همه دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی توانست یکی از پیچیدهترین مشکلات که پرونده هستهای بود در گفتوگوهایی سنگین با کشورهای 1+5 به مقصود برساند و کشور را از ذیل بند 7 منشور سازمان ملل متحد که در زمان «معجزه هزاره سوم» گریبانگیر ایرانیان شده بود، نجات دهد.
هرچند که پس از برجام، چوبها به صورت پیاپی لای چرخ دولت روحانی گذاشته شد و کاسبان تحریم که پیش از این توانسته بودند به ثروتهای میلیارد دلاری و بادآورده برسند، هرروز چوب دیگری لای چرخ دولت گذاشتند تا از حرکت آن جلوگیری کنند.
البته نباید فراموش کرد که کارنامه و عملکرد دولت روحانی نیز دارای اشکالات فراوان است و یکی از آنها دوری از نیروهای اصلاحطلب و محقق نشدن یکی از اصلیترین وعدههای دولت تدبیر و امید یعنی "رفع حصر" بود.
با این حال با گزارهی «تکرار میکنم» رئیس دولت اصلاحات، انتخابات مجلسین خبرگان و شورای اسلامی با شکست سخت مخالفان اصلاحات در اسفند 1394 همراه شد و هر 30 نامزد لیست امید در تهران با شکست رقبایشان به بهارستان راه یافتند.
با اینکه میتوان گفت که گفتمان اصلاحطلبی هنوز "گفتمان غالب" در کشور است اما با افول مواجه شده تا جایی که پرچمدار آن چندی پیش گفت «که دیگر نمیتوانند مردم را پای صندوقهای رای بیاورند».
این رشته تا امروز ادامه داشت و این بار به صورت عملی رخ نمود و در انتخابات هیات رئیسه مجلس تاثیرات خود را بهوضوح نشان داد. شکست «محمدرضا عارف» از «علی لاریجانی» و از دست دادن صندلی نایب رئیسی «علی مطهری» حاوی نشانهشناسیهایی است که باید دغدغه اصلاحطلبان برای انتخابات آینده مجلس را بیشتر و حساسیتهایشان را صد چندان کند.
مدت زمان باقیمانده تا انتخابات مجلس در اسفندماه امسال فرصت کمی نیست و جریان اصلاحات میتواند با باز تعریف گفتمان خود و پالایشی در این جبهه و کنار گذاشتن "ناکارآمدان" و "اصلاحطلبنمایان"، دوباره جامعه مدنی را با خود همراه کنند.
از سوی دیگر میتوانند با حسن روحانی همراهی کرده تا او در مقام رئیس جمهوری بتواند با استناد به اصل 59 قانون اساسی و با کمک مجلس در مواردی موضوعات کلان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی را مطابق با آنچه به صراحت در این اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شده را به اجرا بگذارند.
اصلاحطلبان بهتر است پروژههای "جامعه محوری" و "حکومتمحوری" را همزمان با یکدیگر پیش ببرند یعنی هم گفتمان و گفتوگوی خود را با بدنه وسیع جامعهمدنی تعمیم داده و ترمیم کنند و هم در صدد باشند با حضور در عرصههای حکومتی و با استفاده از ابزارهای اجرایی آن، به اهداف اصلاحات نزدیک شوند.
البته جای خوشبختی دارد که "اصلاح طلبان اصیل" بر خلاف رقبایشان پس از شکست، دست به تخریب، تخفیف و تهمت نمیزنند چراکه به قواعد بازی سیاسی بیش از مخالفانشان آشنایی دارند و از شکست درسهایی برای پیروزی میگیرند همانطور که از شکست و اشتباهات گذشته مانند انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 درس گرفتند و در دورههای بعد بهخصوص در انتخابات 1394 به پیروزیهای مطلق دست یافتند.
شرایط امروز ایران شرایطی بحرانی است و بدخواهان در صدد زیر و زبر کردن ساختارهای حکومت ــ ملت هستند و در چنین شرایطی تنها وفاق در درون کشور میتواند مانع این چالشها شود. دوگانه "حاکمیت ــ جامعهمدنی" این روزها شکافهای بسیار عمیقی را تجربه میکند و این شکاف به هیچ وجه به سود منافعملی این سرزمین و مردمانش نیست.
با تمام این شرایط، گفتمان و چهرههای اصلاحطلب همچنان گفتمان غالب و جذاب هستند و هنوز میتوانند مخاطبان بسیاری را جذب این گفتمان کنند. اصلاحطلبان در راه اجرای این دو مهم، راه سختی در داخل در پیش دارند و در عین حال باید اشکالات خود را نیز ترمیم کنند.
ترمیم اشکالات و ستیز با معضلات داخلی دو خاکریز دشوار و حیاتی است که اصلاحطلبان مجبورند در فرصتهای اندک باقیمانده با آن وارد چالش شوند و تردیدی نیست که پیروزی و شکست آنان در این بحران به سرنوشت و کیان کشور مرتبط خواهد شد.
ارسال نظر