رئیس جمهور شدن پزشکیان خالی از سود نیست!
نظام از دوره خاتمی تا امروز «مایل» به «تغییر ساختاری» نبوده. ولی یک نکتهی مهم را نباید از یاد برد که هم فشارهای بینالمللی و هم مردمی افزایش یافته و هم حلقهی تصمیمگیرانِ هرم قدرت تنگتر شده. همین موضوع به آمادگی افراد درون نظام برای «تغییر» کمک کرده
آیا پزشکیان با به دست گرفتن دولت میتواند زمینه «تغییرات ساختاری» را فراهم آورد؟
مهدی میرآبی
نویسنده و روزنامهنگار
نظام بنای تغییر را ندارد، با تأیید پزشکیان علاوه بر اینکه میخواهد ساختمان ترک خوردهی مراجعه به آرا عمومی را ترمیم سازد، عوامل دیگری را از قبیل تورم، رشد اقتصادی، فرصتهای شغلی و وضعیت بهداشت- درمان را هم بهبود بخشد.
این اقدام هم باعث میشود آلترناتیو بخشی از اپوزیسیون تغییر ماهیت داده و از Discourse انقلابی خارج شوند و هم روزنهای برای تنفس حال عمومی ایجاد شود و مردم از حالت «خشم» و «انزجار» به حالت «ناراضی» و «امیدوار» تغییر روحیه و رفتار دهند.
ریاست جمهوری مرحوم رئیسی، دومین تجربه یکدست سازی پس از دوره احمدینژاد بود که هر دو در «اداره کشور» ناتوان بودند. هر دو نتوانستند تیم قدرتمندی از وزرا تشکیل دهند و همین موضوع منجر به رشد فساد، کاهش آزادیهای اجتماعی، بحران بورس، ناتوانی در مهار تورم، کاهش ارزش پول ملی، تضعیف سیاست خارجی، تشدید تحریم و به طور کلی عقب افتادن کشور از پروژهها و زیر ساختهای بلند مدت بود.
حالا نظام با «تغییر رویه» صرفاً به دنبال احیای این شاخصها برای کشور است. ضمن اینکه با مستقر شدن پزشکیان در پاستور به طور طبیعی بخشی از مشروعیت نظام برمیگردد. و دستکم تا چهار سال آینده از آشوبهای انقلاب در امان میماند.
به واقع تصمیمِ شورای نگهبان از تأیید پزشکیان برخلاف انتظار، همان چرخشی است که آقای جلاییپور از آن به عنوان سیستم حکومت داری از نوع هیبردی نام میبرد.
بنابراین با بدست گرفتن دولت توسط اصلاح طلبان، سایر تشکیلات و نهادهای صاحب قدرت و همچنین دولت در سایه (که از قدرت فراقانونی بهرهمند است) همچون گذشته به فعالیت خود ادامه خواهند داد. در سیاست خارجی مداخله صورت میگیرد. با حجاب زنان تحت عنوان پلیس امنیت اخلاقی یا همان گشت ارشاد و لغو کنسرتهای مجوز دار به شکل گزینشی و موردی برخورد میشود. و انتقادهای امام جمعه مشهد از دولت جدید شبیه دولت روحانی از نو زاده خواهد شد.
تأیید صلاحیت پزشکیان تعبیری از «تغییرات بنیادی یا ساختاری» نیست. اساساً مولفههای تغییرات بنیادی یا رفرم سازی مواردی هستند که تحت عنوان «تصمیم سخت نظام» باید از آن یاد کرد. ضمن آنکه چند مرحله ایست. حتیٰ نمیتوان «تأیید پزشکیان» را به عنوان شروع این فرایند تلقی کرد.
شروع آن «آزادی زندانیان سیاسی» است. و در ادامه باید به «آزادی همهی احزابی» ختم شود که در ورود به «مجلس» هیچ محدودیتی از سوی «شورای نگهبان» نداشته باشند. اینها پیش نیاز «تغییر قانون اساسی» است که با احیای «رفراندوم» از سوی نمایندگان واقعی مجلس به رأی مردم گذاشته میشود.
حال با همه این تفاسیر پرسش اساسیِ بسیاری از مردم این است که آیا پزشکیان با به دست گرفتن دولت میتواند زمینه «تغییرات ساختاری» را فراهم آورد؟
به گمان من خیر. روشن است که پاسخ منفی است. اما دلیلاش این نیست که چون خاتمی نتوانست از توانایی پزشکیان هم خارج است. (اگرچه دوره خاتمی گذشته «قدیم» و شرایط «بستر» امروز جدید است.) دلیلاش این است که نظام از دوره خاتمی تا امروز «مایل» به این «تغییر ساختاری» نبوده. ولی یک نکتهی مهم را نباید از یاد برد که هم فشارهای بینالمللی و هم مردمی افزایش یافته و هم حلقهی تصمیمگیرانِ هرم قدرت تنگتر شده. همین موضوع به آمادگی افراد درون نظام برای «تغییر» کمک کرده.
با توجه به این شرایط، در دولت پزشکیان ممکن است اتفاقاتی رقم بخورد و حوادث ناگواری رخ دهد که ساختار و هسته سخت قدرت مجبور شود یک تصمیم زود هنگام بگیرد. آنوقت «شاید» دولت پزشکیان با پشتوانه مردمی در بزنگاه تاریخی بتواند این موازنهی قدرت را تغییر دهد.
بنابراین برای مردم رأی دادن به پزشکیان خالی از سود نیست.
ارسال نظر